در واقع پرداختن به مفهوم کودکی محصول دوران مدرن است که به دنبال نگاهی نو به شیوههای تاریخنویسی و توجه به تودهها و اقشار مختلف اجتماعی از جمله کودکان نمود پیدا کرده است. به دنبال همین تغییر نگاه بود که کودکان دیگر به عنوان بزرگسالانی در قد و قامت کوچکتر در نظر گرفته نشدند، بلکه ویژگیهای خاصی برای این دوران از زندگی انسان در نظر گرفته شد. اما چرا کودکان نسبت به دیگر گروههای اجتماعی اهمیت بیشتری پیدا کردهاند، طوری که بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه سرمایهگذاریهای کلانی برای این گروه انجام میدهند؟ سرمایهگذاریهایی که نه از جنس هزینهای بلکه از جنس اندوختهای برای آینده کشورها به شمار میرود.
به نظر میرسد یکی از دلایل اهمیت پیدا کردن دوران کودکی این باشد که کودکان نه تنها ارزشمندترین سرمایه یا سنگ بنای آتی هر کشور شناخته میشوند، بلکه میتوان گفت آینده مرهون دستان توانمند آنهاست؛ این در حالی است که از نگاهی دیگر کودکان یکی از آسیبپذیرترین اقشار جامعه نیز به شمار میآیند.
این موضوع شاید کوچکترین بهانه برای نامگذاری شانزدهم مهرماه هر سال، به عنوان روزی ملی کودک باشد. روزی که در آن از والدین، مربیان و دست اندرکاران حوزه کودکان گرفته تا رهبران و فعالان جامعه مدنی و حتی بزرگان مذهبی فرصت پیدا میکنند به این بهانه درباره کودک و دنیای زیبای آنها بیندیشند و افقهای زیباتری برای آینده کودکان ترسیم کنند.
نامگذاری این روز همچنین فرصتی است تا نگاه و فراخوانی همگانی برای اهمیت دادن به کودکان، به ویژه تربیت و پرورش صحیح آنان باشد؛ چراکه کودکان برای رشد و بالندگی خود، نیازهایی دارند که لازم است از سوی بزرگسالان به درستی و البته در زمان و مکان صحیح آن فراهم شود.
بدیهی است رشد یک جامعه نیازمند بستری مناسب برای یکایک شهروندان آن است و از آنجاکه بیشترین و تاثیرگذارترین آموزهها در سنین کودکی و نوجوانی حاصل میشوند، لازم است این بستر از همان دوران نخست زندگی برای افراد فراهم شود.
از سوی دیگر خانواده کوچکترین و قدیمیترین نهاد اجتماعی است و چون کودک میوه نهال خانواده است، مسؤول اصلی تربیت این جوانه نو پا نیز به شمار میرود. والدین مسؤول تأمین تمام نیازهای کودک اعم از مادی و معنوی هستند و به عنوان مربیان نخستین، مسؤولیت دشواری را نیز بر عهده دارند؛ مسؤولیتی که باعث رشد و شکوفایی اخلاقی و اجتماعی کودکان خواهد شد.
آموزهها و تاکیدات مکرر اسلام نیز ارزش خاصی برای تربیت انسانها از سنین کودکی قائل است و به والدین سفارش میکند به تمامی ابعاد وجودی کودک توجه شود. البته در فرهنگ ایرانیان نیز جایگاهی ویژه برای مفهوم خانه و اعضای آن در نظر گرفته شده است، طوریکه کودکان در کانون این توجه قرار گرفتهاند.
ذکر همین چند نکته کافی است باور داشته باشیم اگر فرزندان از همان دوران کودکی، در محیطی آرام و امن پرورش پیدا کنند از بسیاری آسیبها و معضلات اجتماعی، در امان خواهند ماند. برخی سازمانهای حامی حقوق کودکان بر این باورند که توسعه فرهنگی را باید از کودکان آغاز کرد و در این مسیر مفاهیمی چون احترام به خانواده، احترام به قوانین، دوستی با طبیعت، مسؤولیتپذیری و رفتارهای اجتماعی را باید در عمل به کودکان آموزش داد.
با وجود این بسیاری از کشورها از جمله در کشور ما ایران عواملی همچون فقر و نابسامانیهای اجتماعی برخی کودکان و نوجوانان را به جای حضور در مدرسه، مجبور به فعالیت اقتصادی کردهاست. کودکانی که شاید بخش کوچکتر اما عیانتری از آنها را سر چهارراهها در حال گلفروشی، فالفروشی و کارهای دیگر مشاهده کرده باشیم. آسیبی که بدون شک در آینده خطرات دیگری چون بزهکاری و اعتیاد را برای کودکان رقم خواهد زد. در واقع این کودکان قربانیان شرایطی هستند که به دلیل بیسرپرست بودن یا داشتن سرپرستانی بدون صلاحیت کافی برای نگهداری از آنان، از تحصیل به عنوان یکی از حقوق اساسی خود محروم شده و تبدیل به نانآوران بزرگ خانواده خود شدهاند. این کودکان حاصل شرایط ناهنجاری هستند که حل معضل آنان نگاه ویژهای را برای جلوگیری از فاجعهای بزرگ طلب میکند.
با وجود پیچیدگیهای فراوان در خصوص پرداختن به موضوع کودکان آسیبدیده در سالهای اخیر برخی نهادهای دولتی و سازمانهای غیردولتی برای یاری رساندن و حمایت کودکان کار و کودکان بازمانده از تحصیل و نیازمند کمر همت بستهاند. همتی که اگرچه انساندوستانه، پسندیده و قابل تقدیر است اما مشکلات کودکان کار و آسیبدیده را به طور ریشهای حل نمیکند. چر اکه این مشکلات جز با همتی ملی، همکاری و رسیدن به نگاهی مشترک بین دستگاههای متعدد و مسؤول حل نخواهد شد.
به نظر میرسد زمان آن فرا رسیده که نقطه پایانی بر دردها و رنجهای کودکان کار به عنوان آیندهسازان این جامعه گذاشت. در این مسیر باید گامهای جدی برداشته شود و بیش از پیش برای تحقق قوانین تضمینکننده حقوق کودکان کشور پرداخته شود. برای این منظور باید ضمن درک دنیای کودکان برای حل مشکلات آنان مسؤولانه بیندیشیم و بدانیم آموختن، بازی کردن، نشاط و لبخند حق هر کودکی است و هر یک از ما به عنوان حامیانی برای حمایت، ترویج و تجلیل از حقوق کودکان مسؤول هستیم. به یاد داشته باشیم آینده درخشان هر جامعه و ملتی همچون ایران عزیزمان در گرو شکوفایی استعداد نسل آینده کشورمان خواهد بود.
سعید شرف دوست / روزنامه جام جم