هنر و ادبیات یکی از راههای او برای ابراز عواطف و افکار ناگفتهاش است. اگر زبانش به او خیانت کند از قلمش کمک میگیرد و اگر قلم با او راه نیاید، قلم مو به دست میگیرد. شعر میگوید، مینوازد، نقاشی میکشد یا به شیوههای دیگر ابراز احساسات پناه میبرد.
زبان هنر، زبان مشترک مردم و «نوشتن روی دیوار» یکی از شاخههای آن است که از قدیم با تغییراتی به زمان ما رسیده و در سراسر جهان بهخصوص جهان عرب طرفداران خود را دارد. در همین زمینه با طلال عتریسی درباره «جداریات و ادبالشوارع» گفت و گویی انجام دادهایم.
دکتر عتریسی متولد 1952 لبنان، متخصص مسائل اجتماعی و سیاسی است و در حوزه روانشناسی اجتماعی، علوم اجتماعی تربیتی و علوم اجتماعی خانوادگی فعالیت کرده. او سال 1979، دکترای خود را در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه سوربن گرفت و در کسوت محقق و مشاور نهادهای تربیتی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متعدد فعالیت داشته، ریاست اولین دانشکده علوم اجتماعی و عضویت کمیسیون عالی تهیه و تدوین برنامههای درسی دانشگاه لبنان، ریاست دانشکده عالی دکترای ادبیات و علوم انسانی و اجتماعی را در پرونده خود دارد. وی همچنین عضو کمیته عالی وزارت تربیت برای نظارت بر آموزش و پرورش عالی، استاد دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش و مشاور علمی و دانشگاهی دانشگاه المعارف بوده و تألیفات و تحقیقات متعددی در حوزه اجتماعی، تربیتی، سیاسی و استراتژی از او منتشر شده است.
«گرافیتی» و «جداریات» و «ادبیات خیابانی» چیست؟جداریات پدیدهای است که مدتهاست شناخته شده و سه نوع دارد. نوع اول، تزئین دیوارهای اماکن عمومی با نقاشی و رنگ و چیزهایی از این قبیل است. نوع دوم، نقاشیهایی است که به دست هنرمندان کشیده میشود. یعنی خودشان نقاشی یا تابلوی معینی را میکشند و تفاوتش با نوع اول این است که نوع اول را مقامات رسمی مانند شهرداریها و امثال آن در نقاط مختلف برای زیباسازی دیوارها انجام میدهند.
نوع سومی هم هست که در مطالعات اجتماعی و سیاسی به آن توجه شده و اسمش را «ادبالشوارع/ ادبیات خیابانها» یا «ادب الاحتجاج/ ادبیات اعتراضی» یا «ادبیات بیان سیاسی از طریق دیوارها» گذاشتهاند. این جداریات در موارد بسیاری با جنبشهای اجتماعی و انقلابی همراه هستند که تا حد زیادی بیانگر ماهیت جنبشهای اعتراضی و آزادیاند، بهگونهای که تحت کنترل ضوابط، قوانین، سازمانها و ممنوعیتها قرار نمیگیرند.
به این ترتیب با بسیاری از جنبشهای اعتراضی همراه شده یا در بعضی موارد پیش از جنبشهای اعتراضی و مقدمهای برای آنها بوده یا هنگام این جنبشها یا مثلا حرکتهای داخلی اتفاق افتادهاند، مثل اتفاقی که در خیلی از کشورها افتاده و با بررسی جداریات اعتراضی یا ادبیات خیابانها به دست جامعهشناسان و روانشناسان و متخصصان رسانه مشخص شده است.
به نظر شما گرافیتی و ادبیات خیابانها چه تفاوتی باهم دارند؟ پیام و دغدغه ادبیات خیابانها چیست؟
تفاوت گرافیتی و ادبیات خیابانها بسیار جزئی است و نمیتوان حدفاصلی برای آنها قائل شد اما گرافیتی عموما تلاشهای فردی هنرمندانی است که در نقاشی و مبانی آن مهارت دارند.
هنرمند یک اثر قابلبررسی انجام میدهد و بر اساس ترکیب علمی رنگها از آنها استفاده میکند و بیشتر اوقات میخواهد ابراز وجود کند یا حضورش را در مقابل جهان و خیابان بیواسطه اثبات کند.
این یک نوع ارتباط با ذائقه عمومی و حضور بیواسطه در خیابان و بین مردم است و لزومی هم ندارد اعتراضآمیز باشد اما ادبیات خیابانها اغلب بیانگر وضعیت اعتراضی یا مخالفت یا موضعگیری سیاسی یا مخالفت با یک نظر سیاسی یا شخصیت سیاسی است.
این تفاوتشان است. یعنی گرافیتی بیان هنری است که لزومی ندارد اهداف سیاسی یا اجتماعی داشتهباشد و میتواند بیان شخصی پشتش باشد، درحالیکه ادبیات خیابانها بیشتر بیان حرکت اعتراضآمیز یا ریشهای از یک حرکت اعتراضآمیز است، شعارهای سیاسی و همینطور قضیهای دارد که از آن دفاع کند یا بهخاطرش اعتراض کند یا بخواهد بهواسطه جداریات و ادبیات خیابانها آن را یک مسأله برجسته و قدرتمند قرار دهد. این تفاوت آنها باهم است. شباهتشان هم که ترسیم روی دیوار و استفاده از آن است.
ادبیات خیابانها از چه زمانی شروع شد و رواج پیدا کرد؟ آیا متعلق به کشور خاصی است؟
بعضی بررسیها نشان میدهد سابقه ادبیات خیابانها به تقریبا نیمه قرن بیستم برمیگردد. همزمان با انتشار پدیده جنبشهای راستگرا و انقلابی که در فرانسه شروع شد، به اروپا راه یافت و در خیابانها گسترش پیدا کرد. همچنین زمان جنبش هیپیها یا افرادی که علیه ارزشهای کنترل اجتماعی و فرهنگی شورش کردند. نقاشیها و آنچه ادبیات خیابانها نامیده شده با این پدیده همراه بود، از دل کنترلها و قوانین بیرون آمده و از آن موقع تا امروز ادامه پیدا کردهاست.
در آن زمان موجی از نهضتهای آزادسازی، اعتراضی دانشجویی و راستگرا وجود داشت که به اشکال متفاوت و با نوشتههای مختلف از جمله جداریات خود را نشان میدادند تا توجه بقیه مردم را جلب کنند. یعنی نه فقط معترضان بلکه هرکه از خیابان رد میشود بتواند این شعارها را ببیند. شعارهایی که نشاندهنده تمایلات و نظرات و جهت گیری این جنبشها یا جهت گیری فلان شخصیت یا فلان حزب یا فلان تصمیم سیاسی بود.
این مسأله را ما مثلا در دوره اخیر در لبنان نیز شاهد بودیم. یک نهضت اعتراضی شکل گرفت و به خیابان آمد و از این ادبیات استفاده کرد. هم ناسزاها و شعارهایی علیه فساد مسؤولان نوشت و هم نقاشیهای توهینآمیزی علیه شخصیتهای سیاسی کشید. موقع جنگ داخلی لبنان، که از سالهای 75 تا اواخر دهه 90 ادامه داشت هم شاهد این ادبیات دیواری و شعار علیه مناطق دیگر لبنان و شخصیتهای سیاسی بودیم. به همین دلیل ادبیات خیابانها بیان تمایلات و سوگیریها قلمداد شده و تقریبا از نیمه قرن گذشته و همزمان با آغاز نهضتهایی که گفتیم شناخته شده است.
آیا ادبیات خیابانها هنر است؟ یا شاخهای از هنر یا راهی جدید به سوی هنر؟ اگر آن را هنر بدانیم، آیا هنر مستقلی حساب میشود؟
ادبیات خیابانها هنر است. نقشها و رنگها و اندیشهها را به کار میگیرد و معمولا توسط کسانی که مقداری تخصص و دانش هنری دارند پی گرفته میشود، هر چند چیزی که روی دیوارها نقاشی و پخش میشود کاملا مطابق این تعاریف نیست، چون در خیلی موارد ممکن است ویژگیهای هنری را نداشتهباشد؛ یعنی یک نفر میآید و عکسی میکشد که نه شبیه شخصیت مورد نظر است و نه هیچ ویژگی هنری در آن دیده میشود، بعد زیرش عبارتی مینویسد که ما تازه با آن کلمهها میفهمیم شعار یا انتقاد یا ناسزا متوجه چه کسی شده و بیشتر از اینکه اثر هنری باشد ابزار اعتراض محسوب میشود.
بنابراین وقتی شروط هنری در آن فراهم باشد بله! شاخهای از هنر یا هنر مستقل یا مکمل هنرهای دیگر است، چون اینجا در بحث پیرامون هنر عدهای میگویند لازم نیست هنر حتما پیامی داشته باشد و عده دیگری با این حرف مخالفند و میگویند چیزی به اسم هنر برای هنر وجود ندارد، هنر باید پیام داشته باشد و حتما نظر یا موضعگیریای را نشان بدهد.
این اظهارنظر ما را به نقطه اول در سؤال اول برمیگرداند؛ گرافیتی نقاشی هنری است که ویژگیهای هنری بر آن منطبق میشود و ادبیات خیابانها بیان اعتراضی است که لزوما اثر هنری نیست. پس میتوانیم بینشان تمایز قائل شویم؛ گرافیتی اثر هنری است و ادبیات خیابانها گاهی اثر هنری است و گاهی صرفا شعارهای اعتراضی- انتقادی که خشم مردم را نشان میدهد و با راهپیماییها و تظاهرات و اعتصابها در خیابانها همراه میشود، چنانکه در این زمان و همین سالهای اخیر در بسیاری از کشورهای جهان شاهد آن بودیم؛ لذا گاهی هنر است و گاهی نیست.
به نظر شما ادبیات خیابانها چه خصوصیاتی دارد؟ آیا این خصوصیات را در دیوار نوشتههای جهان عرب میتوان دید؟
ادبیات خیابانها؟ بله! ما آن را در کشورهای عربی میبینیم و مهمترین ویژگی این ادبیات ماهیت اعتراضی آن است. شعارها بیانگر موضعگیری سیاسی نیست بلکه بیانگر هویت معترضان است. این ویژگی این ادبیات است؛ بیان هویت، تعیین هدفی که به سیاستگذاریهایش انتقاد یا اعتراض صورت میگیرد یا میل به اطاعت از آن وجود دارد یا امثال اینها. بهعنوان مثال من خودم در مصر شاهد این مسأله بودم. زمانی که جنبش بزرگ و اعتراضآمیز و انقلابی در مصر رخ داد، نقاشیهایی دیده میشد که ظاهرا اثر هنرمندان بود و با شعارهای سیاسی علیه حسنی مبارک همراه شده بود.
مثلا مطالبه کنارهگیری رئیسجمهوری، مبارزه با فساد و ایجاد فرصتهای شغلی. همه اینها شعار شده و روی دیوارها نوشتهشدهبود و شعارها هم طبق میل گروههایی که آنها را مینوشتند گوناگون بود.
همانطور که گفتم مثلا در لبنان هم ما این مسأله را در نهضت اعتراضآمیز اخیر شاهد بودیم. اما بُعد هنری چندانی در آن دیده نمیشد، یعنی معلوم بود شعارها، نقاشیها و نوشتهها کار افراد غیرحرفهای است که باری به هرجهت چیزی نوشته و شکلهایی کشیدهاند که معنای خاصی ندارد و بعضی جاها هم فقط فحش دادهاند.
میتوان این شعارها را بررسی کرد؛ مثلا شعارهایی که روبهروی بانک لبنان نوشته و متهمش کردهاند که باعث تخریب وضعیت مالی در لبنان شده یا شعارهایی که علیه رئیسجمهور نوشته شده و نشاندهنده جهتگیری سیاسی تظاهرکنندگان است یا شعارهای دیگری که برای دیوارهای وسط شهر انتخاب میشوند تا تمام مردم و عابران و کسانی که در ماشین هستند بتوانند این شعارها را ببینند.
شعارها اهداف نهضتها را نشان میدهند. مثلا در لبنان از شعارها معلوم بود که اهداف نهضتها یکدست نبوده و بعضیها خواهان سرنگونی حکومت، بعضیها خواهان مبارزه با فساد و بعضیها هم خواهان تغییر رئیسجمهوری بودند و در نتیجه شعارها هم پیرامون اهداف متنوع چرخ میخورد. یعنی نگارهها یکدست نبوده و با اهداف مختلف و مضامین مختلف ترسیم شدهبود اما در سطح هنری بیشترشان ضعیف بوده و حداقلهای شروط هنری را هم نداشتند.
ادبیات خیابانها در جهان امروز ما چه نقشی میتواند بازی کند و میتوانیم آن را سفیر صلح یا جنگ بدانیم؟
ادبیات خیابانها در اعلام نهضت اعتراضآمیز نقش دارد. بله! نقش هم بازی کرده، چه در صلح چه در جنگ چه در بالاگرفتن نهضت اعتراضی. ادبیات خیابانها در تهران هنگام جنگ تحمیلی عراق بر ایران نقش زیادی بازی کرد. نگارههایی وجود داشت که درباره ایثارگری رزمندگان ایرانی و شجاعت آنها سخن میگفت. نگارههایی هم درباره صدام حسین ستمکار مستبد که در جنگ از سلاح شیمیایی استفاده میکرد، وجود داشت.
بله! در روند بسیج رسانهای و روانی هنگام جنگ ایفاگر نقش بوده و به همین دلیل میبینیم سالها بعد از پایان جنگ این شعارها کمکم ناپدید میشوند. ما این شعارها را موقعی که از فرودگاه تهران بیرون میزدیم روی دیوارهای خروجی میدیدیم. یعنی اینها اولین چیزی بود که شخصی موقع بیرونآمدن از فرودگاه و واردشدن به پایتخت میدید. ویژگیها هنری هم داشتند و در بسیج معنوی و تشویق برای پیوستن به جنگ و دفاع از ایران تاثیرگذار بودند. در زمان صلح و با پایان جنگ، این جداریات پاک شد و تبلیغات و امثال آن جایشان را گرفت. در لبنان هم ما هنگام جنگ شاهد این تجربه بودیم. یعنی جداریات و نقاشیها کار بسیج روانی و ایجاد نفرت علیه دشمن را انجام میداد اما وقتی جنگ تمام شد ناپدید شدند و نوع دیگری مانند تصاویر مساجد و کلیسا و پایتخت جایشان را گرفتند؛ بنابراین بله! میتواند در صلح و جنگ نقش ایفا کند اما اینطور نیست که صلح یا جنگ بسازد. فقط بهعنوان یکی از عوامل و ابزارها عمل میکند و نقشش مثل همین بهقول معروف شبکههای اجتماعی امروز است که در ایجاد بسیج عمومی یا تحریک یا آرامسازی سهیم هستند. ادبیات خیابانها چنین نقشی دارد.
جایگاه خلاقیت در ادبیات خیابانها کجاست؟ به نظرتان طراحی این ادبیات خلاقانه است یا بدون برنامهریزی و تصادفی شکل میگیرد؟وقتی نقش یا نوشتن شعارها از طرف کسانی صورت بگیرد که استعدادی در این زمینه دارند (یعنی کسانی که مبانی هنر را میدانند و فکرهای خلاقانه دارند) خلاقانه و نشاندهنده خلاقیت است اما این همیشگی نیست.
همانطور که در سؤالهای قبل گفتیم در موارد زیادی ادب الشوارع خلاقیتی ارائه نمیکند، یعنی حتی ممکن است انفعالی و بدون تأمل و نقاشیها زشت باشد یا شعارها شامل فحش شود و حرفها هیچ معنی سیاسی روشنی نداشته باشد. امکان هم دارد خلاقیت مشخصی در آن باشد؛ البته در موارد زیادی خلاقیت مشخصی ندارد و این شاید با توجه به ماهیت اعتراضها یا افراد حاضر در اعتراضها و قدرت سازماندهی یک حرکت اعتراضی تفاوت پیدا میکند چون ممکن است سه چهار نفر بروند و هرچه میخواهند بنویسند به هر که میخواهند ناسزا بگویند یا تصویر فرد مشخصی را تخریب کنند و خب در این حالت نه اثر هنری است و نه ادبیات بلکه فقط یک عمل انفعالی است؛ شبیه فحشهایی که بعضی آدمها میدهند.
مردم چرا از ادب الشوارع خوششان میآید؟
چون غیر ارادی است و مثل هنر معمولی به تلاش زیادی برای فکرکردن یا خواندن مبانیاش نیاز نیست. همینطور بر خلاف یک کتاب هنری لازم نیست بروند یک جای بسته بنشینند یا کتاب بخرند و ورق بزنند و توضیحات آن را مطالعه کنند. همچنین نمایشگاه نیست که انسان وقت مشخصی بگذارد و تمام نمایشگاه را بگردد. این ادبیات بخشی از زندگی روزانه مردم و نکته بسیار مهمی است؛ یعنی میتوانیم این نقشها را سرِ راهمان در خیابان یا وقتی میرویم پارک یا وقتی برای خرید روزنامه میرویم یا یک فنجان قهوه میخوریم ببینیم. چند دقیقه میایستیم، میبینیم، لبخند میزنیم، نظری میدهیم و بعد به راهمان ادامه میدهیم. دلیل دیگرش این است که این ادبیات پیشروی همه مردم قرار دارد و مخصوص یک گروه معین مثلا روشنفکران نیست. نه! برای همه مردم است.
دلیل دیگرش هم این است که این ادبیات معمولا ساده است. حرفها و نقشهایش ساده است. گاهی شبیه نقاشی بچههاست، حتی شعارهایش. فحشهایش هم شبیه حرف بچههای عادی است. به همین دلیل مردم این ادبیات را دوست دارند. ضمن اینکه این ادبیات از حکومت و قدرتها انتقاد میکند و مردم که غالبا مایلند خشم خود را نسبت به اوضاع بد نشان بدهند، میبینند یک نفر آمده و این خشم آنها را به زبان آوردهاست. به نظرم همه این دلایل باعث میشود مردم این نوع ادبیات را در خیابانها تأیید کنند، از آن خوششان بیاید و نسبت به آن کشش داشته باشند.
ادبالشوارع در کشورهای دیگر هم دیده میشود؟ چرا به نظر میرسد در جهان عرب بیشتر از دیگر کشورها رواج دارد؟
در واقع ادب الشوارع در جهان عرب انتقال تجربه ادبیات خیابانها در سایر کشورهاست که از اروپا شروع شده و آن هم قدیمی است و به تمدنهای گذشته بازمیگردد. به عنوان مثال در دوران فراعنه دیوارنگارههایی زندگی مصریهای قدیم را نشان میدهد؛ زنان، مردان، وسایل حمل و نقل، ابزار جنگ، ابزار مبارزه... همه اینها روی دیوارها نقاشی شدهاست.
و چنانکه گفتیم گسترش ادبالشوارع در کشورهای عربی تقلید گسترش این پدیده در اروپای جدید در نیمه قرن گذشته است. تلازم این پدیده با نهضتهای اعتراضآمیز یعنی این مسأله بیرون از این نهضتها مسأله ضعیفی است. ما کسانی را میبینیم که میتوانند گرافیتی بکشند اما نمیتوانند ادبالشوارع کار کنند. چون نهادها در کشورهای عربی، ماهیتا سلطهگرند و این مسأله اجازه نمیدهد کسی در خیابان انتقاد یا اعتراضی بنویسد یا علیه قدرتها یا حاکم یا رئیسجمهور نقشی بزند.
به همین دلیل ادبالشوارع در دورههای مشخصی گسترش پیدا کرده. مثلا الان وقتی اردن یا مغرب یا الجزایر یا سایر کشورها را ببینیم، شاهد ادبالشوارع به شکل روزانه یا هفتگی یا رایج در مناطق معین نیستیم. این ادبیات همراه و حامی نهضتهای اعتراضی است و حکومت نمیتواند نویسنده این شعارها را تعقیب کند. مثل وضعیتی که در مصر دیدیم یا در تونس که البته در تونس کمتر شاهد آن بودیم یا در لبنان.
مثلا چون نهضت اعتراضآمیز در لبنان متوقف شده این شعارها و ادبیات هم متوقف شدهاست. در واقع این دو (ادب الشوارع و اعتراض) همراه هم هستند مگر این که ادبیات آنها بیشتر از اینکه مربوط به خیابانها باشد یک اثر هنری به حساب بیاید!
چرا جوانان علاقهمندند روی دیوارها بنویسند؟ و پیامهایشان را مثلا از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی منتقل نمیکنند؟
نوشتن روی دیوار یکی از اشکال بیان مستقیم است که به تمام مردم اجازه میدهد با این نوع بیان ارتباط برقرار کنند. این مانع استفاده جوانان از اینترنت هم نیست و آنها هرچه میخواهند را از طریق پیامهای اینترنتی یا شبکههای اجتماعی یا ابزارهای تکنولوژی مدرن بیان میکنند اما ماهیت نوشتن روی دیوار و ادبیات خیابانها در واقع با ماهیت پیامهای اینترنتی فرق میکند.
آیا ادبالشوارع با فقر، محرومیتهای اجتماعی، اعتراض و سیاست ارتباط دارد؟
قطعا با اینها رابطه دارد و در سؤالهای قبل اشاره کردیم. یعنی گرافیتی شاید رابطهای با فقر یا محرومیت اجتماعی نداشتهباشد، چون نشاندهنده وجه هنری یا میل به زیباسازی یا نشان دادن استعدادها و تواناییها باشد، اما ادبالشوارع اینطور نیست.
این ادبیات در اصل یک حرکت اعتراضی و نشان دادن یک حالت معین اجتماعی یا سیاسی یا مخالفت با ظلم یا جنگ یا دعوت به شرکت در یک تظاهرات معین است. با این حساب بله! قطعا با شرایط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و حرکتهای مبتنی بر اعتراض رابطه دارد، اما همانطور که گفتیم سطح بیان آن متفاوت است و گاهی بیان هنری است و گاهی هم نه.
میتوانیم بگوییم ادبالشوارع در کشورهای «هلال بارور» رایجتر است؟ آیا وقایع منطقهای و جنگ نقشی در این ادبیات و شکوفایی آن دارند؟ مثلا آیا جنگ تموز جملات روی دیوار را تغییر داد؟
فکر نمیکنم ادبالشوارع در این کشورها شکوفاتر از بقیه کشورها باشد. یعنی مثلا این مسأله در مصر برجستهتر است که به جنبشهای اعتراضی ربط دارد. در لبنان هنگام جنگ داخلی برجستهتر بود و جداریههای زیادی روی دیوارها نقش بست و مطالعاتی درباره محتوای این جداریهها و رویکردهای طایفهای و دینی و سیاسیشان انجام شد اما در کشورهای دیگر مثلا نمیدانیم آیا در اردن این نوع ادبیات اتفاق افتاده یا نه؟ یا در مناطق دیگر کمتر است؟ اما مطمئنم این ایده همیشه همراه حرکتهای اعتراضی است و مربوط به فرهنگ مدیترانه یا فرهنگ کشورهای هلال بارور نیست.
در لبنان به خاطر انقلابها و جنبش 17 اکتبر گذشته بیشتر از بقیه کشورهاست، بله! این جنبش در خیلی از مناطق همراه ادبالشوارع و جداریات بوده، اما مثلا در جنگ تموز، ما چنین ادبیاتی را نمیبینیم. عکس و برچسب و تبلیغات و تلویزیون و غیره را شاهد هستیم، اما ادبالشوارع را نه! چون اعتراضی نسبت به این جنگ وجود نداشت.
لذا ادبالشوارع فقط در کشورهای این منطقه نیست و با تأکید دوباره به تحولات و جنبشها و انقلابها مربوط است و هر جا اینها باشد ادبالشوارع هم آنجاست. وقتی هم وقایعی نباشد تقریبا ناپدید میشوند. این دو قضیه رابطه جدانشدنی با هم دارند.
با توجه به اسم «ادبیات خیابانها»، به نظرتان این پدیده واقعا ادبیات است یا باعث آشفتگی ادبیات؟
نوشتن روی دیوار و چیزی که اسم ادبیات خیابانها رویش گذاشتهاند؛ بله! یکی از شکلهای تعبیر است مثل شعر مدرن که شاعر افکار و احساساتش را بدون هیچ قانون مشخصی برای قافیه و مطلع و... نشان میدهد و از تمام قیدوبندهای مرسوم شعر آزاد است. به این معنا میتوانیم بگوییم جداریههایی که افراد روی دیوارها به جا میگذارند ادبیات است و «خیابانها» به معنای این است که در خیابان منتشر میشود نه به معنای منفی خیابان.
بعضی مواقع خیابان به معنای «خارج از جامعه» یا «خانههای مقید به سنت» استفاده میشود. نه! به این معنا نیست. به معنای ادبیاتی است که در خیابان نوشته میشود و نظری را ـ هرچه باشد ـ بیان میکند؛ میتواند اعتراض باشد، میتواند طنز باشد، میتواند احساسات عاشقانه باشد.
جایگاه عشق و طنز در ادبیات خیابانها کجاست؟
درباره عشق نشان دادنش شکلها و اهداف مختلفی پیدا میکند. مثلا یک نفر چون هنرمندی را دوست دارد و از او خوشش میآید جداریه بزرگی از او میکشد. اینها احساسات و عشق و تعلق به این هنرمند را نشان میدهد که من در بیروت خیلی از آنها را در خیابانهای اصلی پایتخت دیدهام. این نوعی عشق و تعلق عاطفی به یک شخصیت معین است.
یک نوع دیگر هم هست مربوط به عشق دختر و پسر که با کلمه و نقاشی روی دیوار بیان میشود و در این نوع، نوشته بیشتر از نقاشی است. این نوشتهها به شکل نمادین است و اسم را مستقیما نمیآورند یا عکسش را نمیکشند بلکه از جملات نمادین برای ابراز احساسات استفاده میکنند، یا تصاویری که نماد بعد عاطفی است، یا تصویر طبیعت در کنار جملاتی با بارِ احساسی. پسر معمولا اسم واقعیاش را مینویسد اما اسم دختری که دوستش دارد را نه!
اغلب اینطور است یعنی ادبیاتعاشقانه هم هست اما درصد آن نسبت به ادبیات اعتراضی کمتر است. مخصوصا امروزه که عصر ابراز احساسات به وسیله ابزارهای الکترونیک است و ما برای صحبت از آنها استفاده میکنیم مردم دیگر نیاز چندانی به ابراز احساسات از طریق ادبیات خیابانها و پیش چشم همه مردم ندارند. آنهم وقتی به این شکل هویت واقعی فاعل معلوم نمیشود؛ ولی با اظهار این احساسات از طریق فناوری پیشرفته، بدون واسطه انجام میشود و بدون واسطه به دست طرف دیگر میرسد.
آیا خودتان روی دیوارها چیزی نوشتهاید؟
تا الان که چیزی ننوشتهام. نمیدانم بعدا در اینطور موقعیتها چیزی خواهم نوشت یا نه. یعنی تا الان در ادبیات خیابانی شرکت نکردهام و چیزی روی هیچ دیواری نکشیدهام فقط تعداد زیادی از آنها را خواندهام.
منبع: گروه فرهنگ و هنر / روزنامه جام جم