اگر در کنکور هنر رتبههای یک تا پنج را به دست آورده باشید، چطور؟ جواب این سؤال ساده به نظر میرسد و لابد فکر میکنید انتخاب نفرات برتر کنکور در طول سالهای گذشته بر اساس نیاز بازار کار بوده است اما آمار چیز دیگری میگوید. دستکم درباره شرکتکنندگان در کنکور هنر انتخاب رشته دانشگاهی در یکی دو دهه اخیر صرفا بر مبنای نیاز بازار کار نبوده است. بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده درباره درصد اشتغال دانشآموختگان رشتههای مختلف دانشگاه، یکی از بالاترین میزان نرخ بیکاری متعلق به رشتههای هنر است. ۲۷ درصد از فارغالتحصیلان رشتههای هنری موفق به یافتن شغل یا دستکم شغل متناسب با حرفهشان نمیشوند. آیا کسانی که در کنکور هنر شرکت کرده و رتبههای خوبی کسب کردهاند، به نیازهای بازار توجه میکنند یا رویایی دارند و در پی رسیدن به شغل رویایی خود هستند یا اینکه باید گمانههای دیگری را مدنظر داشت.
هنر برای بچه تنبلها
رشتههای هنر در سالهای بعد از انقلاب با استقبال چندانی مواجه نمیشدند. برای یکی دو دهه و شاید حتی بیشتر خانوادهها تا حد ممکن از تحصیل فرزندانشان در رشتههای هنری ممانعت میکردند. تصور رایج این بود که هنر عاقبت ندارد و فقط به کار شاگرد تنبلهای آخر کلاس میخورد که وقتشان را به جای درس خواندن به شیطنت و بازیگوشی گذراندهاند. چه بسیار علاقهمندان به هنر و افراد مستعدی که در کنار هنرآموزی و کسب تجربههای هنری به اجبار خانواده یا به تبعیت از دیدگاه رایج زمانه، دانشگاه را به تحصیل در رشتههای فنی و مهندسی یا پزشکی گذراندند.
علاوه بر این در سالهای دهه ۶۰ و ۷۰ تعریف رایج از هنر نیز با امروز تفاوت داشت و شاخههای هنری بسیار محدود بودند؛ هنر در آن دوره محدود میشد به نقاشی، گرافیک و موسیقی. خیلی از رشتههای هنری مانند انیمیشن اصلا وجود خارجی نداشتند یا حتی ذهنیتی درباره سایر رشتهها وجود نداشت.
این دیدگاه غالب و برداشت نامعقول از هنر و تحصیلات هنری گرچه امروز اسباب تعجب است اما برای دهه ۶۰ و ۷۰ خیلی بد نبود و البته نتایج ارزشمندی هم بهدنبال داشت. در آن سالها فقط کسانی در رشته هنر درس میخواندند که رویای تحصیل در رشته هنر را داشتند و چه بسا برای رسیدن به این رویا سخت کوشیده و از موانع بسیار عبور کرده بودند. این نسل عاشقانهتر هنر را آموخته و از محضر اساتید مجربتر بهره برده و در نتیجه امروز هنرمندان موفقتری هستند. کسانی که امروز از نامآوران رشتههای نقاشی و موسیقی هستند یا دانشآموختگان دهه ۴۰ هستند که آموزش آکادمیک رشتههای هنر در ایران آغاز شده بود یا در سالهای پایانی دهه ۶۰ و ۷۰ در دانشگاههای کشور پذیرفته شدند.
مهندسهای هنرمند
پایان جنگ تحمیلی و شروع دوره سازندگی در جزئیات زندگی تکتک ایرانیها تاثیر داشت حتی در انتخاب رشته جوانها برای ادامه تحصیل در دانشگاه. دهه ۸۰ را تصور کنید که تا اندازهای، دیدگاه خانوادهها و البته کنکوریها به هنر اصلاح شده و حالا خیلیها به این نتیجه رسیدهاند که هنر رشته مخصوص بچه تنبلها نیست. سازندگی در جامعه آغاز شده، شاخههای هنری بیشتر معرفی شدهاند و حالا تقریبا همه میدانند رشتههای هنری هم میتوانند پولساز باشند. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم سریال محبوب «در پناه تو» که نیمه دوم دهه ۷۰ از تلویزیون به نمایش درآمد در این تغییر نگرش سهم داشت چرا که قهرمانهای این سریال؛ مریم، رامین و محمد دانشجویان رشته طراحی صحنه بودند.
در شرایطی که نگاه جامعه دارد به رشتههای هنری تغییر میکند رشتههایی مانند طراحی صحنه یا طراحی صنعتی در گستره رشتههای هنری در کنار نقاشی و گرافیک، به مردم معرفی و شناسانده میشوند. علاقهمندان به هنر حالا دیگر گزینههای جذابتری برای انتخاب دارند؛ رشتههایی مانند طراحی صنعتی که در عصر سازندگی درآمدزا هستند، وجوه هنری ارضاکننده دارند و از پرستیژ و کلاس رشتههای مهندسی یا پزشکی نیز چیزی کم ندارند. با این دیدگاه طبیعی است اگر رشته محبوب رتبههای برتر کنکور هنر در سالهای دهه ۸۰ طراحی صنعتی باشد. اینطور نیست؟
و این دهه آخر قرن
انتخابهای هنری تا دهه ۹۰ هر چند سال یکبار بر مبنا و معیاری تغییر کرده که عمدتا معطوف به بازار بوده است. در آخرین آمار منتشر شده درباره نرخ بیکاری رشتههای مختلف دانشگاهی که مربوط به سال ۱۳۹۴ است، رشتههای هنری از جمله رشتههایی است که نرخ بیکاری بالایی دارد. هنر با نرخ بیکاری ۲۷ درصد در کنار برخی رشتههای مهندسی قرار دارد. بله درست خواندید؛ برخی رشتههای مهندسی از جمله عمران در دهه ۹۰ با نرخ بیکاری قابل توجهی رو به رو شدند و این تنها مورد عجیب این مطالعات آماری نیست. مثلا با وجود این همه مساله محیط زیستی در کشورمان، نرخ بیکاری رشته حفاظت محیط زیست بیشتر از ۴۹ درصد بوده! رشتههای علوم کامپیوتری، حرفههای مهندسی و رشته معماری و ساختمانسازی نیز به ترتیب بعد از محیطزیست بیشترین نرخ بیکاری را داشتهاند و همین چند مورد کافی است که آگاه شویم در دهه ۹۰ ورق برگشته و شرایط طور دیگری شده است؛ طوری که نشان میدهد انتخاب رشته منتخبین دانشگاهها، لااقل در رشتههای هنر خیلی معطوف به نیاز بازار نیست و مؤلفههای دیگری در انتخابها سهم داشته است.
در یک دهه اخیر، اتفاقات اجتماعی فرهنگی متعددی رخ داده است؛ رشد تکنولوژی و بالطبع آن تولد و مرگ برخی مشاغل سادهترین نتیجه این اتفاقات است. به عنوان نمونه در دهه منتهی به سال ۱۴۰۰ بازار بومگردی در ایران داغ شده، خانههای تاریخی بهجز جنبههای تاریخی، بهعنوان کافه و رستوران و مهمانپذیر میزبان گردشگران شدهاند و این یعنی دانشآموختگان رشتههای معماری و مرمت مشغول کار بودهاند.
در این دهه سینما و ادبیات نمایشی مورد توجه قرار گرفته، فیلمهای ایرانی در جشنوارههای جهانی درخشیدهاند و طی دو سال دو اسکار به مجموعه افتخارات بینالمللی سینمای ایران اضافه شده است. بنابراین طبیعی است که رشتههای مرتبط با سینما مورد توجه کنکوریهای رشته هنر قرار بگیرد.
ضمن اینکه دسترسی به جشنوارههای متعدد جهانی برای حضور و درخشش فیلمهای کوتاه، فیلماولیها و آثار تجربی در کنار توسعه سینمای هنر و تجربه و اختصاص فرصت اکران بیشتر و گستردهتر به این فیلمها نیز میل به تحصیل در رشتههای سینمایی را افزایش داده است.
همچنین در این یک دهه با رشد فزاینده استفاده از اینترنت و بالا رفتن ضریبنفوذ شبکههای اجتماعی روبهرو شدهایم، مرجعیت رسانه ملی جایش را به مرجعیت چهرههای سرشناس هنری و ورزشی یا همان سلبریتیها داده است و هنرمند شدن در معنای مشهور و محبوب شدن، در این زمانه میتواند برای خیلیها جذابتر از دکتر و مهندس شدن باشد.
بنابراین طبیعی است که در این سالها رشتههای مربوط به هنر از جمله سینما بیشتر از همیشه مورد توجه قرار بگیرد اما نکته پرسش برانگیز این است که طی این یکی دو سال اخیر رشته موسیقی در میان انتخاب رتبههای برتر کنکور شایعتر است.
آوای هجرت
در سالهای اخیر یکی از رشتههای پرتکرار در انتخاب رتبههای برتر کنکور هنر رشته موسیقی بوده است، نکته اینجاست که بازار موسیقی دیگر منوط به انتشار آلبوم نیست. درصد زیادی از کسب هنرمندان عرصه موسیقی به انتشار تک آلبوم محدود شدهاست. بازار موسیقی بهخصوص برای خانمها رونق چندانی ندارد که انتخاب اصلی تعداد قابلتوجهی از برترینهای کنکور باشد تا آنجا که امسال سه نفر از پنج رتبه برتر کنکور هنر قصد دارند در رشته موسیقی تحصیل کنند و در میان آنها دخترانی هستند که شاید به این سادگیها وارد بازار حرفهای موسیقی نشوند!
حتی اگر از بازار موسیقی که چنگی به دل نمیزند، بگذریم و فرض را بر این بگذاریم که رویای رتبههای برتر کنکور آنها را به سمت موسیقی کشانده، باز این ابهام وجود دارد که دانشگاه چه امکانی به علاقهمندان موسیقی میدهد که در آموزشگاههای حرفهای نمیتوانند کسب کنند؟ موسیقی رشتهای نیست که لزوما نیازمند تحصیلات آکادمیک باشد؛ میشود در آموزشگاههای آزاد آن را دنبال کرد و بیشتر علاقهمندان به موسیقی از دوران کودکی شروع به آموختن کردهاند. بسیاری از بزرگان موسیقی دیروز و امروز ما، دانشجوی هیچ دانشکدهای نبودهاند.
همچنین در این سالها بودهاند گروهها و خوانندههایی که در فضای مجازی به شهرت رسیدهاند و بعد به رسانههای رسمی راه پیدها کردهاند از ماکانبند و هورشبند بگیرید تا حامد همایون که وارد عرصه بازیگری هم شدهاست. بنابراین راه برای علاقهمندان به موسیقی بسته نیست اگر بخواهند به رویای آهنگسازی، خوانندگی یا نوازندگی دست پیدا کنند.
تمامی این تحلیلها برای رسیدن به این نتیجه است که معیارهای دیگری در انتخاب رشته دانشجویان برتر کنکور نقش دارد و این گمانهزنیها را یک نکته تکمیل میکند و آن چیزی نیست جز احتمال مهاجرت به خارج از کشور که البته یکی از رتبههای برتر کنکور هنر در گفت و گو با جامجم تاکید کرده که انتخاب این رشته صرفا به دلیل شانس بالای آن برای مهاجرت به خارج از کشور بوده است!
آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم