به گزارش جام جم آنلاین ، فیلم مربوط به این کودکآزاری سر و صدای زیادی کرده است. در این فیلم میبینیم یک فرد جوان با روشهای خشونتآمیز و غیرانسانی از کودکی میخواهد که جمله « استقلال سوراخ است» را به زبان بیاورد اما کودک با وجود آزار شدیدی که میبیند از گفتن این جمله خودداری میکند.
اکنون کار به این نداریم که چه سوءاستفادههایی از این فیلم کوتاه شد و چطور هواداران دو تیم استقلال و پرسپولیس دوباره خوب از خجالت هم درآمدند.
حتی به هشتگ «تیمم را نمیفروشم» هم کاری نداریم. این موارد همه حاشیههایی است که میتواند اصل موضوع را کمرنگ کند، موضوعی زشت و تهوعآور به نام «کودکآزاری». حتی کسانی هم که بابت کودکآزاری موجود در این فیلم بحثهای مختلف و اصولی را عنوان میکنند شاید کمتر به این نکته توجه کنند که فرد مقصر این کلیپ خود میتواند یک «قربانی» باشد که در گذشتهای نه چندان دور مورد آزار و اذیت مشابه قرار گرفته است. شاید او در گذشته خود مورد خشونت قرار گرفته، شاید هم این مشکل بنا به دلایل دیگری باشد، همچون فشار زندگی و دیگر عوامل روحی و روانی.
اما این پدیده زشت و نفرتانگیز کودکآزاری از کجا نشات میگیرد؟ چرا هر چند وقت یکبار شاهد یک کودکآزاری در چه در ایران و چه در سایر جوامع هستیم؟
هولناک و باورنکردنی
حتما بسیاری از خوانندگان این مطلب خبر آزارجنسی کودک 17 ماهه از سوی پدرش و در نهایت مرگ او اثر این شکنجهها را خوانده و شنیدهاند.
این جنایت به قدری هولناک و باورنکردنی است که بسیاری به محض شنیدن چنین خبری نمیخواهند آن را باور کنند. یکی از واقعیتهای تلخ در رابطه با مبحث کودکآزاری این است که اکثر آزارهای تحمیل شده به کودکان از سوی والدین آنهاست. البته به محض انتشار خبر آزارجنسی کودک 17 ماهه از سوی پدرش و مرگ او، بسیاری به یاد واقعه به شدت تلخ و وحشتناک آزارجنسی و قتل اهورای دو ساله به دست ناپدریاش افتادند که چند سال پیش رخ داد. شوربختانه موارد متعدد این چنینی باز هم خلاصه شده به این موارد نیست. شکنجه یک دختربچه دیگر به دست پدرش آن هم به این دلیل که مادر کودک، همسرش را ترک کرده بود توجهات بسیار زیادی را به خود جلب کرد. این پدر سنگدل فیلمهای مربوط به ترساندن و آزار کودک خود را برای همسرش ارسال میکرد تا به قول خودش درس خوبی به او داده باشد. بسیاری از کسانی که این فیلم را دیدند فقط لحظاتی از آن را توانستند تحمل کنند.
اما باز هم قصه هولناک کودکآزاری به اینجا ختم نمیشود. یکی از قدیمیترین و تکاندهندهترین انواع اتفاقات شرمآور کودکآزاری به سالها قبل برمیگردد یعنی وقتی که دختربچه ای به نام آرین هشت ساله به دلیل شکنجههای پدر، نامادری و برادر خود روی تخت بیمارستان جان باخت. آن زمان نه چیزی به نام موبایلهای هوشمند وجود داشت و نه خبری از شبکههای اجتماعی بود. تصور کنید اتفاقی که برای آرین هشت ساله رخ داد در این دوره زمان اتفاق میافتاد آنگاه آنچنان جنجال بزرگی به پا میشد که تا مدتها حاشیههای مربوط به آن فروکش نمیکرد چرا که مرگ آرین بسیار دردناک و باورنکردنی بود. دختربچه هشت ساله که از چهار سالگی به دلیل جدایی والدینش از آغوش مادر جدا شد در زمان مرگ آنچنان شکنجه شده بود که اندام کودکان چهار ساله را داشت.
نشریات آن زمان نوشتند که « انگار که آرین پس از یکصد بار ضرب و جرح و شکنجه و سوختگی جان سپرده باشد». روند رسیدگی پرونده قتل آرین کوچک و تحویل برادر وی یعنی آرمان به مادر تا سال ۷۹ ادامه داشت وحدود سه سال بعد از این پرونده یعنی درسال ۱۳۸۱، کودکآزاری به موجب قانون، جرمی عمومی شناخته شد.
اما در تمام این داستان های کودک آزاری یک نکته هرگز نباید فراموش شود؛ بانیان این جنایات خود قربانیانی هستند که به هر دلیلی دارای تالمات و آلام روحی روانی شدهاند.
قربانیان قربانیکننده
کسی که به راحتی یک کودک را کتک میزند قطعا در کودکی مورد ضرب و جرح پدر، مادر و یا خواهران و برادران بزرگتر و یا حتی کوچکتر از خود قرار گرفته است. فردی که در نهایت سنگدلی روی دست و سایر اندام یک کودک سیگار خاموش میکند قطعا در کودکی مورد مشابه را تجربه کرده و کسی که دست به یکی از کثیفترین جنایات یعنی تجاوز به کودک میزند خود به احتمال فراوان در کودکی قربانی تجاوز و دستدرازی بوده است.
یک رفتار ناهنجار، بسیار زشت و غیرمعمول قطعا پیشینهای داشته که این پیشینه منحصر به یک یا دو سال نیست؛ در واقع داستانی طولانی مدت پشت آن است، داستانی به اندازه چندین دهه. قربانیان زنجیروار پیش میروند و کودکآزاری هر چندوقت یکبار پردهای زشت و پلید دیگری از خود را نشان میدهد. با آموزش و البته پیشگیریهای مبتنی بر رفتار میتوان شکلگیری چنین داستان های هولناکی را در نطفه خفه کرد.
آموزش، سلاح اصلی زدودن کودکآزاری در جامعه
دکتر پروین ناظمی – روانشناس خانواده
نخستین مسئلهای که در بحث کودکآزاری باید در نظر گرفته شود این است افرادی که با هم ازدواج میکنند آیا صلاحیت روانی فرزنددار شدن را دارند یا خیر.
دومین مسئله این است که در هر شرایطی برای کودکان حقوقی را قائل باشیم. متاسفانه در جامعه ما حقوق کودک چندان شناخته شده نیست اما در بسیاری از جوامع دیگر بر روی این موضوع تاکید زیادی می کنند و حتی یونیسف نیز همواره در رابطه با حقوق کودکان همیشه پافشاری دارد.
در جوامع مختلف کودکان حتی در رابطه با طلاق والدین حق و حقوقی دارند و در این رابطه باید آگاه و هدایت بشوند.
بحث کودکآزاری در کشور ما ارتباط زیادی با ضعف در زمینه حقوق کودکان دارد. مسئله دیگر به حدود اختیارات اورژانس اجتماعی مربوط است، این نهاد باید بخش مختص به کودکان را داشته باشد و دسترسی به آن نیز باید آسان باشد. اورژانس اجتماعی باید از اختیار تذکر دادن به خانواده های خاطی برخوردار باشد.
نکته بسیار مهم این است اگر ما بتوانیم جلوی کودکآزاری را در خانواده ها بگیریم درصد بروز آن در جامعه هم تا حد بسیار زیادی پایین می آید.
کودکآزاری در جامعه بسیار به این موضوع ارتباط دارد که خانواده ها تا چه اندازه از قدرت مراقبت از فرزند برخوردار هستند. اگر قدرت مراقبت وجود نداشته باشد این پدیده شوم به دفعات در سطح جامعه نیز رخ می دهد.
محبث مهم دیگر در این رابطه داشتن سلامت روان است. صلاحیت روانی یک معلم، والدین، پرستار کودک و مربی مهد بسیار مهم است. البته متاسفانه ما معیاری را نداریم که بر اساس آن صلاحیت روانی فرد را بسنجیم این در حالی است وقتی که قصد داریم کودک خود را به دست پرستار و یا مربی مهدکودک بسپاریم باید صلاحیت روانی او را احراز کنیم.
بسیاری کودکآزاری را فقط در خشونت فیزیکی و یا تجاوز می دانند این در حالی است که تحقیر و یا استهزای کودک نیز می تواند مصداق کودکآزاری باشد.
موضوع مهم دیگری که اهمیت دارد این است که بدانیم افرادی که خود عامل کودکآزاری هستند قبلا در کودکی همین تجربه تلخ را داشته اند و حالا آن را در سطح جامعه اشاعه می دهند.
حقوق کودکان در هر شرایطی باید رعایت شود. کودکان باید این جرات را داشته باشند تا در برابر رفتارهای ناهنجار والدین خود اعتراض کنند. اما یک کودک 17 ماهه که آگاهی ندارد و باید به هر شکل ممکن تحت حمایت قانونی جامعه اش قرار بگیرد.
مسئله مشکل ساز این است که پدر ولّی قهری اوست و اگر آسیبی به کودک خود برساند مادر نمی تواند از او شکایت کند این در حالی است که باید شرایط برابری برای والدین ایجاد شود. اگر برخی قوانین تغییر کند برخی والدین حواس خود را بیشتر جمع می کنند.
این کودک آزاری در جهان هم وجود دارد اما در جامعه ما بیشتر است و این موضوع باید مورد بررسی قرار بگیرد. کودک از شعور برخوردار است و یک موجود مستقل به شمار می رود. ما موظف هستیم تا تربیت سالمی برای او در نظر بگیریم تا آینده ای بهتر نه فقط برای او که برای کل جامعه رقم بزنیم.
هیلدا حسینی خواه / جام جم آنلاین
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد