به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه؛ بخش عظیمی از تعالیم انسان ساز انبیا را اخلاق تشکیل داده است. تعلیم خلق و خوی شایسته که موجبات سعادت دنیوی و اخروی انسان ها را فراهم سازد.
یکی از آموزه های اساسی ادیان الهی است. در حدیثی از پیامبر اسلام(ص)آمده است: «علیکم بمکارم الاخلاق فان الله عزوجل بعثنی بها» بر شماست که به مکارم اخلاق آراسته شوید، زیرا خدای تعالی مرا برای آن مبعوث کرده است.
در ایات قرآنی نیز به مفاهیم اخلاقی در ابعاد فردی و اجتماعی آن تأ کید فراوانی شده است. قرآن، فضائل را ستوده و رذایل را نکوهیده است.
پیامبر اکرم خود الگو و اسوۀ اخلاق بود. خداوند، خلق و خوی والای او را ستوده و او را چنین می ستاید: انّک لعلی خلق عظیم. شخصیت تو مبتنی بر خلق و خوی عظیمی است. اخلاق والای پیامبر اکرم، خود یکی از اسباب ایمان و جذب مردم به آئین اسلام بوده است و در قرآن کریم می خوانیم: ولو کنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک اگر تند خو و خشن بودی مردم از گرد تو پراکنده می شدند.
امامان شیعه نیز- که خلفای بر حق پیامبر اکرم بودند- همگی اسوه های اخلاق و رفتار و فضایل انسانی بودند و همین ویژگی، یکی از نشانه های جانشینان راستین پیامبر اکرم است. امّا به این ویژگی اساسی رهبران راستین اسلام کمتر استناد شده و ابعاد اخلاقی شخصیت آنها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است .
یکی از کهن ترین متون اسلامی که در قرن اوّل هجری تأ لیف شده، کتاب الصحیفة الکامله یا الصحیفه السجادیه تألیف امام زین العابدین و سید الساجدین علی بن الحسین (ع) است. این کتاب به زبور آل محّمد نیز موسوم است و به تواتر، توسط سه فرقۀ زیدیه، اسماعیلیه و امامیه به طرق گوناگون از آن امام همام روایت شده است. این کتاب مجموعه دعاهای امام زین العابدین (ع) با خالق یکتا است، امّا آنچه که از اخلاق حسنه و فاضله در این دعاها تعلیم داده می شود، کمتر از سایر مضامین شریف آن نیست. در این مجموعۀ گرانقدر، ضمن مناجات با خالق هستی، عالی ترین خلق و خوی انسانی در رفتار فردی و اجتماعی تعلیم گردیده است و هر کس که به مطالعۀ مضامین آن بپردازد، به شخصیت والا و پیامبر گونۀ گویندۀ آن اعتراف خواهد کرد.
در دعاهای صحیفه سجادیه، امام سجاد(ع) ضمن راز و نیاز با خداوند، به طورغیر مستقیم از فضایل ورذایل اخلاقی سخن می گوید. گویی در دیدگاه امام (ع) از طریق سخن گفتن و راز و نیاز با خداوند، می توان همة کمالات انسانی و وظایف فردی و اجتماعی را باز شناخت.
دعاهای صحیفه، غالباً آمیخته با ستایش باری تعالی و توحید است. این عبارت- که از سویی لطیف ترین تعابیر عرفانی است که می تواند بر زبان انبیا و اولیای الهی جاری شود و از سویی دیگر عالی ترین و بلندترین معارف توحیدی را در بر دارد- جایگاه رفیع و ممتازی به این مجموعه داده است، به گونه ای که هیچ مجموعه دیگری در معارف توحیدی قابل مقایسة با آن نیست به ویژه آنکه جامه ای زیبا از حسن بیان- بر خاسته از معدن فصاحت اهل بیت پیامبر(ص)- نیز بر زیبایی محتوای آ نها می افزاید.
در اینجا به عنوان نمونه به بحث املکیت خداوند سبحان اشاره می شود. امام سجاد(ع) دعای 22 را این گونه آغاز می کند:« اللهم انّک کلّفتنی من نفسی ما انت املک به منّی،و قدرتک علیه و علی اغلب من قدرتی». این عبارت، به صراحت، دو نکته را بیان می کند: اول آنکه انسان و قدرت او، واقعی است نه خیالی و پنداری. این جمله، خطّ بطلانی است بر این اندیشه که تمام موجودات و هم و خیال و تصورهایی در اینه است یا سخن دیگری که همۀ انسان ها را شیر می داند، ولی نه شیر واقعی، بلکه تصویر شیری که روی پرده است، به اختیارخود حرکتی ندارد، بلکه این باد است که او را به هر سویی که بخواهد به جنبش در می آورد.
در عبارت امام سجاد صلوات الله علیه، سخن از قدرت و تکلیف واقعی انسان است. این دو واقعیت- که بر انسان واقعی مترتّب است- اختیار را به خوبی می رساند و جبر را نفی
می کند. امّا نفی جبر، به گونه ای است که او را به ورطۀ تفویض نمی کشاند و واقعیت
«لا یمکن الفرار من حکومتک» را نادیده
نمی گیرد. این ویژگی بیان وحی است که در جایی به اجمال،«لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین»می گوید، و در جایی دیگر آن را تبیین می کند. جالب توجّه آن که این نکات را، هر کسی با اندک توجّهی با
واقعیت های زندگی خود منطبق می یابد، یعنی هم مالکیت خود و هم املکیت خداوند را توأمان در زندگی خود می بیند، که اوّلی نفی جبر و دوّمی نفی تفویض است.
این گونه گره گشایی از معضل دیرینۀ جبر و تفویض، امام سجاد(ع) را در خور است، که هم راز آشنای خلقت است و هم بر اوج قله های معرفت توحیدی جای دارد. در این گفتار، بر آنیم که برخی از مبانی اخلاق اسلامی رابر اساس صحیفۀ سجادیه تبیین کنیم.
1- توحید، مبنای اخلاق؛
در منطق امام سجاد(ع)، توحید، یک بحث نظری خشک و بی نتیجه نیست. بلکه آثار عملی فراوان بر آن مترتّب است، به ویژه در مقولۀ اخلاق. بخشی از این آثار را بر
می شماریم، تا بتوانیم به محکی برای بررسی ادّعاهای مدّعیان توحید، دست یابیم.
2-1. معرفت خدا، مبنای انسانیت؛
معرفت خدا، مبنا و معنای انسانیت است. خداوند، در برابر منّت های پیاپی که به مردم داده و نعمت های متوالی که بر آنها ارزانی کرده، شناخت حمد خود را از آنها باز نداشته است، و گرنه بدون سپاسگزاری و شکر، در نعمت های او تصرّف می کردند و در آن صورت، از حدود انسانیت فرود می آمدند و در حّد چهارپایان بودند.
2-2. نعمت خدا و استحقاق مردم؛
خداوند منّان،به لطف و تفضّل خود، پدیده ها را پدید آورد و وجود بخشید. و نیست را به هست بدل کرد. ونام مبدیء شاهد بر آن است. بدین روی، سخن گفتن از استحقاق یا استدعاء ذاتی برای چیزی که وجود ندارد، بی معنا است.
امام سجاد(ع) به این حقیقت روشن و فطری، در دعاهای مختلف صحیفه توجّه داده است. از جمله به عبارت آغاز دعای ورود ماه رمضان بنگرید: منّت تو ابتداء است، یعنی مسبوق به سابقه ای مانند استحقاق و استدعاء ذاتی نیست، عفو تو تفضل و عقوبت حضرتت عدالت است.... اگر عطا کنی، عطای خود را به منّت آلوده نمی رسانی و اگر نعمتی را باز داری، باز داشتن تو، تعّدی بر کسی نیست. بر کسی پرده پوشی می کنی که اگر بخواهی او را رسوا می کنی، و به کسی می بخشی که اگر بخواهی، نعمت را از او باز می داری؛در حالی که این هر دو تن، برای رسوایی و منع از سوی حضرتت سزاوارند، امّا تو کارهای خود را بر مبنای تفضّل بنا کردی... سراسر دعای تقصیر از ادای شکر نعمت های الهی، نیز، به الفاظی فصیح ورسا بیان همین حقایق است.
2-3. خوف و رجاء؛
معنای دقیق خوف- بر خلاف ترجمۀ رایج- عدم امنیت است. کلمۀ خوف، هیچ جا در برابر شجاعت به کار نرفته، تا آن را به ترس معنا کنیم. بلکه غالباًدر برابر امنیت و گاهی در برابر رجاء به کار می رود.
در توضیح می گوییم: روشن است که انسان هیچ طلبی از خدای خود ندارد و تمام
نعمت های خداوند به تفضّل اوست که هر لحظه بگیرد، ظلم روا نداشته است. این است که انسان عاقل، همواره خود را در معرض این خطر می بیند که خداوند، نعمت هایی را که به او داده، از او پس بگیرد. کسی که طعم شیرین نعمت خدا- به خصوص نعمت های معنوی الهی- را چشیده، از این چگونگی می لرزد و همواره در حال عدم امنیت به سر می برد، یعنی همواره به درگاه خداوند سبحان، در حالت خوف است، حتّی وقتی که در مسیر عبادت می کوشد.
امّا از سوی دیگر، جود و فضل و احسان الهی نیز حقیقتی است که درِ امید را همواره به روی انسان گشوده می دارد، حتّی وقتی که در مسیر معصیت قرار دارد.
توجه به این حقیقت، همواره انسان را در میان دو حالت قرار می دهد که هر دو، نشان از عبودیت او به درگاه مولایش دارد. آثار سازندۀ این توجّه در اخلاق و تربیت انسانی، فوق العاده است.
امام سجاد(ع) در دعای 39 در بیان این حقیقت، بر این نکته تأکید می ورزد که نه یأس انسانی از نجات، از روی نومیدی مطلق است که از گناهان کبیره است و نه طمع فردی به رهایی، به دلیل فریفته شدن به اعمال اوست. بلکه انسان عابد، همواره حسنات خود را در برابر سیئات خود، اندک می بیند، آن هم در برابر خدایی که افراد صدّیق در پیشگاه او نباید به اعمال خود فریفته شوند و تبهکاران نیز نباید به دلیل کارنامۀ سیاه خود، از لطف و رحمت حضرت او نومید گردند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد