نادر ابراهیمی را با آثار مختلفی میتوان یاد کرد که هرکدام رنگ و بو و طعم متفاوتی دارند. آثاری که هرکدام را میخوانی، میبینی با قبلی فرق داشت و رد تازهای در حافظه ادبی شما بهجا میگذارد.
آثاری که هر خوانندهای با آنها روبهرو شده اعتراف کرده اثری متفاوت و تازه را خوانده که نمونهاش را در ادبیات داستانی سراغ نداشته است.
او را باید نماد نویسنده متعهد و البته مستقل داستان فارسی دانست. نویسندهای که بعید نیست به دلیل برخی آثار و بروز عقایدش او را از دایره خارج و بایکوت کرده باشند.
نویسندهای که زیر بیرق هیچ جریانی نرفت و اگر حرفی زد از روی باورش بوده و ارتباطی با وابستگیهای مرسوم در جهان ادبیات و فرهنگ نداشته است.
نادر ابراهیمی در زمان حیاتش بعد از بیان عقایدش خیلی در محافل مطرح نشد ولی بعد از مرگ و بهخصوص با آمدن نسل تازهای از مخاطبان و کسانی که شیفته نثر ابراهیمی بودند تبدیل به نویسندهای شد که بسیاری یا به او در نوشتن اقتدا کردند یا با علاقه آثارش را دنبال کردند و طبقهای از کتابخانه خود را به نام او و آثارش کردند و دیگران را در آن راه ندادند؛ دیگرانی که در زمان حیات نادر او را تنها گذاشتند و زبانش را زبان متناسب زمان ندانستند و سعی کردند او را بابت عقایدش به این شیوه تنبیه کنند و از خاطرهها کنار بگذارند ولی مخاطب ثابت کرد که او تعیینکننده تناسب یا عدم تناسب فرم و زبان و بیان است.
امروز در کمتر کتابفروشی کارهای او را نمیبینید که روی میز پرفروشهای کتابفروشی قرار ندارد و این به آن معناست که مخاطب برخلاف رسم جاری در محافل ادبی انتخاب میکند و خیلی تحت تاثیر فضاسازی ها و حواشی نیست.
حالا تقریبا ۱۳ سال از روزی که نادر چشم از جهان فرو بسته میگذرد (۱۶ خرداد ۱۳۸۷) که اگر بود امروز میتوانستیم تولد ۸۵ سالگیاش را تبریک بگوییم. او که متولد ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ خورشیدی است یکی از نوشیسندگانی است که نوشتن اصلیترین فعالیت هنریاش محسوب میشده در حالی که در ترانهسرایی و فیلمسازی و ... نیز کارهایی انجام داده که او را تبدیل به یک هنرمند فعال و پرکار کرده است.در این شماره که به مناسبت هشتاد و پنجمین سالروز تولد نادر ابراهیمی گرد آمده، مروری بر آثار و فعالیتهای او کردهایم تا از این طریق اگر تاکنون اثری از او نخواندهایم با برنامه سراغش برویم و اگر هم کاری از نادر ابراهیمی خواندهایم نکاتی درباره او، آثار و فعالیتهایش بدانیم و گوشه ذهن داشته باشیم.
شما چرا ترسیدید؟
«همه سؤال میکنند چه شد نادر ابراهیمی راجع به امام نوشت و خیلیها برداشت میکنند که او در شرایطی که امام در صدر نظام قرار گرفتند اقدام به نگارش این اثر کرد» این جملات را خانم فرزانه منصوری، همسر نادر ابراهیمی، بیان کرده و به دلیل و زمینه نگارش رمان «سه دیدار» اشاره کرده است.
«نادر ابراهیمی زمانی که ما به آیتا... خمینی میگفتیم «امام» این اثر را آغاز نکرد او از پانزده خرداد ۱۳۴۲ یعنی در چنین روزهایی از مردم مبارز بود و بهدنبال این بود که این مرد را بشناسد. ابراهیمی از خرداد ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۵۷ آنچه را که راجع به امام مینوشتند پیگیری میکرد، حرکتهایی که انجام میدادند را پیگیری میکرد و کم و بیش با زندگی ایشان آشنا بود و در سالهای مبارزات اعلامیهها را مینوشت بدون اینکه امام را دیده باشد. در خاطرم هست که سالهای اول انقلاب همسرم من را موظف کرده بود آنچه را که در روزنامهها و مجلهها درباره مبارزات مردم و کارهای حضرت امام که خارج از کشور انجام میدادند، مینوشتند، از روزنامهها جدا کنم و در اختیارش بگذارم. او اینها را میخواند و جمعآوری میکرد برای اینکه این مرد را بهتر بشناسد.
تحقیقات او طی ۱۷ ـ ۱۶ سال تکمیل شد و زمانی رسید که یکی از آقایانی که در حوزه هنری بودند، متوجه تحقیقات و شناخت ایشان درباره امام خمینی بهعنوان یک مبارز شد که هرگز از دفاع از حقوق مردم ایران کوتاه نیامد و هیچ باجی به سراسر دنیا نداد.
ابراهیمی درباره چنین مردی تحقیق کرد و به او علاقه داشت. وقتی به او پیشنهاد کردند حالا که این همه تحقیق داری بیا و درباره امام بنویس، او هم شجاعت کرد و نوشت در حالی که تاریخ نشان میداد که آیا قهرمان واقعی ملت ایران امام خمینی است یا نه. بسیاری از ما این اعتقاد را داریم و نادر ابراهیمی این اعتقاد را داشت و نوشت و به دلیل این اثر از او روی برگرداندند. اما او گفت من اثری را که به آن اعتقاد داشتم نوشتم. شما چرا ترسیدید؟!»
نادر پشت دوربین
فیلمسازی و همکاری نادر ابراهیمی با تلویزیون از دیگر نکاتی است که درباره کارنامه و فعالیت هنری و حرفهای او باید به آنها اشاره شود. رمان عظیم آتش بدون دود زمانی که هنوز جلدهای چهارم تا هفتم آن نوشته نشده بود، پیش از انقلاب سریال هم شده بود و از تلویزیون پخش گردید.
سریالی که در زمان خودش از آن کارهای خیابانخلوتکن بوده و مردم را پای گیرندههای اغلب سیاه و سفید روزگارشان مینشانده است. «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» نیز اسم برنامهای تلویزیونی بود که نوجوانهای پیش از انقلاب که به تلویزیون دسترسی داشتند احتمالا تصویر آن را به خاطر بیاورند.
اتفاقا آن آهنگ معروف که زندهیاد نوری آن را خوانده (و نقلش را در ستون روبهرو آوردهایم) روی تیتراژ همین برنامه خوانده شده بود. برنامهای ویژه کودک و نوجوان که در آن دو نوجوان سفرهای بسیاری برای شناخت سرزمین مادری خود انجام میدهند که در زمان خود یکی از برنامههای پیشرو و موفق تلویزیون محسوب میشده است.
یک دیدار و یک تقدیمنامه
آنهایی که «آتش بدون دود» این نویسنده را خوانده باشند در ابتدای جلد چهارم این کتاب تقدیمنامهای میبینند که در چاپهای بعدی به ابتدای جلد اول آمده است با این مضمون: «پیشکش به بزرگی که بهدرستی، خلوص، و بزرگی باورش کردهام؛ به مردی که مرا به نوشتن الباقی آتش بدون دود واداشت. نامش برای این خاک، مبارک باد و برای همه عاشقان وطن! و ایکاش زمانی برسد که او، همچنان باشد و دیگر درد نباشد و ایرانی دردمند هم»، این خطوط را ابراهیمی برای فردی ناشناس نوشته و اشارهای به نام آن فرد نکرده است و تا سالها روشن نبود که چه کسی بوده که ابراهیمی را به نوشتن دنباله آتش بدون دود واداشته و ترغیب کردهاست تا اینکه مستند «بار دیگر مردی که دوست میداشتیم» پخش شد و بر همه روشن شد که این مقدمه و پیشکش در واقع به محضر رهبر انقلاب بوده است. ایشان که سه جلد ابتدایی این رمان را خوانده بودند پس از انقلاب نادر ابراهیمی را به ادامه نگارش این رمان ترغیب کرده بودند و شد آنچه امروز میبینیم!
محمد نوری، نادر ابراهیمی و ایران!
«ما برای اینکه خاک ایران خانه خوبان شود...» شعری است که با صدای محمد نوری در خاطر داریم، صدای مخملی که ترانههای بسیاری از او را در ذهن داریم ولی این ترانه چیز دیگری است، وقتی میشنویم لبریز از حس غرور میشویم و دلمان میخواهد آن را زمزمه کنیم و ته دلمان برایش قند آب میشود بهخصوص وقتی محمد نوری آن را با آن صدای عمیق و صاف طوری با صلابت میخواند که شنونده را غرق در حیرت و شگفتی میکند. شاید جالب باشد اگر بدانید ترانه این قطعه به یاد ماندنی را نادر ابراهیمی سروده است.
بله درست خواندید، نادر ابراهیمی! او فقط نویسنده نبود، شاعر و فیلمساز هم بوده و این ترانه یکی از ترانههایی است که از او شنیدهایم و شاید اثر صدای محمد نوری در جاودانه شدن این ترانه کم نباشد. همیشه همنشینی کلام و موسیقی سبب ماندگاری بیشتر آن میشود.
برای آغاز رفاقت
نادر ابراهیمی از آن نویسندههایی است که وقتی سراغ نوشتن از تاریخ رفته طوری شاعرانگی را با تاریخ در هم آمیخته که هر خوانندهای را از خود بیخود کرده و پای او را در اقلیم ادبیات حسابی سفت کرده. اصلا نادر ابراهیمی از آن نویسندههایی است که میتوان برای شروع به افراد پیشنهاد کرد. اگر کسی را دارید که میخواهد کتابخواندن را شروع کند یا میخواهید او را پای خواندن بکشانید، نادر ابراهیمی و البته کارهای سبک و کمحجم او گزینههای خوبی برای دعوت به خواندن است.
برای مثال میتوان سراغ گزینههایی مثل «ابنمشغله» یا «ابوالمشاغل» رفت، یا حتی میتوان «یک عاشقانه آرام» و یا «چهل نامه کوتاه به همسرم» که نثری سبک و پرمعنا توام با جذابیتهای روایی لحظات خوشی همراه با تامل و دقت برای خواننده فراهم میکند و او را در خوانش متنی سراسر معنا با لطافت نثری شاعرانه شریک میکند. برای همین بد نیست برای کسانی که میخواهند روزی روزگاری با خواندن دست در گردن شوند، نادر ابراهیمی و کارهای کمحجم او را گوشه ذهنتان داشته باشید تا به واسطه آقای نادر ابراهیمی بتوانید زمینه آغاز رفاقت افراد با کتاب را فراهم کنید.
آغازگر
آتش بدون دود احتمالا معروفترین کتاب کارنامه نادر ابراهیمی باشد. کتابی که داستانی مهم از دل اقوام ترکمن را بازگو میکند و در کنار قصهپردازی و حماسهسراییهای عاشقانه تصویری از آداب و رسوم مردمان این سرزمین را نیز به نمایش درآوردهاست. رمانی که در آن خواننده سفری به درازای یک تاریخ آغاز میکند و رنجها و دشواریهای ساکنان ترکمنصحرا را تشریح میکند. این کتاب از آن دست آثاری است که با شخصیتهای آن زندگی خواهید کرد و نمیتوانید از آن دل بکنید و برای مثال وقتی یکی از آنها در داستان مجروح میشود شما نیز از اندوه او اندوهگین میشوید و این اعجاز قلم نادر ابراهیمی است.
نکته جالب درباره این رمان آن است که افرادی مانند احمدرضا احمدی معتقدند: «رمان ایرانی با رمان آتش بدون دود نادر ابراهیمی آغاز میشود؛ نه با «شوهر آهوخانم» علیمحمد افغانی.» هرچند که این نظر ممکن است با ردیه یا مخالفت روبهرو شود ولی نشان میدهد چنین نگاهی درباره نادر و آثارش وجود دارد، تا جایی که اکبر رادی، داستان و نمایشنامهنویس، او را در حماسهنویسی همرتبه با نیکلای گوگول، نویسنده برجسته و صاحبسبک روس معرفی میکند. هرچند بسیاری نیز به او برچسب سفارشینویسی زدند که برای اثبات این ادعا مدرک و سندی دال بر اینکه او آزادگی خود را در ازای زر و سیم فروخته باشد، ارائه نکردهاند.
حجیم خواندن با خیال راحت
احتمالا اگر از نادر ابراهیمی تا پیش از این چیزی نخوانده باشید با این مطلب دستگیرتان شده که نثر او شاعرانه است و بسیاری از کارشناسان او و آثارش را به مکتب رمانتیکها نسبت داده و او را در این دسته جا داده و تحلیل کردهاند. حالا تصور کنید شاعرانگی را در یک روایت حماسی. حدس زدن آن کار دشواری نیست ولی تا با واقعیت متن نادر ابراهیمی روبهرو نشوید نمیتوانید به عمق واقعیتی که از آن حرف میزنیم پی ببرید.
باید حتما آتش بدون دود را تمام کرده باشید یا مثلا «بر جادههای آبی سرخ» را خوانده باشید تا متوجه شوید از چه چیزی حرف میزنیم. از عشق گالاناوجا به سولماز و تمام اتفاقاتی که در داستان میافتد را باید سطر به سطر و کلمه به کلمه دنبال کرده باشید تا بدانید از چه چیزی حرف میزنیم. نادر ابراهیمی در نوشتن تاریخ نوعی سبک خاص دارد که او را از دیگران متمایز کرده، خستگی در کارهای او بیمعناست و خواننده همواره سرحال و قبراق از او میخواند. او دست روی موضوعاتی میگذارد که بعد از او هم دیگر کسی سراغ آنها نرفت و این نشان میدهد اگر او از آن موضوعات ننوشته بود هیچکس دیگر پی آنها نمیرفت.
برای همین با خیال راحت سراغ آثار حجیم نادر ابراهیمی بروید و با دلی قرص و محکم از او بخوانید تا تجربهای ناب در خواندن از نادر برایتان رقم بخورد و همیشه در گوشه ذهنتان بهروشنی بدرخشد. تجربهای که هرگاه یادش کنید از شیرینی آن کام جانتان تازه شود.
بار دیگر نادر
همین چند سال قبل بود که مستندی درباره زندگی و زیست و مرام نادر ابراهیمی ساخته شد که بارها دیده شد و دربارهاش حرف زده شد. «بار دیگر مردی که دوست میداشتیم» همان مستندی است که توانست توجه بسیاری را به زندگی نادر ابراهیمی جلب کند. مستندی که تصویری معقول از این نویسنده، شاعر و فیلمساز همروزگار ما به نمایش درمیآورد. فیلمساز نیز تلاش کرده بود مبتنی بر کتب و آثار نادر ابراهیمی سراغ روایت تصویری مستند از زندگی نادر برود و در این موضوع نیز موفق شده بود.
حسام آبنوس - دبیر قفسه کتاب / روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: