چند روز پیش یحیی السنوار از فرماندهان ارشد حماس و رئیس این جنبش در غزه در محل ویرانهای که بعد از بمباران رژیم اشغالگر از خانهاش مانده بود، حاضر شد و روی مبلی که بر ویرانهها مانده بود، بالا تا پایین این رژیم را به سخره گرفت.
رژیم اشغالگر طی جنگ ادعاهایی کرده بود که توخالی بودنشان حالا یکییکی دارد نمایان میشود. از ادعای هدف قرار دادن چند نفر از فرماندهان حماس گرفته تا ادعای تخریب تونلهای زیرزمینی غزه و تهدید به ترور یحیی السنوار.
فرمانده یحیی السنوار با حضورش بین خبرنگاران گفت: غزه بیش از 500کیلومتر تونل زیرزمینی دارد و چیزی که توسط رژیم اشغالگر تخریبشده، حدود 5درصد است و بهجز یک فرمانده شهید، دست رژیم اشغالگر به افراد رده سوم و چهارم حماس هم نرسیده است.
پس از کنفرانس خبری، یحیی السنوار مقابل دوربین رسانهها و در پاسخ به تهدید ترور از طرف رژیم اشغالگر، گفت تصمیم دارد در مسیر خانهاش یک ساعت پیاده در خیابانهای غزه قدم بزند و یک ساعت به رژیم اشغالگر مهلت میدهد تا اگر میتواند او را ترور کند.
رئیس حماس در غزه یک ساعت با تعداد انگشتشماری از همراهانش قدم زد و با مردم شهر حال و احوال کرد که پوشالی بودن هیبت و ادعای رژیم اشغالگر را به مردم غزه و رسانههای دنیا نشان دهد.
این حرکت فرمانده حماس بازخورد زیادی بین رسانهها و مردم در فضای مجازی داشت. یونی بن مناحیم، تحلیلگر صهیونیست در واکنش به این اقدام گفت: «آنچه روی میدهد مایه ننگ اسرائیل است.»
البته رسانههای وابسته به رژیم اشغالگر، یحیی السنوار و گروهش را تروریستی میخوانند و برای خودشان حق ترور و ویرانی منزل او را روا میدارند. اما بد نیست نگاهی داشته باشیم به خطکش تروریستخواندن در دنیا. از نگاه آمریکا و رژیم اشغالگر چه کسی تروریست است؟ چه کسی تروریست نیست؟
تروریست کیست؟
اگر به سابقه تروریست خواندن یک گروه در دنیا طی 20سال اخیر نگاهی بیندازید، متوجه نکته جالبی میشوید. قصه تروریست خواندن یک گروه هم مثل ماجرای تقسیمبندی دنیا به خاورمیانه و خاوردور از دید آمریکا و غرب انجام میشود.
بهعنوان مثال، گروهی که بعد از اشغال افغانستان توسط آمریکا به مقابله با اشغالگران سرزمینشان بلند میشوند و پدر، پسر، برادر و عموزاده سلاح به دست میگیرند و در کوه و بیابان با نظامیان اشغالگر آمریکایی میجنگند، خیلی زود در مجامع بینالمللی به طالبان برآمده از دلارهای سعودی و مکاتب پاکستانی چسبانده میشوند و حکم مبارزه قانونی با آنها صادر میشود. آمریکا بهراحتی آب خوردن، با ارائه دلایلی که فقط بین خود و همپیالههایش سندیت دارد، فلان گروه مبارز در افغانستان را تروریست اعلام میکند و برای حضور نظامیاش در افغانستان یکقبای روشنفکرانه مبارزه با تروریسم میدوزد.
جامعه جهانی هم که مسخ گوشیهای همراه و ماشینهای ساخته همین کشورهاست، چشمبسته میپذیرد و روحیه مبارزه با تروریسم آمریکایی را ستایش میکند. بعد کمکم پدر و مادرها پای فیلمهای هالیوودی که از این افتخار جهانی ساخته میشود، مینشینند و بچهها پای بازیهای رایانهای، خودشان را جای سربازان شجاع آمریکایی میگذارند و با تروریستهای افغان میجنگند و هیچکس به مردم افغانستان که سرزمینشان توسط اشغالگران آمریکایی به کشوری جنگزده تبدیلشده، فکر هم نمیکند.
کشورهای غربی همیشه و در همه مسائل جهانی یک دوربین در زاویهای که خودشان صلاح میدانند قرار میدهند و از همه مردم جهان میخواهند از همین دوربین به مساله نگاه کنند.
از اینرو برای هیچکس سؤال پیش نمیآید که چرا همین کشورها در معرکه عراق و سوریه و نبرد با داعش، هر وقت که داعش در محاصره و تنگنا میافتاد و رو به نابودی کامل میرفت، با داد حقوق بشر آتشبس اعلام میکردند و به داعش فرصت تجدیدقوا میدادند و در این فاصله خودشان هم خورجین تجهیزات نظامی این گروهک را تأمین میکردند. داعش تروریست نبود؟ یا مبارزه با تروریسم فقط در افغانستان و جاهایی که آنها صلاح میدانند، معتبر است؟
حماس چیست؟
حالا که رژیم اشغالگر قدس و دیگر دولتهایی که آنقدر خون بیگناه خوردهاند که از دیدن مرگ کودک تنشان مورمور نمیشود، دارند حماس را یک گروه تروریستی میخوانند و مبارزه با آن را حق رژیم اشغالگر قرار میدهند، بد نیست که نگاهی به تاریخچه و فعالیتهای این گروه بیندازیم.
توضیح واضحات است اینکه سال 1948 طی زد و بندی که با بریتانیای کبیر کرده بودند، چمدانها را از اروپا و آمریکا بستند و خودشان را به فلسطین رساندند و رژیم اشغالگر را تشکیل دادند. ماجرا ازاینقرار بود که بریتانیا به یهودیانی که سودای داشتن کشور مستقل را در سر داشتند، خیلی پیشتر از اتمام جنگ جهانی و تقسیم میراث عثمانی، وعده فلسطین را داده بود.
بعد از جنگ جهانی و تکهتکه کردن مناطق شام، بازهم مثل همیشه کشورهای غربی از طرف خودشان برای مردم این منطقه تصمیم گرفته و فلسطین را که احتمالا فکر میکردند ارث پدرشان است، دودستی به صهیونیستها واگذار کردند.
صهیونیستها هم در ابتدا کمتر از 10درصد زمینهای فلسطین را با رضایت مردم بومی از آنها خریدند اما بعد 60درصد فلسطین را با تشخیص مجامع جهانی صاحب شدند و هرروز و بهمرور تا الان به مناطق بیشتری از فلسطین دستدرازی میکنند.
در این میان، مردم فلسطین که بعد از شکوه و شکایتهای بینالمللی دیدند کار دیپلماسی و گفتوگو با این رژیم خودخوانده به سرانجامی نمیرسد و از طرفی آبی هم از همپیمانان عربی گرم نمیشود، تنها راهحل گفتوگو با رژیم اشغالگر را اسلحه دیدند.
گروه اخوان المسلمین سال 1928 در مصر شروع به فعالیت کرده بود که به دادخواهی مسلمانان دنیا تا آنجا که در توانش است، برسد؛ چه دادخواهی سیاسی و چه اگر لازم شد، مبارزه نظامی.
سال 1987 شاخهای از این گروه در فلسطین تشکیل شد که بتواند از حق ضایعشده مردم فلسطین در برابر اشغالگران دفاع کند.
جنبش حرکت اسلامی یا بهاختصار حماس از دل مردم فلسطین بلند شد که اولا جلوی دستاندازیهای بیشتر رژیم اشغالگر را بگیرد و بعد بتواند سرزمینهای پدریشان را دوباره به فرزندان فلسطین برگرداند.
از زمان تشکیل حماس تا همین امروز که گروه گردانهای عزالدین قسام (شاخه نظامی این گروه)
روز به روز قدرتمندتر از گذشته میشود، معادله قدرت در سرزمینهای اشغالی جابهجا شده است.
دیگر رژیم اشغالگر نمیتواند بهراحتی گذشته مردم محلهای را از خانههایشان بیرون کند و زمینشان را بهنام خودش سند بزند. اتفاقی که اخیرا نسبت به محله شیخ جراح و در ادامه درگیری 11روزه افتاد، نشان داد حماس وضعیت را برای زورگویان تغییر داده است.
حالا راهکار همیشگی کشورهای غربی در اینجور مسائل چیست؟ گروهی را که موی دماغمان شده، تروریستی بنامیم تا بتوانیم راحتتر زن و فرزند و جان و مالشان را مصادره کنیم.
علیرضا رأفتی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد