گفتگو با مصطفی خوش‌ چشم درباره صدور قطعنامه احتمالی شورای‌ حکام علیه ایران

آژانس دوباره در زمین غرب بازی می‌کند؟

قرار است نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ۲۲ شهریور در وین برگزار شود. آمریکا اما به دنبال صحنه‌آرایی در جهت صدور احتمالی قطعنامه علیه کشورمان است.
کد خبر: ۱۳۳۷۰۰۷

این یعنی به نظر می‌رسد پرونده برجام در حال وارد شدن به فاز جدیدی است؛ از یک طرف آمریکا که امیدی به همراهی دولت سیزدهم با سیاست‌های مذاکراتی مدنظر خود ندارد، اقدام به تغییر بازی در زمینه پرونده هسته‌ ای کرده و تلاش دارد مانند سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ از طریق ظرفیت شورای حکام راهبرد فشار بر ایران را پیگیری کند اما در عین حال عملیاتی شدن چنین سیاستی در حال حاضر برای آمریکا شدنی نیست.‌

از سوی دیگر در حالی آمریکا در دوره روحانی تلاش داشت با استفاده از ابزار مذاکره و فشار به تأثیرگذاری بر فضای اجتماعی ایران و امتیازگیری از دولت قبل بپردازد که این باب هم عملا در دوره فعلی بسته شده است چراکه سید ابراهیم رئیسی به صراحت اعلام کرد ما ابایی از مذاکره نداریم اما آمریکایی‌ها و غربی‌ها به دنبال گفت‌وگو همراه با فشار هستند و اگر قرار است در کنار گفت‌وگو فشار باشد، نمی‌شود.

به هرحال در موقعیت فعلی اتفاقاتی از جمله شرایط جدید ایران، موضع چین و روسیه، جایگاه فعلی دولت بایدن، ماجرای خروج یکطرفه آمریکا از برجام، تمایل نداشتن سازمان ملل به فصل جدید تحریم‌ها و عدم اقبال آژانس برای فشار بیشتر بر تهران مؤلفه‌های مهم و تأثیرگذاری هستند که در تصمیم‌گیری آژانس و صدور قطعنامه مؤثر خواهدبود.

برای بررسی این پروژه و استراتژی دولت رئیسی در مقابل این وضعیت سراغ سید مصطفی خوش‌ چشم، کارشناس مسائل بین‌الملل و فعال رسانه‌ای رفته‌ایم که گفت‌وگوی مشروح او با جام‌جم در ادامه آمده است:

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس اخیرا گزارش داده که بازرسی‌های این سازمان از مراکز اتمی ایران به طور چشمگیری کاهش یافته و با محدودیت جدی مواجه است. در این گزارش ادعا شده ایران مانع دسترسی بازرسان آژانس به سایت‌های مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای شده و همچنان به توسعه فعالیت‌های اتمی خود ادامه می‌دهد. اولا گروسی چرا چنین ادعایی را مطرح کرده است؟ ثانیا چه رابطه‌ای بین این ادعا و اخبار سفر اخیر گروسی به تهران وجود دارد؟

حقیقت امر این است که آقای گروسی توقع اقداماتی از ایران را دارد که ایران در ذیل برجام آنها را متقبل شد و با توجه به خروج آمریکا از برجام و دستیابی نداشتن کشورمان به وعده‌های داده شده در ذیل برجام در خصوص برداشته‌شدن تحریم‌ها، ایران در دو سال گذشته در پی سیاست‌های کاهش تعهدات برجامی بوده و بسیار منطقی است وقتی یک طرف قرارداد تعهدات خود را عملیاتی نمی‌کند طرف ایرانی هم متقابلا اجرای تعهدات خود را تعلیق کند. بنابراین آنچه آقای گروسی از ایران توقع دارد زیاده‌خواهی است و به نظر می‌رسد آژانس مجددا در یک رویکرد جانبدارانه به ابزار فشار آمریکا روی ایران بدل شده تا با فشار بر ایران از کشورمان بخواهد تعهدات برجامی‌اش را یک‌سویه عملیاتی کند. توقف غنی‌سازی بالای 67/3درصد و رشد نکردن ذخایر غنی‌سازی ما فقط در ذیل برجام قابل انجام بود. حالا که برجام اجرا نمی‌شود ایران هم قطعا نباید به تعهدات برجامی خود پایبند بماند. در عین حال فشارهایی که آژانس روی ایران می‌آورد چند نکته را لازم به ذکر می‌کند؛ نکته اول این‌که هر گاه ایران با طرف غربی و آژانس مدارا و خواسته‌های آنها را اجرا کرده، آژانس خواسته‌های بیشتری از کشورمان داشته است. از جمله این‌که در زمان برجام ایران و آژانس توافقی را برای پایان‌دادن به ادعاهایی که در زمینه مطالعات هسته‌ای از سوی ایران و اسرائیل طرح شده بود، امضا کردند. طیف مطالعات ادعایی بسته شد اما بعد از خروج آمریکا از برجام و کاهش تعهدات ایران، اسرائیلی‌ها با ادعاهایی مجددا ایران را به اقدامات قبل از برجام متهم کردند و آژانس اگرچه پرونده این اتهامات را رسماً بازگشایی نکرد اما در عمل این بازگشایی را انجام داد و مجددا از ایران همان ادعاهای سابق را پیگیر شد. اگر قرار باشد به صورت یکسویه به همین صورت جلو برویم هیچ پایانی بر خواسته‌ها و ادعاهای آژانس نخواهدبود. بنابراین نیاز است که طرف ایرانی محکم بایستد چرا که در تمکین بی‌مورد و یکسویه از آژانس، ایران هیچ خیری ندیده از جمله این‌که بعد از برجام، رئیس وقت آژانس اعلام کرد هیچ‌گاه نمی‌تواند اقدامات هسته‌ای ایران را صلح‌آمیز اعلام کند چون پرونده‌ای سیاسی است و این به عهده اعضای شورای امنیت است. این در حقیقت بطلان مسؤولیت‌پذیری آژانس را نشان می‌دهد چون با وجود برجام و دسترسی‌های بسیار گسترده آژانس در صورت اثبات این مساله به سادگی می‌توانست پس از چند سال اعلام کند که پرونده ایران خاتمه یافته‌است و اقدامات ایران را صلح‌آمیز تشخیص می‌دهد.

نکته‌ دوم این‌که این اقدامات آژانس را نباید به صورت مجزا و منفرد دید. اصولا آمریکایی‌ها و غرب به رهبری آمریکا برای فشار وارد آوردن به طرف ایرانی برای این‌که دولت آقای رئیسی را منفعل کنند و اجازه ندهند راهبردی عملگرایانه و کنش‌گرایانه را پی‌ریزی کند و برای این‌که ایران را تحت فشار بگذارند اولا با طرح ادعای دروغ طرح و نقشه برای ربایش یکی دو ایرانی در خارج از کشور تحریم‌هایی را اعمال کرد. از سویی دیگر آژانس تهدیدی مبنی بر تصویب قطعنامه علیه ایران مطرح کرد و از طرفی اتحادیه‌اروپا تهدید به تصویب قطعنامه حقوق بشری کرده و اسرائیل هم به صورت روزافزونی تهدید نظامی را عنوان کرده‌است. این مجموعه‌ای از اقدامات را باید در چارچوب استراتژی یا سیاست چماق و هویج آمریکایی دید به این صورت که فشار زیادی بر ایران وارد کنند تا دولت سیزدهم منفعل شود و پای میز مذاکره برود و این درخواستی که آقای امیرعبداللهیان داشته مبنی بر این‌که از اواخر نوامبر یعنی حدوداً دو ماه دیگر، ایران بعد از ارزیابی شرایط جدید به مذاکره برگردد این اتفاق نیفتد. خصوصاً این‌که زمان به نفع ایران است و کشورمان می‌تواند ظرف هفته‌های آینده غنی‌سازی اورانیوم را بیشتر کند و با دست پرتر در مذاکره حاضر شود. این در حالی است که غرب سعی دارد به ایران اجازه ندهد با یک استراتژی جدید و با استفاده از اهرم‌های فشار روی غرب در مذاکرات حاضر شود. این مهم‌ترین نکته پرونده انرژی هسته‌ای و آژانس در این روزها است.

صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام را چقدر محتمل می‌دانید و در صورت تحقق آیا قطعنامه را به سازمان ملل خواهند فرستاد؟ و واکنش شورای امنیت و چین و روسیه چگونه خواهد بود؟

اولاً ایران هشدار داده هر گونه اقدام آژانس در تصویب قطعنامه با واکنش شدید ایران مواجه خواهد شد. به همین لحاظ طرف غربی حتی اگر موفق به تصویب قطعنامه علیه ایران شود و چنین ریسکی را بپذیرد بسیار بعید است که پرونده به شورای امنیت ارجاع شود چرا که روس‌ها اعلام کردند که در شورای حکام رأی منفی می‌دهند و البته این رأی منفی در این شورا چون حق وتو وجود ندارد بیشتر معنای سیاسی می‌دهد. معنای موضع روس‌ها این است که اگر کار به شورای امنیت بکشد وتو خواهند کرد. البته بسیار بعید است که آمریکا با چنین اقدامی بخواهد شانس گفت‌وگوی وین را نابود کند.

به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها در روزهای اخیر از فرصت اندک برای بسته شدن پنجره مذاکرات سخن به میان ‌بیاورند و طرحی مبتنی بر شکست مذاکرات وین یا اعلام یک ضرب الاجل برای بازگشت ایران به مذاکرات را در نظر دارند. به نظر می‌رسد تمام این تحرکات به منظور کشاندن سریع‌تر ایران پای میز مذاکرات است. آیا این طرح آمریکا نتیجه‌ای نخواهد داشت و چرا؟

حرف‌های اخیر وزیر خارجه آمریکا مبنی بر این‌که کم کم به زمانی نزدیک می‌شویم که بازگشت به برجام دیگر آن معنا اولیه را نمی‌دهد در راستای همان فشارهای غرب، آمریکا و اسرائیل برای منفعل‌کردن ایران و مجبورکردن کشورمان برای بازگشت به میز مذاکره است. اما الآن توپ در زمین دولت آقای رئیسی است. اگر دولت جدید ادامه‌دهنده دولت پیشین و همان شکل از مذاکره باشد به‌دست آوردن نتیجه بعید خواهد بود ولو این‌که دوره‌های متمادی این مذاکرات ادامه پیدا کند طرف مقابل هیچ یک از شروط ما را نمی‌پذیرد. بنابراین تنها احتمال موفقیت ایران این است که دولت سیزدهم محکم در مقابل زیاده خواهی‌ها بایستد و زمان را نگه دارد و در طول دو ماه آینده استراتژی و تیم جدیدی از مذاکره‌کنندگان بوجود بیاورد تا تحول عمده در نوع برخورد با غرب در مذاکرات وین صورت گیرد تا آمریکایی‌ها در چارچوب مقاومت دولت ایران نگاهشان به اهداف مذاکراتی را تغییر دهند و قبول کنند که به تعهدات خود پایبند باشند.

تمام فعالیت‌های هسته‌ای ایران،در چارچوب حقوق هسته‌ای ایران تحت معاهده عدم اشاعه صورت می‌گیرد. از این رو با توجه به آن‌که سایر طرف‌ها به تعهدات خود تحت توافق هسته‌ای در حوزه رفع تحریم عمل نکردند و تحریم‌های غیرقانونی آمریکا نیز ادامه دارد، آیا کسی می‌تواند توقف این فعالیت‌ها را در چارچوب این توافق از ایران طلب کند؟

آنچه ایران در ذیل برجام پذیرفت انجام تعهداتی در پروتکل الحاقی است که قطعا با وجود تعلیق شدن محتوای برجام به هیچ عنوان آژانس و طرف غربی نمی‌تواند از ایران این توقع را داشته باشد که تعهدات برجامی را انجام دهد. ولی این‌که آیا ایران باید دسترسی‌های پادمانی 1/3 را به جهت این‌که امضا کرده این را باید به لحاظ حقوقی به مسوولان آژانس انرژی اتمی پاسخ بدهد، تا آنجا که من می‌دانم این دسترسی‌ها را قبل از برجام، ایران پذیرفته است.

نظر شما درباره مواضع مقامات روس به خصوص اولیانوف که تأکید کرده مسکو به هرگونه قطعنامه ضد ایرانی رای منفی می‌دهد چیست؟ چگونه باید منطق روسیه به همه طرف‌ها از جمله آمریکا و کشورهای اروپایی تسری یابد؟

قطعا اقدام محکم ایران و مواضع شفاف و مقتدرانه از سوی دولت سیزدهم در این زمینه که هرگونه اقدام خصمانه و فشار غرب و آژانس روی ایران با هزینه‌های متقابل روبه‌رو خواهد شد می‌تواند بر طرف مقابل و آژانس تردید در انجام این‌گونه اقدامات را ایجاد کند. اگر برای طرف آمریکایی ثابت شود در صورتی که هرگونه اقدام خصمانه‌ای از جمله تصویب قطعنامه در شورای امنیت صورت گیرد ایران دست به اقدام می‌زند و هشدارها و تهدیدات این روزهای ایران دارای پشتوانه عملی است و آن وقت طرف‌های مقابل در محاسبات خود تجدیدنظر خواهند کرد و صبر می‌کنند تا این دو ماه بگذرد و دولت جدید تیمش را به وین بفرستد. در صورتی که طرف آمریکایی احساس کند بدون هزینه می‌تواند فشارها را بر طرف ایرانی زیادتر کند قطعا به رویکرد فعلی خود ادامه خواهد داد و فشارها را در هر جا از جمله در سازمان بین‌المللی انرژی اتمی بیشتر خواهد کرد.

فشارهای غرب، اصل تغییر استراتژی مذاکراتی ایران در دولت رئیسی است، به نظر شما بهترین استراتژی از سوی دولت رئیسی چه باید باشد؟ آیا ما باید همچنان به مذاکرات بی‌نتیجه و فرسایشی ادامه دهیم؟
ما باید در پی استراتژی جدیدی باشیم. ایجاد تفرقه میان آمریکا و متحدانش سیاستی بود که در دوره آقای روحانی دنبال شد و کاملا شکست خورد و بالاخره اروپا در نهایت با آمریکایی‌ها همراهی کردند و به‌رغم مواضع سیاسی نسبتا متفاوت در حوزه سیاسی کاملا از آمریکا تبعیت کردند و این مواضع هیچ سودی برای ایران نداشت. به نظر می‌رسد الان ما نیاز داریم در چارچوب مصوبه مجلس و در راستای راهبرد کلان کشور و در راستای استراتژی جدید دولت آقای رئیسی بجد هشدارهایی را به طرف آمریکایی و آژانس بدهیم که دارای پشتوانه باشد. پشتوانه‌دار بودن این هشدارها، شفاف بودن پیام‌های هشدارآمیز و با جدیت عمل کردن و هزینه در مقابل هزینه ایجاد کردن می‌تواند به عنوان یک عنصر بازدارنده در کوتاه‌مدت ایفای نقش مثبت برای ما داشته باشد.

با توجه به یک تجربه دیگر و شکست آمریکا در ماجرای فعال کردن مکانیسم ماشه و در نهایت منزوی شدن این کشور چقدر تکرار این ناکامی در این قضیه محتمل است؟

گمان می‌کنم طرف آمریکایی از هیچ حربه‌ای دریغ نخواهد کرد اگر چه بسیار بعید است اگر قطعنامه‌ای تصویب شود به شورای امنیت ارجاع شود، چرا که آمریکایی‌ها منتظر رویکرد آقای رئیسی نسبت به مذاکرات وین هستند. بنابراین هرگونه اقدامی در چارچوب قطعنامه شورای‌حکام باقی خواهد ماند حتی در صورت تصویب. اما این‌که آمریکایی‌ها همچنان این سیاست را ادامه خواهند داد بستگی به مواضع امروز و فردای ایران در مواجهه با این سیاست آمریکا دارد.

با توجه به آن‌که فشار حداکثری علیه ایران شکست خورده، تداوم شرایط فعلی چه چالش‌هایی را برای ایران ایجاد خواهد کرد و بهترین آلترناتیوها در این شرایط برای ایران چه خواهد بود؟

با توجه به تفاوت استراتژی آقای رئیسی و تاکید بر نگاه به شرق، اگر رئیس‌جمهور به صورت عملیاتی این نگاه به شرق را روی زمین نشان دهد و از جمله عضویت ما در سازمان شانگهای اتفاق بیفتد به نظر می‌آید که در کوتاه‌مدت و بلندمدت می‌تواند در ایجاد ائتلافی با حضور ایران و چین و روسیه موثر باشد. با گسترش منافع استراتژیک میان ایران، چین و روسیه در چارچوب سازمان همکاری‌های شانگهای می‌توان جلوی اقدامات خصمانه آمریکا علیه ایران در شورای امنیت را بیشتر گرفت. نوع سیاست قبلی ایران در دوران آقای روحانی ایجاد اختلاف میان اعضای ناتو یعنی اروپا و آمریکا که در عمل به‌ویژه در حوزه اقتصادی برای کشورمان هیچ حاصلی نداشت. ایران هزینه‌های بسیاری کرد اما حاصل آن چند موضع سیاسی محور از سوی اروپا در فردای خروج آمریکا از برجام بود. این مواضع هم با آمدن بایدن کمرنگ‌تر شد. بنابراین به نظر می‌رسد ایران نیاز دارد استراتژی جدیدی با مولفه‌های تازه داشته باشد که یکی از این مولفه‌های این بار بیشتر کردن شکاف میان آسیا یعنی چین و روسیه با طرف‌های غربی است. روی این ضلع از استراتژی جدید بیشتر جای کار وجود دارد و نتایج ملموس‌تری خواهیم گرفت.

رویکردهای متفاوت سیاست خارجی در دولت‌های دوازدهم و سیزدهم

در دوره قبل در خصوص موضوع هسته‌ ای ایران (دوره روحانی) آمریکا تلاش می‌کرد با استفاده از ابزار قدرت اروپا-فضای دولت ایران (همراهی تیم مذاکره کننده) و ایجاد فضای اجتماعی در ایران با تأثیرگذاری بر افکار عمومی به عنوان موتور پیشران شرایط اجتماعی را به سمت مذاکرات سوق می‌داد؟ این روش در این دوره آیا کار کرد دارد؟

به نظر می‌رسد که با توجه به استراتژی جدید سیاست خارجی، ایران به سمتی پیش می‌رود که دیگر اروپا به مانند سابق یک بدنه واحد متشکل از سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه نبیند بلکه آنها را در حداقل دو گروه نگاه کند. گروه اول این سه کشور که به آمریکا نزدیک هستند و گروه دوم کشورهایی شامل اسپانیا و ایتالیا که بازار خوبی برای شرکت‌های کوچک فنی و مهندسی ما هستند و این امکان وجود دارد که با برخی از این کشورها بشود مناسبات تجاری حتی در سطح پایین داشت و این مانع از اتخاذ رویکردها و مواضع یکپارچه توسط اروپا شد. اما با توجه به این‌که نگاه دولت سیزدهم عمدتا خارج از بلوک غرب و متوجه بلوک شرق، چین، روسیه،‌ کشورهای منطقه، آمریکای لاتین و قاره آفریقا خواهد بود توان بازیگری اتحادیه اروپا در اقتصاد ایران به مراتب کمتر از گذشته خواهد بود. تجربه نشان داده که اعتماد به اروپا نتایج ملموس اقتصادی برای ایران به بار نخواهد آورد.

صدور هرگونه قطعنامه احتمالی علیه ایران در شورای حکام آژانس انرژی اتمی یا تلاش برای ارجاع مساله هسته‌ای ایران به شورای امنیت چه تبعاتی خواهد داشت؟ آیا این امکان وجود ندارد به کلی روند مذاکرات مختل شود و واکنش ایران چه خواهد بود؟

همان طور که گفتم حتی در صورت صدور قطعنامه،‌ پرونده به شورای امنیت نخواهد رفت اما سعی آمریکا این است که به زنجیره قطعنامه شورای حکام علیه ایران اضافه کند و کشورمان را تحت فشار بیشتری برای بازگشت به مذاکرات قرار دهد و یا این‌که ایران را به دادن دسترسی‌های یک‌سویه آژانس به تأسیسات هسته‌ای ترغیب کند به همین واسطه رشد غنی‌سازی را کند کند تا اهرم فشار ایران در مذاکرات از این بیشتر نشود. در عین حال هدف آمریکا و آژانس این است که از اقدامات ایران اعتبارزایی کنند. چون به هر صورت آژانس در این مرحله نقش قاضی را دارد و سعی در القای این موضوع در افکار عمومی است که ایران از تعهدات بین‌المللی سرباز می‌زند. به طور کلی تصویب قطعنامه و ارجاع به شورای امنیت پرونده گفت‌وگوهای وین را خواهد بست. ایران باید هر چه سریع‌تر استراتژی جدید برجامی را در ذیل استراتژی سیاست خارجه‌ای که این روزها از زبان آقای امیرعبداللهیان می‌شنویم و بر چهار خصیصه بنا شده که یکی از آنها کنش‌گرایی است تدوین کند و این استراتژی را در قالب تیم بازسازی شده مذاکرات ببینیم. امیدواریم که این اتفاق در طول دو ماه آینده بیفتد.

فتاح غلامی - سیاسی / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها