گفت‌وگو با امین دهقان فاتح ایرانی اورست

بر بام آرزوها

انس به کوهپیمایی از همان حوالی خانه آغاز شد. محله قائمیه اصفهان. از کوه کم ارتفاعی به نام دنبه تا کوه‌های بلندتر. «باران که می‌زد، پدرم می‌گفت، برویم. راهی کوه می‌شدیم. هنوز مدرسه هم نمی‌رفتم. حدود ٣٧ سال پیش. بعد هم در نوجوانی ادامه پیدا کرد.
کد خبر: ۱۳۱۸۵۹۵

به گزارش جام جم آنلاین ،  مرحوم اوراز اولین ایرانی که به اورست صعود کرد و بسیاری اساتید دیگر، همه بر من تأثیر داشتند. اما با مطالعه و گذراندن دوره‌های مختلف، از 12سال پیش جدی و علمی مسیر حرفه‌ای را دنبال کردم.»

 

پس شما را هم کوه صدا کرده بود؟

بله. واقعا گاهی کوه ما را صدا می‌کند. مغناطیس خاصی دارد. معتادت می‌کند. اگر ترک کنی، انگار چیزی را گم کرده‌ای.

به نظر می‌رسد در صعودهای خاص انگار پاک زندگی را می‌بازیم. صعود با خطر یا همین کرونا چه لذتی دارد؟

حتی وقتی هم کرونا نبود، هیمالیانورد در منطقه مرگ گام برمی‌داشت. در صعودهای 8000 متری زندگی خود را قمار می‌کنی. با یک اشتباه جان می‌دهی. هر قدر دقت کنی اما باز ممکن است گرفتار سقوط بهمن شوی یا در برف‌چال و شکاف فرو روی. خودت آشپزی، پرستاری، مترجمی، تدارکات... اما لذت در دل همان رنج است و عاشقی دردسرهای خودش را دارد. زیبایی آن وصف ناپذیر است.

صعود مهم‌تر است یا فرود؟

هر دو مهم است و باید انرژی‌ را تقسیم کنی. راه رفته را باید خوب برگردی. خیلی حادثه‌ها در فرود پیش می‌آید.

در مورد مرگ در کوهستان بحث‌های مختلفی وجود دارد. به نظر شما افتخار است یا تراژدی؟

بهترین صعود و موفقیت دنیا ارزش مرگ را ندارد. من 10 صعود برون‌مرزی داشتم. مربی و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی هستم و در ۴٢ سالگی به اورست صعود کردم. بازدیدهای میدانی انجام دادم. ورزش مداوم دارم. شرایط جسمی و روحی و آب و هوا را سنجیدم. بالاخره احساس کردم تجربه‌ام پشتوانه خوبی برای این مسیر دشوار است. ریسک کردن هم آمادگی و زمان خاص خودش را دارد.

فروش ملک پدری برای این صعود واقعیت دارد؟

بله. برای صعود ماناسلو ماشینم را فروختم. برای صعود اورست هم منزلی را که در ملک پدری داشتم، فروختم. من ۶۵٠ میلیون  تومان به صورت شخصی هزینه کردم و شهرداری اصفهان، شرکت اکشن، مجتمع فولاد مبارکه، شرکت قایا، فروشگاه سیاه‌کمان و کفش شرپا در مجموع مبلغ ۴۵٠ میلیون حمایت مالی کردند.

به شما مدال و پاداش هم تعلق می‌گیرد؟

متأسفانه در این دولت خیر. صعود ماناسلو، در سال ١٣٩٨، هم ارزش مدال نقره بود که هنوز پاداشی برای آن به دستم نرسیده. صعود اورست هم قهرمانی جهان و طلا محسوب می‌شود اما بر اساس آنچه گذشته نمی‌دانم ارزش و پاداشی در نظر مسوولان دارد یا نه.

 

گزارش یک صعود پرماجرا

از هتلی در کاتماندو پایتخت نپال به صدایش گوش می‌دهم.

می‌نویسم: احوال شما؟ وضعیت کرونا و...؟

می‌گوید: خوبم. شکر خدا مشکلی ندارم.

شنیدن پیام سلامت، خیال آدم را راحت می‌کند اما صدای سرفه‌، هنوز لابه‌لای بعضی کلمات شنیده می‌شود.

امین دهقان، فاتح اخیر ایرانی اورست که همه از ابتلای او به کرونا می‌گویند، با ته‌لهجه شیرین اصفهانی ادامه می‌دهد‌: «تست هتل قابل اعتماد نبود. بیمارستان رفتم، تست دوم منفی شد. سرفه‌ها هم احتمالا از علائم متداول صعود است. در نپال همه‌گیری کرونا بسیار جدی شده. کاتماندو و کل کشور تعطیل‌ است. تا ششم ماه می، پروازها لغو شده. اصلا رعایت نمی‌کردند. اول که رسیدم. می‌گفتند قرنطینه مهم نیست، می‌توانی گردش بروی! ولی من مراقب بودم. می‌دانستم امکانات پزشکی قابل اعتمادی وجود ندارد. حالا هم منتظرم ١١ ژوئن پروازها باز شود و برگردم ایران.

تلاش او برای صعود به اورست، از سه سال پیش شروع شد و هر بار مشکلی پیش می‌آمد. سال گذشته، همه کارها انجام شد. حتی بلیت هم خرید اما بیداد کرونا نپال را وادار به لغو مجوز صعود کرد. بالاخره امسال صدور مجوزها آغاز شد و نپالی‌ها دو بار دعوتنامه فرستادند. مجوز فدراسیون کوهنوردی و شورای برون‌مرزی هم آماده شد.

آزمایش کرونا یک بار پیش از خروج از ایران و یک بار با ورود به کاتماندو منفی است. قرنطینه در هتل (ارتفاع ١٣٠٠ متر)، ٢٣ فروردین به پایان می‌رسد. برای رسیدن به رویای دیرین و صعود انفرادی اورست، تنها ایرانی اکسپدیشن ٢٠٢١، با کوهنوردانی از آمریکا و اروپا تیم 30نفره‌ای شده‌اند. پیمایش آغاز می‌شود. تا ٣١فروردین و کمپ اصلی اورست، حدود ۵٢ کیلومتر پیموده‌اند. آب در حدی کم است که انگار نیست. بهداشت، رعایت نمی‌شود. کمپ اصلی (در ارتفاع ۵٣۶۴ متر) با ازدحام چادرها و هیمالیانوردان شهر موقتی‌ است. همه در یک چادر بزرگ غذا می‌خورند. شب‌ها دما به منفی ١٧ درجه می‌رسد. 6 اردیبهشت، آغاز هم‌هوایی. چند نفر به کرونا مبتلا و راهی بیمارستان شدند. چند نفر انصراف می‌دهند. ٢۴ کوهنورد از گروه اولیه باقی ‌ماندند. بعد از پایان هم‌هوایی، ۶٨٠٠ متر رفته‌اند.

برای استراحت به ارتفاع ۴٢٢٠ متر باز می‌گردد. سرفه‌های شدید دارد. چهارشنبه ١۵ اردیبهشت پزشک روستای فریچه می‌گوید: «کرونا نداری. خومبو کاف است، مثل همه کوهنوردان و شرپاها» و در ازای ٨٠ دلار، شربت و قرص تجویز می‌کند. به کمپ اصلی برمی‌گردد. با نگرانی‌های ابتلا به کرونا. یک سقوط بهمن به خیر می‌گذرد. درنگ جایز نیست.

 در اوج

با باز شدن اولین پنجره هوایی کوچک، ٢١ اردیبهشت از کمپ چهارم (٧٩۶٠ متری) تلاش نهایی را برای رسیدن به بام دنیا آغاز می‌کند. ساعت 7 و 30 دقیقه در تاریکی شب. دو هم‌نورد بر اثر سرمازدگی و تخلیه انرژی جان خود را از دست می‌دهند. یکی از آنها پنج فرزند داشت. سه نفر هم با بالگرد به بیمارستان منتقل می‌شوند. این مرگ‌ها از نظر روحی روی همه تأثیر گذاشت. در ارتفاع 8000 متری در منطقه مرگ، ذکر می‌گوید تا در آرامش باشد. با وجود سرفه‌ها، بیماری و شلوغی، کم‌کم پیش افتاده است. اولین نفر است و برف کوبی می‌کند.

٢٢ اردیبهشت، در چند قدمی قله، شرپا با دوربین گوشی، از امین دهقان فیلم کوتاهی ضبط کرده، با پس‌زمینه سفید اورست و کوهنوردان و پرچم‌های رنگی. ماسک اکسیژن چهره‌‌‌اش را پوشانده اما خوب که نگاه می‌کنی فارغ از خستگی، عشق در چشم‌هایش پیداست. صدای فاتح شادی درود می‌فرستد به ائمه، شهدا و مردم ایران. دو پرچم هم دارد. یا حسین مظلوم و ایران. از حامیان مالی تشکر می‌کند و فیلم کوتاه در ارتفاع ٨٨۴٨متری تمام می‌شود.

آرزو قنبری - گروه ورزش / روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها