انتظار میرود این نیرو با نگاه تازه بتواند تغییرات مثبتی را در مسیر اهداف رسانه ملی ایجاد كند و ضمن سرعت بخشیدن به قدمهای برداشته شده، كیفیت و كمیت تولیدات را هم ارتقا ببخشد. در این زمینه و برای هر چه پربارتر شدن مسیر، شنیدن حرف صاحبنظران و كسانی كه در این حرفه استخوان خرد كردهاند، خالی از لطف نیست و همیشه به آن توصیه شده است. به همین دلیل سراغ هنرمندان فعال در رسانه، سیاسیون، كارشناسان، اساتید حوزه ارتباطات و... رفتیم و آنها درباره نقاط ضعفی كه در رسانه ملی میبینند و باید در دوره تازه برطرف شود، اصولی كه نیاز به تاكید بیشتر دارند و انتظاراتشان از ریاست این سازمان گفتند. همچنین پیشنهادهایی را مطرح كردند كه به صورت مجزا آمده است. به كارگیری نیروهای توانمند و استفاده از تجارب صاحبنظران و پیران عرصه رسانه، توجه بیشتر به جذب و بازجذب مخاطبان، عملیاتی كردن شعارهای مطرح شده مانند گسترش عدالتمحوری رسانه ملی، حركت در مسیر اطلاعرسانی بهنگام، دقیق و غیر جانبدارانه برخی از مباحث تاكیدهشده از سوی كارشناسان و هنرمندانی است كه با آنها گفت و گو داشتیم.
اطلاع رسانی در مرز واقعیتنادر طالبزاده، مجری و مستندساز: پیشنهادم برای دوره جدید، کاهش ممیزی است. نباید آنقدر سخت گرفت. الان فرصت كار است و جای تعلل نیست. از مهمترین مسائلی كه باید به آن توجه شود، عدالتمحور بودن رسانه ملی است. اخبار باید بگوید چه خبر است. متاسفانه گاهی جلوی این موضوع گرفته میشد و معلوم نبود چه كسی دارد این تصمیم را میگیرد؟! برای مثال وقتی در بیروت انفجار رخ داد، همه گفتند كود شیمیایی و ترقه است. كسی نگفت كود شیمیایی و ترقه كه ۱۰ كیلومتر آنطرفتر باعث شكسته شدن شیشه فرودگاه نمیشود! همان موقع ژنرالهای میشل عون و ژنرالهای ترامپ گفتند كار اسرائیل است. مردم لبنان هم میگفتند كار اسرائیل است ولی اینجا تصمیم گرفتند نگویید كار اسرائیل است! بعد از مدتها الان دولت لبنان افتاده است دنبال اینكه بیان كند كار اسرائیل بود و از یك موشك نیمهاتمی استفاده شده است. همه معضلات لبنان بعد از آن اوج گرفت. برای چه ما سانسور كردیم؟ من تنها كسی بودم كه در یك برنامه با گوردن داف از آمریكا مصاحبه و آن را كامل پخش كردم؛ چون او مقالهای نوشته و گفته بود كار اسرائیلیها است و ۱۱ سپتامبری دیگر در بیروت اتفاق افتاد. این را بیان كردیم اما هیچكس دنبالش را نگرفت. چون سیاست این بود كه چنین حرفی بیان نشود. چرا ما در این افشاگری نقش نداشتیم؟ حتی به المنار هم گفتیم كه بیان كند ترقه بوده است! اینها چیزهایی است كه من از آنها سردرنمیآورم و باید اصلاح شود.
محکوم به تحول هستیمداود صفایی، دكترای علوم ارتباطات و استاد دانشگاه: به نظرم تولیدات صدا و سیما به لحاظ محتوایی باید اصلاح شود تا به مخاطبان افزوده شود. در حال حاضر شاهد تنوع فرستندهها و رسانهها هستیم. از فرستندههای ماهوارهای گرفته تا اینترنتی، همه سریالهای متنوعی پخش میكنند. همه این اتفاقات نشان میدهد كه كار برای صدا و سیما خیلی سختتر از گذشته شده و نسبت به چند سال پیش كه عرصه رقابت خالی بود، تفاوت دارد. چون سالهای قبل فقط رسانههای مكتوب بودند، ولی الان رقابت نفسگیر و جدی شده است. به غیر از سریالها، برنامههای سرگرمكننده، اخبار، میزگردهای تحلیلی كه هر كدام مخاطبان خودش را دارد، باید به لحاظ محتوایی تغییراتی داشته باشد.
باید به دنبال محتوای غنی و مخاطبپسند باشیم كه بتواند نیاز مخاطبان امروز را برطرف كند. در حال حاضر تعدد شبكههای تلویزیونی خوب است، حتی برخی شبكهها عملكرد خوبی دارند، مثل شبكه ورزش كه در حوزه ورزش همه نوع مسابقات را پوشش میدهد. در مجموع رسانه ملی باید به مخاطب اهمیت بدهد و نباید به آنها بیتوجهی كند. باید نقاط ضعف و قوت برنامهها ارزیابی و آسیبشناسی شود. در غیر این صورت مخاطب را از دست خواهیم داد. در واقع رسانه ملی به غیر از توجه به مخاطب باید مرجعی برای گروههای تحصیلكرده هم باشد.
رفاقت سینما و تلویزیونپوران درخشنده، نویسنده و كارگردان: صدا و سیما عنوان دانشگاه عمومی به خود گرفت اما این عنوان یكباره فراموش شد. بخشی از مردم در این رسانه وجود ندارند. متاسفانه به هر دلیل، فیلمهای كسانی كه در این حرفه استخوان خرد كردهاند، خریداری و نمایش داده نمیشود. این افراد باید در صدا و سیما به كار گرفته شوند. خود سازمان كلی هنرمند دارد كه دوره دیده هستند و در دانشكده صدا و سیما تحصیل كردهاند، اما بازنشسته شدند و همه بیكار. باید از این افراد استفاده شود. همه نیروها باید حضور داشته باشند. فیلمهای خیلی خوبی در سینما ساخته شده است؛ چرا نباید در تلویزیون نمایش داده شود؟ آگاهی و دانستن، حق مردم است. چرا فیلمهای ارزشمندی كه ساخته شده و مردم باید ببینند را تلویزیون پخش نمیكند؟ برخی از این فیلمها نمایشگر معضلاتی هستند كه به شكل بدتری در جامعه اتفاق میافتد. اگر نمایش داده نشوند و مردم نبینند، بدتر هم میشود. فیلمهایی كه در سینما روی پرده میروند، مجوز دارند. پس چرا برخی از آنها در تلویزیون پخش نمیشوند؟ با شناختی كه از آقای جبلی دارم، مطمئن هستم ایشان میتوانند رابطه تلویزیون و سینما را هرچه بیشتر نزدیك كنند تا همه حضور داشته باشند. سینما و تلویزیون به همدیگر وابسته هستند. این همگرایی خیلی مهم است. فاصله عظیم، عدم ارتباط و گسستگی كه بین فیلمسازان سینما و تلویزیون ایجاد شده است، بیش از همه به مردم لطمه میزند. اگر سریالهای درست و حسابی ساخته شود، مردم جذب تلویزیون خودمان میشوند، ولی وقتی نباشد، مردم زده میشوند و به سوی رسانههای دیگر میروند.
واکنش سریع در حوزه خبر و تحلیلرضا منتظری مقدم، كارشناس رسانه: ما در فضایی هستیم كه رقابتهای رسانهای به شدت وجود دارد، هم با شبكههای نمایش داخلی و هم با شبكههای خارج از كشور. حال اگر بخواهیم بازتابدهنده صدای مردم باشیم، باید در برخی رویكردها تجدیدنظر كنیم. یكی از بخشها كه به نظر میرسد بهتر است با سرعت بیشتری انجام شود، بخشهای خبری و تحلیلی است. باید تلاش كنیم از رویدادها عقب نمانیم و همگام با رویدادها تولیدات مناسب داشته باشیم. چه در بخش خبر و چه تحلیلها باید مخاطب را همراه كنیم. مردم خیلی منتظر ما نمیمانند تا تصمیمگیری كنیم. بنابراین باید قبل از رخ دادن رویدادها آمادگی داشته باشیم. صدا و سیما باید بتواند رویكردهای فرهنگی خودش را تقویت كند. با این روش مخاطب را بیشتر همراه خواهد كرد. از الزامات این رویكرد، توسعه افراد و گروههای تاثیرگذار در جامعه و حضورشان در رسانه ملی است. علاوه بر آن عنصر جذابیت است باید تقویت شود تا برنامهها پر مخاطب شود. در شرایطی هستیم كه مردم جامعه نیاز زیادی به امید دارند. به همین دلیل باید هوشمندانه عمل كنیم و امید را زنده نگه داریم، بهویژه در شرایط اقتصادی امروز. نكته دیگر اینكه، در تولیدات میتوان برخی ملاحظات و محافظهكاری را در چارچوب رسانه ملی كنار گذاشت. به شرط آنكه از فضای حرفهای دور نشویم تا طبق فرمایش آقای جبلی صدای جمهور باشیم و مطالبات مردم را بازتاب بدهیم. مردم باید تصویر واقعی خودشان را در رسانه ملی ببینند.
صدا و سیما و صادرات فرهنگیمجید نصیرایی، سخنگوی كمیسیون فرهنگی مجلس: سازمان صدا و سیما باید جدیتر از گذشته در حوزه تقویت فرهنگ عمومی جامعه فعالیت داشته باشد. آنچه امروز در كشور به عنوان دستاوردهایی در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و... داشتهایم، در واقع همه پیشرفتهای ما، پایه و اساسش در فرهنگ است. به نظر من هرچه بیشتر به این موضوع پرداخته شود، شاهد پیشرفتهای بیشتری خواهیم بود و اگر فرهنگ آسیب ببیند، ناكارآمدیها، اشتباهات و ناكامیها بیشتر میشود. هرجا كه متولیان فرهنگی ما به ارزشها و پایههای فرهنگی توجه نکردند، دچار آسیب شدیم. صداوسیما به عنوان یكی از متولیان اصلی باید موضوع ارتقای فرهنگ عمومی كشور را در اولویت قرار دهد. مساله بعد كه بسیار حائز اهمیت است، پیام و محتوای آثار تلویزیون است كه ما باید ببینیم این پیامها در چه ظرفی به مخاطبان منتقل میشوند. هنر تئاتر، فیلم و سریال میتواند موثرترین هنر در بیان مفاهیم مختلف باشد و شاهد بودهایم در سالهای اخیر سریالهای مختلفی از تلویزیون در داخل كشور و منطقه بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. تاثیرات عمیق فرهنگی آثاری چون «مختارنامه»، «مریم مقدس»، «یوسف پیامبر» و «امام علی (ع)» غیرقابل انكار است و ما باید از این ظرفیت مهم استفاده كنیم. متاسفانه در سالهای اخیر در این بخش ضعیف عمل كردهایم و لازم است تجدیدنظری جدی درباره آن صورت گیرد و فعالیت رسانه ملی در این زمینه تقویت شود. مورد دیگر فعالیت در حوزه بینالملل است. لازم است شبكههای بینالمللی تلویزیون تقویت شوند و در این شبكهها میتوان ارزشهای ایرانی و اسلامی، مضامین انقلاب اسلامی و... را به خوبی منعكس كرد. عملكرد رسانه ملی در این زمینه را ضعیف میبینم و به نظرم باید این مورد در مدیریت جدید تقویت شود.
خطوط قرمز تعدیل شودمحمدمهدی فرقانی، دكترای علوم ارتباطات و روزنامهنگار پیشكسوت: در ابتدا مسوولیت دكتر جبلی را تبریك میگویم. خوشحالیم فردی برای ریاست سازمان صدا و سیما انتخاب شده كه تحصیلات مرتبط و تخصصی دارد. ضمن اینكه تجربه طولانیمدت در صدا وسیما هم در كارنامهاش هست. حال که این مسوولیت را به عهده گرفته، فرصتی است تا تحولاتی در سازمان صدا و سیما رخ بدهد. باید تغییرات ملموس و قابلتوجه در محتوای برنامهها باشد. نهتنها سازمان صدا و سیما، بلكه هر رسانهای در مرحله اول نیاز به كسب سرمایه اجتماعی، اعتماد و اعتبار نزد مخاطب دارد.
بنابراین تلاش اول در جهت ارتقا به این وجه و پایگاه اجتماعی باید صورت بگیرد، به این معنا كه ما باید از مردم نظرسنجی كنیم. این الزاما اعتماد به محتوا و برنامههای خبری سیاسی نیست، چرا كه مردم ممكن است خیلی از برنامههای سرگرمكننده، فیلم، طنز و... ببینند اما این به معنای اعتماد و پایگاه اجتماعی نیست. باید رسانه ملی به دنبال تولیدات سرگرمكننده باشند، زیرا امروز مردم از طرق مختلف دسترسی به برنامهها دارند. در مجموع در بخش خبر، تفسیر و برنامههای سیاسی باید بازنگری صورت بگیرد و مردم به این باور برسند كه میتوانند اخبار صحیح، دقیق، صریح و سانسورنشده را از طریق این رسانه دسترسی داشته باشند و احساس نیاز به شبكههای دیگر پیدا نخواهند كرد. باید بپذیریم مردم نباید به شبكههای دیگر مراجعه كنند. بنابراین باید در این زمینه خطوط قرمز را به عقب بكشیم. نیروها، استعدادها و افكار بیشتری به صحنه آورده شود. كار ویژه رسانهها باید این باشد كه نخبگان را به عرصه بیاورد و ترسی از نظراتشان نداشته باشند.
رسانه ملی؛ صداقت و صراحتحسین امامی، دكتری علوم ارتباطات و استاد دانشگاه: آنچه كه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در دوره آقای جبلی انتظار است، اینكه منفعت جامعه و پیشرفت كشور را مدنظر قرار دهد و نه منافع یك حزب و جریان خاص را. بنابراین رسانه ملی، باید برای این فرصت پیشآمده نزد مردم و جلب اعتماد عمومی، ملی بودن خود را نشان دهد و صدای یكسان همه گروههای جامعه باشد و نه صرفا یك تفكر اقلیت جامعه. نكته دوم اینكه سواد رسانهای ملت ایران با وجود شبكههای ماهوارهای و سپس، رسانههای نوین نسبت به یك دهه گذشته قابل مقایسه نیست و افزایش یافته است. مردم خود انتخابگر خبر و گزینشگر رسانهای شدهاند. هر حرف و پیامی را بهراحتی نمیپذیرند.
در برابر كوچكترین رفتار یك مجری یا یك مدیر رسانه ملی كه در شبكههای اجتماعی پخش میشود، واكنش نشان میدهند. بیتفاوتی به خواست اكثریت جامعه و نادیده گرفتن انتظارات آنها، توهین به شعور ملت محسوب میشود. صدا و سیما باید بتواند اقدامی انجام دهد كه مردم به مستقل بودن و جایگاه عظیم این رسانه پی ببرند. این تغییرات و انتظارات باید به گونهای باشد كه واقعا به چشم بیاید. صداقت رسانه ملی، خصوصا در بخشهای خبری بتواند برجسته شود.
اینکه به خبرنگاران بگوییم خبر را آن گونه كه ما میگوییم روایت كنید، عامدانه و عالمانه بر روی مسائلی چشم بپوشید و در جهت ارائه و پیشبرد منافع ایدئولوژی مسلط باشید، دیگر در هیچ كجای جهان پذیرفته شده نیست. خبر باید واقعیتها را بیطرفانه منعكس كند و امروزه مخاطب بهخوبی این را میداند. بازتعریف تهیه و تولید گزارشهای خبری و حركت به سوی مستندسازی خبری و پژوهشمحور شدن بستههای خبری از پیشنهادهایی برای تحقق این امور است. همچنین رئیس محترم جدید صدا و سیما همزمان با تكالیف برون سازمانی، توجه ویژهای نیز به مسائل درون سازمانی باید داشته باشند؛ از آموزش داخلی به كاركنان و مدیران خصوصا آموزشهای روزآمد همگام با تحولات رسانهها گرفته تا توجه به مسائل معیشتی شاغلان و بازنشستگان محترم سازمان، همچنین در این دوره انتظار است انتصاب و ارتقای شغلی بانوان متخصص در ردههای بالای مدیریتی رسانه را شاهد باشیم.
طراحی برای توسعه دایره مخاطبانفریدون صدیقی، پیشكسوت روزنامهنگاری: رسانه وقتی معنادار و هدفمند میشود كه بتواند با مخاطب هدف، رابطه ایجاد كند. هرچقدر مخاطب هدف وسیعتر باشد، حكایت از موفقیت رسانه دارد. آنچه باید هدف جدی مدیریت جدید صدا و سیما باشد، جذب مخاطب است. مخاطبانی كه به هر دلیلی صدا و سیما را به عنوان یك منبع اطلاعاتی موثق و معتبر نادیده میگیرند، كمتر آن را میبینند و قهر كردهاند. این مخاطبان ممكن است فقط مسابقات فوتبال یا یك سریال را در این رسانه دنبال كنند و به وجه سرگرمی آن توجه داشته باشند كه این برای یك مجموعه بزرگ با حجم زیادی از نیروی انسانی كفایت نمیكند. اطلاعرسانی بهموقع و غیرجانبدارانه از دیگر كارهای مهم رسانه است كه باید در بزرگترین رسانه كشور به این نیاز خبری توجه شود. نباید بگذارد اخبار رویدادهای مختلف ابتدا در رسانههای دیگر بیان شود و بعد كه همه آن را دنبال كردند، واكنش نشان دهد كه نه اینطور نبوده است! حركت در چارچوب قانون، منافع و مصالح ملی هم باید به عنوان یك اصل مورد توجه باشد. اگر این موارد اصل قرار نگیرند، شك نكنید مخاطب گریزان ازدست میرود و برای جذب دوباره او باید اعتمادسازی كرد. كوشش در راه دانشافزایی مخاطب هم از دیگر مواردی است كه باید به آن عنایت شود. اگر بر پایه اطلاعات حداقلی و جانبدارانه، سراغ تحلیل و آسیبشناسی برویم، عملی نیست و میبینیم كه رسانه ملی در این مورد دچار نقصان است. تلاش شده در شبكه چهار با دید تحلیلی به مسائل نگاه شود، اما در آنجا هم فقط سراغ چند حوزه خاص میروند و در این حوزهها هم از كارشناسان غالبا كمتجربه بهره میبرند كه جانبدارانه برخورد میكنند. این آسیبها به رادیو و تلویزیون وارد شده است و باید بازسازی و نواندیشی صورت گیرد. باید آدمهایی در تلویزیون نمایش داده شوند كه مردم آنها را از خود بدانند و شبیهشان در جامعه وجود داشته باشد. در غیر این صورت مخاطب سراغ دیگر شبكههای فارسی زبان میرود كه احساس میكند شباهت بیشتری به او دارند و میتواند با آنها همراهی كند. همچنین در زمینه آگهیهای تبلیغاتی هم باید بازنگری شود؛ واقعا برخی از آنها در شأن یك شبكه سراسری نیست. لازم است در شیوههای رفتاری، گفتاری و دیداری با مخاطب در مدیریت كنونی صداوسیما بازنگری صورت گیرد. نگاه سلیقهای و شعاری راه به جایی نمیبرد.
توجه به برنامههای ترکیبیسعید پروینی، تهیهكننده: من در طول این سالها هم تهیهكنندگی آثار نمایشی را به عهده داشتم و هم برنامههای تركیبی را. حتی با برنامههای نمایشی كارم را آغاز كردم اما به نظرم در كوتاه مدت برای اینكه بخواهیم آنتن را خوش آب و رنگ كنیم، باید سراغ برنامههای تركیبی برویم كه خیلی زود هم به نتیجه میرسد. برنامههای تركیبی موفق همچون دورهمی، خندوانه، برندهباش و عصر جدید در دهه گذشته نشان میدهد كه مردم از چنین برنامههایی استقبال میكنند. حالا ممكن است ایده این برنامهها از برنامههای خوب دنیا باشد، اما اشكالی ندارد. اگر خوب الگوبرداری شود، هیچ ممانعتی ندارد و اتفاق خوبی است كه طرحهای برنامههای تركیبی مخاطبپسند را ایرانیزه كنیم.
گرچه برخی برنامههای تركیبی هم الگوبردای شدند، اما موفق نبودند. بنابراین پیشنهاد میكنم تولید برنامههای تركیبی كه به لحاظ تولید هم خیلی سریع نتیجه میدهد، برویم. قاعدتا مخاطب زیادی هم دارد.
برنامههای نمایشی هم مخاطب جدی دارد، اما به لحاظ تولید زمان زیادی میبرد. اما علاقه مردم در سالهای اخیر نشان داده كه سریالهایی در گونه پلیسی و امنیتی را خیلی دوست دارند.
یادم است وقتی مینیسریال گشت پلیس به تهیهكنندگی خودم روی آنتن رفت، جزو آثار پربیننده در همان مقطع زمانی شد. با اینكه این اثر هفت قسمت بود، اما مردم استقبال زیادی كردند. همچنین پربیننده بودن سریالها در گونه امنیتی در سالهای اخیر نشان میدهد مردم این گونه را خیلی دوست دارند. بنابراین بهتر است برای ساخت چنین آثاری كوشا باشیم. همچنین در تلویزیون سریال در گونه وحشت تولید نمیشود، اما میتوان به شكل جدی به این موضوع ورود پیدا كنیم و سریالهایی در گونههای وحشت، علمی و ورزشی بسازیم تا سریالهای نمایشی رنگبندی مناسب داشته باشند.
تجدیدنظر در ترکیب شورای نمایشمحمدرضا ورزی، كارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهكننده: یكی از پیشنهادهای بنده به رئیس محترم رسانه ملی این است كه برای همكاری، طیفهای مختلف را مدنظر قرار دهند تا سلیقههای متفاوت مخاطبان به طور نسبی تامین شود. در این بین كار كردن فقط با یك گروه خاص خیلی در وضعیت فعلی توفیقی ایجاد نخواهد كرد. پیشنهاد دوم بنده این است كه تجدیدنظرجدی در انتخاب اعضای شوراهای نمایشی شود. بعضیها سرقفلی این شوراها هستند. كسانی را میشناسم كه سه دهه و بعضا چهار دهه عضو این شوراها هستند. انگار دیگر كسی دانش كارشناسی فیلمنامه را ندارد. رفتار سلیقهای در شوراها باید حذف شود و منافع ملی و مصالح انقلاب باید درباره اصحاب قلم در كنار شایستگی و سابقه جایگزین شود. مدیران زیرمجموعه رئیس رسانه ملی درخصوص برنامهسازان و سریالسازان نیز بر اساس سلیقه شخصی نباید برخورد كنند و بیشتر ببینند كه مطالبات سازمانی و نظام رسانهای چه چیزی را طلب میكند و بر آن اساس روی افراد و كارهایشان سیاستگذاری كنند. بیتردید، تخصص و تجارب ارزنده جناب دكتر جبلی طی سالهای مدید در مسؤولیتهای مختلف، چشمانداز روشنی را در تحقق اهداف عالیه نظام در عرصه فرهنگ و رسانه ملی، خصوصا در اجرای بیانیه گام دوم انقلاب و اوامر حكیمانه رهبر معظم انقلاب رقم خواهد زد. میتوان امیدوار بود كه با برنامهای وزین و رو به جلو، سازمان صداوسیما دوران جدید و پر از اتفاقات خوب را تجربه خواهد كرد. انشاءا... این انتصاب را اتفاق خوب و مباركی میدانم. دغدغههایی را هم كه مطرح كردم، فقط مربوط به خودم نیست و همیشه كسانی هستند كه صدایشان به جایی نمیرسد و اینها را گفتم كه یك وقت حقوق هیچ هنرمندی پایمال نشود. همه اینها مواردی هستند كه میتواند فضا را رو به جلو ببرد. برای دكتر پیمان جبلی آرزوی موفقیت، سربلندی و عاقبت بهخیری را در این راه دشوار از خداوند متعال مسألت دارم.
مستقل باشیم و اسیر فشارها نشویممحمد سلوكی، مجری: یكی از موضوعات مهمی كه همه دنبال آن هستند این است كه رسانه ملی واقعا رسانه ملی باشد. همانطور كه دكتر جبلی هم در صحبتهایشان گفتند كه ما رسانه یك طیف یا گروه نداشته باشیم و تبدیل به فضایی نشویم كه صرفا بخواهد به تعریف و تمجید از بخشهای مختلف بپردازد. ما باید برای رفع مشكلات مردم كمككننده باشیم، اما تبدیل به یك رسانه یك طرفه نشویم تا ماهیتمان به عنوان یك رسانه واقعی ملی باقی بماند. البته با توجه به صحبتهایی كه از آقای جبلی شنیدیم و با توجه به روند كاریشان كه همیشه نگاه، خلاقیت و نوآوریهایی در عملكردشان دیده میشد، توقع را بالا میبرد و امید را هم بین فعالان رسانهای زیاد میكند. همچنین امیدوار هستم كه اینطور نباشد كه با تغییر مدیریت این تصور پیش بیاید كه عدهای از فضای كاری دور و گروهی هم به دلیل جابه جایی تیم كاری، به این فضا نزدیك میشوند. باید هر كسی كه توانایی كار دارد و میتواند به رسانه و رسیدن آن به جایگاهی متعالی كمك كند، بماند و به فعالیتش ادامه دهد. همچنین مقداری به نظر میرسد كه در چند سال گذشته حملهها و هجمهها از سمت دولتیها و گروههای سیاسی كه به دنبال تطهیر و پوشاندن اشتباهاتشان بودند، متاسفانه باعث تضعیف رسانه شده بود. توقعی كه از ما به عنوان سربازان رسانهای كشور میرود، یكی مستقل بودنمان است كه با كمك، درایت و جایگاهی كه مدیر جدید دارد؛ حتما آن را حفظ میكنیم و نكته دوم هم پیدا كردن جایگاه قبلیمان است. به صورتی كه به هركسی اجازه ندهیم با پروپاگاندا و شعارهای عجیب جایگاه رسانه را زیر سوال ببرد. علاوهبر اینها همانطور كه اشاره شد ما باید رسانهای ملی برای همه گروهها باشیم و اجازه ندهیم كه برخی از ما توقعاتی داشته باشند كه در شأن رسانه ملی نیست. همچنین لزوم تولیدات بیشتر هم اتفاق دیگری است كه لازم است رخ دهد كه بتوانیم فضایی را تجربه كنیم كه تعداد تولیدات در شبكهها بالا برود و بتوانیم رقابت جدی و موثری با فضاهای مختلف از بخش خصوصی گرفته تا حوزه بینالملل داشته باشیم. باید بتوانیم كیفیت تولیداتمان را بالا ببریم تا در نهایت سازمان یادگیرنده و پیش رو باشیم. مضاف بر اینها باید به روز باشیم كه این به روز بودن نیاز به حمایتهای جدی دارد كه انشاءا... اتفاق بیفتد.
برای شادی مردم برنامهریزی کنیدمهران رجبی، بازیگر: فكر میكنم در این زمینه بیشتر باید با تهیهكنندگان صحبت كنید چون آنها دغدغههایی به لحاظ بودجه، پرداخت، ممیزی و... را دارند. بازیگران كمتر درگیر مدیریت تلویزیون هستند و اگر مشكلی هم برایشان پیش بیاید، بازهم از طریق تهیهكننده آن را پیگیری میكنند. در واقع آنها چیزهایی را میدانند كه من بازیگر نمیدانم. با اینحال آنچه كه به من زیاد گفته میشود، این است كه میگویند شما چرا دیگر كارهای طنز انجام نمیدهید؟ مردم خیلی این فضا را دوست دارند. آثار طنزی مثل «خوش نشینها»، «سه در چهار»، «چهار دیواری» و... كه طنز معقول و واقعی داشتند و مردم هنوز آن را از شبكههای دیگر مثل آیفیلم نگاه میكنند. این اتفاق به این دلیل است كه نیاز دارند تا بخندند و زمانی كه به خانه میآیند، لذت ببرند و دلشان باز شود، نه اینكه كارهای تلخ ببینند كه حالشان را خوب نمیكند، كارهایی با دیالوگهای شسته و رفته و این چنینی كه تعداد آنها هم كم نیستند. در اصل ساخت آثار طنز از مواردی است كه امیدوارم آقای جبلی هم به آن التفات كنند و مدیریتی در اینخصوص انجام دهند كه باعث شود تا بازهم گروههای اینچنینی دورهم جمع شوند و تهیهكنندههایی مثل آقایان مهام، مقدم، سعید آقاخانی، مجید صالحی و... دوباره گرد هم بیایند، كارهای خوبی صورت گیرد و مردم بیشتر لذت ببرند.
تعداد شبكهها كمتر، كیفیت بیشترجواد قارایی، مستندساز ایرانگرد: به نظرم اگر تعداد شبكههای تلویزیونی كمتر شود و به كیفیت برنامهها افزوده شود، مسلما شاهد اتفاقات خوب خواهیم بود و میتوانیم مخاطب بیشتری را جذب كنیم. در این چند سال فقط شاهد تعدد شبكههای تلویزیون بودیم و بازخورد مخاطبان نشان داده كه افزایش شبكهها منجر به جذب مخاطبان نمیشود، بلكه جذب مخاطب در كیفیت بیشتر برنامههاست. بنابراین اعتقاد دارم اگر تعداد شبكهها را كم كنیم و سرمایه را برای كیفیت كارها بگذاریم، مسلما به نتیجه بهتری میرسیم. درواقع با این رویكرد میتوان كیفیت را ارتقا داد و در جلب و رضایتمندی مردم تاثیری زیادی میگذارد.
بازگشت «گروه كودک» به اوجمحمد مسلمی، بازیگر و كارگردان: متاسفانه ما از كودكان عقب افتادهایم و این موضوع اصلا خوب نیست. در مقطعی هنرمندان و بازیگران درجه یك همچون علیرضا خمسه، اكبر عبدی و... تولیداتی برای كودكان داشتند و برای كودكان كار میكردند اما در حال حاضر این دوستان كار را ترك كردند. همین موضوع باعث شده تا به صورت جدی كسی كاری نكند. به نظرم باید برای بهتر شدن تولیدات در حوزه كودك اندیشید و این گروه با مدیریت جدید متحول شود. جذب كارشناسان كودك بسیار اهمیت زیادی دارد تا نقاط ضعف شناسایی و به نقاط قوت افزوده شود. باید گروههای كودك جدی گرفته شوند و صرفا در حد شعار نباشد. قبلا شبكههای سیما گروه كودك داشتند و با هم رقابت میكردند. اما گروه كودك از شبكه یك حذف شد، شبكه دو هم گروه كودكش خیلی برنامهای ندارد. شبكه كودك هم تا به امروز نتوانسته برنامه برند برای كودكان تهیه كند. در واقع میتوان گفت ضعیفترین بخش تولیدات سازمان صدا و سیما مربوط به كودكان است. این در حالی است كه در دوره كرونا بیشتر كودكان در قرنطینه به سر میبرند و باید برنامههای مناسب و جذاب برای آنها پخش شود، اما در حال حاضر شاهد هستیم بچهها خیلی علاقهای به برنامههای گروه خودشان ندارند و این اتفاق به مرور آسیب میزند. ما باید به این موضوع به شكل حرفهای نگاه كنیم. از سوی دیگر باید روی قصه تولیدات هم كار كنیم تا به لحاظ محتوا كارها حرفی برای گفتن داشته باشد. نباید كارهای كودك فقط روی چند خاله و عموی تلویزیونی بچرخد. دوره چنین كارهایی گذشته است.
انطباق چارچوبها با واقعیتهای جامعهجواد افشار، نویسنده و كارگردان: یكی از موارد به روز شدن محدودیتها و فاكتورهایی است كه به آثار نمایشی مربوط هستند. من فكر میكنم این بخش از عملكرد سازمان نهتنها درجا زده كه حتی رو به عقب هم رفته است و گاهی حتی در فضای مجازی متاسفانه مایه شوخی و طنز شده است. باید بخشی از آثار نمایشی ما برگرفته از دل جامعه باشد و مردم تفاوت فاحشی بین آنچه در واقعیت و آثار نمایشی است را از جنبههای مختلف حس نكنند. منظور من اصلا این نیست كه ناهنجاری ایجاد شود یا از خطوط قرمزی كه مغایر با شئونات اخلاقی و فرهنگی ماست عبور كنیم، اما آنچه امروز در آثار نمایشی میبنیم؛ تفاوت مشهودی با واقعیتی كه در دل جامعه است دارد. مسالهای كه باعث پس زدن مخاطب شده است. همچنین من نمیخواهم بگویم كه به سمت فضای آثار نمایش خانگی كه مثلا آزادی عمل بیشتری دارند، برویم چراكه این نوع آزادیها، در آنجا هم افراطی است. در این حوزه لازم است تعادلی ایجاد شود تا سختگیریها باعث ایجاد چندگانگی و قطع ارتباط با مخاطب نشود. موضوعات دیگری هم هست مثلا اینكه توجه بیشتری به قشر هنرمند و متخصصان امر شود. امروز ما هنرمندان و كارشناسان زیادی داریم كه به خوبی بهكار گرفته نمیشوند و این استعدادها در حال تلف شدن است. از همین رو باید توجه ویژهتری به كسانی كه تخصص ویژهای در حوزه آثار نمایشی دارند، اتفاق بیفتد. در واقع باید كار بیشتر به كسانی كه تجربه دارند و امتحانشان را پس دادهاند، سپرده شود تا كیفیت هم ارتقا پیدا كند. امروز ما چهرههای زیادی را داریم كه نامشان در حال خاك خوردن است. در بخشهایی هم در حوزههای مختلف متاسفانه اتفاقی كه پیش آمد، این بود كه سفارشها و منویاتی از بیرون بدنه سازمان به سازمان تحمیل شد. این خواستهها اگر بهحق و ضروری است، نباید نادیده گرفته شود بلكه باید به هنرمند و آدم آن فضا سپرده شود كه آن فرد بتواند با زاویه نگاه هنری، آن خواسته را به مخاطب ارائه دهد تا از مستقیمگویی و چكشی عمل كردن در برخی موضوعات پیشگیری شود. به طور كلی تاریخ اقتضای روز جامعه است و فرهنگ باید همزمان با تاریخ پیش برود. در این بین اصولی وجود دارد كه تاریخبردار نیست، اما فرهنگ باید با زمانه پیش برود.
آقای جبلی! بچهها را دریابیدرضا فیاضی؛ بازیگر، كارگردان و نویسنده: یكی از اساسیترین چیزهایی كه میتوانم به آن اشاره كنم، كار برای بچههاست. یعنی از برنامهسازی گرفته تا فیلمسازی و سریالسازی برای كودكان و نوجوانان كه همیشه دغدغه من بوده و هست. من فكر میكنم جای چنین آثاری خیلی در تلویزیون خالی است. البته كه كلی عمو و خاله جای چنین آثار مهمی را در تلویزیون گرفتهاند و اغلب برنامههای توخالی برای بچهها میسازند. به نظر من بچهها نیاز دارند كه به آنها بیشتر توجه شود و برایشان آثار بهتری ساخته شود كه به دردشان بخورد. بچهها هم نیاز به آموزش دارند و هم سرگرمی كه متاسفانه من در بیشتر برنامهها فقدان آن را میبینم. بچهها نیاز به شاد شدن دارند. بنابراین باید برنامههایی برایشان ساخته شود كه بتواند شادی را به آنها منتقل كند. همچنین در كنار شادی، بتواند ذهن آنها را خلاق كند. مثل برنامههایی كه در سالهای دور ساخته میشد. از جمله زیزیگولو یا كلاهقرمزی و پسرخاله. هنوز هم مردم با این برنامهها خاطره دارند. متاسفانه ما از این دست برنامهها در تلویزیون نداریم. بنابراین باید به افراد حرفهای و توانمند و باتجربه در حوزه كودك، سفارش ساخت برنامهها و آثار نمایشی كودك و نوجوان داده شود. من شنیدم فقط آقای فرضیایی برای بچهها برنامه میسازد. سریال هم كه اصلا برای بچهها ساخته نمیشود. به همین دلیل من احساس میكنم جای خالی برنامهها و سریالهای مناسب كودكان و نوجوانان در تلویزیون بهشدت خالی است. سالهاست كه هیچ برنامه یا سریال خاطرهانگیزی در این حوزه ساخته نمیشود. در یك جمعبندی میتوانم بگویم اول باید به تولید آثار در حوزه كودكان و نوجوانان توجه شود. سپس حضور متخصصان این حوزه در تلویزیون. یعنی اگر دوستان به گذشته ما رجوع كنند، متوجه میشوند چه كسانی بودند و فعالیت میكردند كه حالا نیستند. از همه مهمتر اینكه دستهبندیها و باند بازیها باید برداشته شود. مثلا من و آقای قناد این اواخر طرح یك كار را ارائه كردیم كه به ما گفتند اسپانسر بیاور! این اصلا درست نیست. كار ما كه اسپانسر پیدا كردن نیست. بنابراین امیدوارم این كمبودها در تلویزیون رفع شود.
دعوت از هنرمندان امتحان پس دادهرضا ایرانمنش، كارگردان و بازیگر: با توجه به وضعیتی كه امروزه شاهدش هستیم و فعالیت هرچه بیشتر شبكههای ماهوارهای، تلویزیون نسبت به قبل رسالت سنگینتری دارد. یعنی اگر به دهههای گذشته برگردیم، میبینیم چقدر تلویزیون فعالیت داشت و برنامههای متنوع و جذاب برای مخاطبان خود تولید میكرد. وضعیت امروز تلویزیون اصلا با گذشته قابل مقایسه نیست. یعنی برنامهها و سریالهای جذاب و پرمخاطب به نسبت دهههای قبل كمتر ساخته میشود. در تقابل هجمههای فرهنگی كه به سمت ما میشود، باید هزینههای بیشتری كنیم كه این اتفاق نمیافتد.
یكی از عمدهترین دلایلش هم این است كه هنرمندان صاحبنام از تلویزیون به دلایلی فاصله گرفتهاند. منظورم بسیاری از كارگردانان، بازیگران، تهیهكنندهها و برنامهسازانی هستند كه در تلویزیون بسیار فعال بودند و در حقیقت امتحان خودشان را پس داده بودند. هم كارهای شاخصی داشتند و در دل مردم جایی پیدا كرده بودند و هم مسؤولان به صداقت آنها پی برده بودند. اما مدتهاست كنار گذاشته شدهاند. من از ریاست محترم سازمان انتظار دارم با یك تحول خیلی سریع و صریح تلاش كنند و برنامهسازان و تهیهكنندهها و كارگردانان قدیمی را به تلویزیون بازگردانند و از آنها پشتیبانی و حمایت كنند. همچنین از آنها برای ساخت آثار تلویزیونی دعوت به همكاری كنند. چون مردم در این شرایط سخت بهخصوص كرونا و شرایط بد روانی كه در جامعه ایجاد كرده، نیاز به سرگرمی دارند. بنابراین ساخت و تولید برنامههایی از این دست باعث میشود كه به نوعی مردم با تلویزیون آشتی كنند. چون بعضی از مخاطبان با تلویزیون قهر كردهاند. من خودم بیننده تلویزیون هستم اما اغلب برنامهها و سریالها این انگیزه را برای من ایجاد نمیكند كه با آن اثر همراه شوم. در صورتی كه در گذشته مردم ارتباط خوبی با تلویزیون داشتند و برنامهها و سریالها خیلی جذاب بودند. به همین دلیل باید برنامههایی ساخته شود كه خیلی بهتر از گذشته باشد. این امر اتفاق نمیافتد مگر با دعوت از مدیران و برنامهسازانی كه با رسانه آشنا هستند. همین اتفاق باعث میشود هنرمندان هم به نوعی دلگرم شوند. هنرمندانی كه نه در سینما جا دارند و نه در تلویزیون و نباید در این جایگاهی كه الان هستند باشند. ما هنرمندانی داریم كه خیلی بهتر از بعضی افراد هستند كه در حال حاضر مدام در تلویزیون حضور دارند. به نظرم آقای جبلی میتوانند با سر كار گذاشتن مسوولان و مدیران كارآزموده در مسند كار و بعد دعوت از هنرمندان قدیمی و پیشكسوت و كسانی كه به اصطلاح برادریشان را ثابت كردند و همچنین با یك برنامهریزی صحیح، اتفاقات خوبی را در تلویزیون رقم بزنند.
ماموریت اصلی؛ هویت بخشی ملی و دینینجمالدین شریعتی؛ مجری: به نظر من چند نكته در این زمینه میتواند موثر باشد. آن هم در فضای رسانهای كه الان وجود دارد. یكی همبستگی درونسازمانی است. بالاخره یك اتحاد و وفاق و همدلی بین شبكههای سیما و رادیو و همچنین بین همكاران سازمان لازم است پررنگ شود. نكته بعدی در بعد همبستگی و وفاق و همدلی ملی است كه میتوان در این زمینه نكات بسیاری را بیان كرد. نكته دیگری كه در مورد ماموریت ایشان و مدیریتشان در سازمان میتواند خیلی موثر باشد، هویتبخشی و ایجاد تعلق ملی و دینی در نسل جوان است كه یك مقدار كمرنگ شده است. یعنی از آنجایی كه ما به نوعی با مخاطبان در ارتباط هستیم، احساس میكنم رسانه یك ماموریتی در این ایام دارد كه شاید فضاهای دیگر نتوانند این ماموریت را بهدرستی انجام بدهند. یعنی ایجاد تعلق كه جوانهای ما بدانند به این مرز و بوم و به این دیار تعلق دارند و آن هویت دینیشان پررنگ شود. نكته مهم دیگری كه به نظرم میرسد این است كه مدیران سازمان، مدیران شبكههای رادیویی و تلویزیونی، برنامهسازان و در كل هر كسی كه در فضای رسانه كار میكند، بداند چه مسؤولیت و رسالتی روی دوش دارد و رادیو و تلویزیون ما چه كاركردی میتواند داشته باشد كه جاهای دیگر از آن خبرها نیست. لذا یك سری مزیتهای انحصاری رسانه ما در جمهوری اسلامی دارد كه حتی رسانههای بینالمللی دنیا هم ندارند. حال این از بعد نرمافزاری و برنامهسازی است. یعنی ما میتوانیم برنامههایی را تولید كنیم كه اساسا با هیچ برنامهای در سراسر دنیا و رسانههایشان قابل مقایسه نیست. یعنی رقیبی ندارد و تنها برنامه انحصاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. مثلا ممكن است برنامههایی تولید شود كه شبكههای تلویزیونی دنیا بهتر از آن را بسازند اما یك سری برنامهها هست كه منحصر به تلویزیون ماست. اگر متوجه این نكته شویم به نظر من میتواند این بار رسالت ماموریتی را برای تك تك ما تعریف كند كه امیدوارم با همدلی و وفاقی كه در ابتدا عنوان كردم، تلویزیون در این پنج سال پیش رو بتواند بیش از پیش بدرخشد و اعتماد مردم را بیش از پیش جلب و جذب كند.
پركردن جای خالی بودجه مدون و حمایتمهوش صبركن، بازیگر: یكی از موضوعات اساسی در حوزه ساخت سریال بحث بودجه و رویكردی است كه برای آن در نظر میگیرند. خیلی وقتها پیش میآید كه مجموعهای كلید میخورد، اما در ادامه با وقفههای چند ماهه روبهرو میشود و مدام میگویند پول نیست. در این فضا باید بستری فراهم شود كه كار واقعا پیش برود. امروز خیلی از بازیگران و هنرمندان بیكار هستند و تعداد انگشتشمار پارتیدار دیگری در شبكههای نمایش خانگی مشغول شدهاند. جدا از آن ما گاهی سركار میرویم اما در نهایت پولمان را نمیدهند، شكایت هم كردهایم و سازمان باید اینجا وارد شود، حق ما را بگیرد. من چند سال است كه دوندگی میكنم و تنها بخشی از پولم را گرفتم. این اتفاق باعث شده تا خیلیها به فضاهای دیگر متمایل شوند. در كنار بحث تامین بودجه، موضوع تأمین محتوا هم مطرح است. تلویزیون شبكههای زیادی دارد كه برای همه آنها نیاز به غذای مناسب دارد. در مقطعی ما چند كار الف را با هم روی آنتن داشتیم اما این اتفاق مدتهاست نیفتاده و لازم است تا مدیری بیاید كه بستر این جریان و تولیدات محتوای هرچه بیشتر را فراهم كند. مدیران باید به مستندسازان و تولیدكنندگان در بخشهای مختلف كمك كنند تا با تامین بودجه و حمایت از آنها باعث شوند كه تا هم تولیدات بیشتری روی آنتن برود و هم در سوی دیگر خیلی از افرادی كه امروز بیكار هستند، سركار بیایند.