بوی کافور! بله، این بوی آشنا بوی سرد کافور است که دوباره دارد توی شهر میپیچد و کمکم غلیظتر میشود و یقه آدمهایی را میگیرد که فکرش را هم نمیکردیم؛ آدمهایی که دوستشان داریم. یک جوری هم میپیچد که انگار از همین خانه بغلی است. هرچند بعید نیست منشا بو از این نزدیکتر هم باشد.
قدیمها مراسم ختم بوی حلوا میداد، بوی اسپند. این روزهای پرمرگ و میر اما خبری از مراسم هم نیست. داریم همینطور کم میشویم و همینطور پشت سر هم تخفیف است که از توی درگاه تلفنهای همراه بیرون میریزد که یکی سرش به آنتالیا وصل است و آن یکی استانبول! همین همسایه خودمان را عرض میکنم. همین که روز به روز قرمز و قرمزتر هم میشود، همین ترکیهای که از قضا کرونای سختی هم دارد، همین مقصد توریستی که پرواز پرواز آدم میبرد، پرواز پرواز آدم میآورد.
راستش را بخواهید هیچوقت توی مخیلهام نمیگنجید که مثلا تا همین زنجان خودمان نتوانیم برویم. اما به لطف آژانسهای مسافرتی و قدرتی که احتمالا پشت سرشان خوابیده است بتوانیم با پل پول از روی تمام پروتکلها عبور کنیم و سر از استانبول در بیاوریم.
از قضا من اصلا اعتراضی به بسته شدن راه عراق در مقابل باز بودن راه ترکیه ندارم. چه بسا اینکه حس میکنم اگر راه کربلا بسته است ما توفیق نداریم و باید ایراد را در خودمان جستوجو کنیم. حرف من چیز دیگری است.
چند روز پیش وزارت بهداشت از دولت خواست مسیر هوایی به ترکیه را ببندد. اینکه متخصصان خارج از وزارت بهداشت بهتر میفهمند کرونا چطور منتقل میشود یا مساله دیگری باعث شده کریدور توریستی ترکیه در این شرایط بحرانی باز بماند، مشخص نیست. آنچه مشخص است این اتفاق ساده هنوز رخ نداده است و از حرفهای دیگر دولتیها
بر میآید که وزارت بهداشت فقط قرار است در بیمارستانها بجنگد و اصلا تصمیم گیرنده نیست.
حال ما اما بد است. ما که حالا حس میکنیم بیرون از بیمارستانها حتی به تعداد انگشتان دست کسی دل نگرانمان نیست و مدیران و مسؤولان غیرپزشکی در ستاد کرونا خیلی توجهی به ما نمیکنند.
حالا که قرار است راه ترکیه باز باشد و راه نفس خیلیها بسته است، بیایید نرویم. اگر خواننده این مطلب هستید یعنی زبان فارسی بلدید، یعنی معنای خستگی کادر درمان را میفهمید، معنی از دست دادن عزیز، معنی وضعیت قرمز و خیلی معانی دیگر و اگر معنی این ترکیبهای ساده را میدانید، بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم.
شاید از آنها بعید نباشد که یادشان برود چه اتفاقات و جنجالهایی سر آن پروازهای بسته نشده از چین به راه افتاد، اما از ما بعید است یادمان برود کرونا توی تمام دفترچههای تلفن دست برده و شماره افرادی را که شاید روزی حفظ بودیم، بیمصرف کرده است.اگر قرار باشد بین کادر درمان و خانواده در یک سو و سفر تفریحی و سودهای احتمالی آژانسهای هواپیمایی یکی را انتخاب کنیم شما کدام طرف میایستید؟!
حالا که قرار نیست آنها به ما فکر کنند، بیایید به خودمان فکر کنیم، به آنها که قرار است از این مسافرتهای اغلب- تکراری، سوغاتی جدیدی بگیرند که از اسمش هم هراس دارند.
مرتضی درخشان روزنامهنگار / روزنامه جام جم