وقتی سعید و سهیلا پای سفره عقد نشستند، زن جوان فکرش را هم نمیکرد با قاتلش پیمان زناشویی میبندد.
سهیلا همسر دوم سعید بود و سعید از ازدواج قبلیاش سه فرزند داشت که رابطهشان با سهیلا خوب بود. هر دو زندگی خوبی داشتند اما ناگهان ورق برگشت و سعید شد قاتل جان سهیلا.
همهچیز از روزی شروع شد که سعید به خانواده سهیلا گفت او بهطور ناگهانی ناپدید شده است. سعید موضوع ناپدید شدن همسرش را به پلیس گزارش کرد و خواهر و برادرانش نیز آگهی مفقودی او را منتشر کردند تا شاید رد و نشانی از سهیلا پیدا کنند. در حالیکه همه دنبال سهیلا میگشتند، پلیس به سعید مشکوک شد.
برادر سهیلا در مورد علت اختلاف سهیلا و همسرش گفت: سعید تصمیم گرفته بود زمینی را که در فیروزکوه دارد، بسازد. خواهرم حدود ۱۰۰ میلیون تومان پول به همسرش بابت ساخت خانهباغ داد. سعید میخواست خانه را برای گرفتن وام به نام عروسش کند و سر همین موضوع خواهرم با سعید و پسر او اختلاف پیدا کرده بود. یک سالی میشد که سر این موضوع گاهی با هم بحث میکردند.
در حالیکه با اعتراف سعید، تکههای پازل این جنایت در حال جور شدن بود اما مرد میانسال اینبار از در انکار وارد شد و گفت، روز حادثه سهیلا از خانه بیرون رفت و از او هیچ خبری ندارد.
انکارهای سعید و گفته برادر سهیلا در مورد اینکه خواهرش و سعید با یکدیگر اختلاف مالی داشتند، باعث شد تا دامنه تحقیقات پلیسی بیشتر شود.
آنها متوجه شدند آخرین فردی که با سهیلا ارتباط داشته، سعید بوده است. خطزنی تلفن همراه سعید و پسرش هم نشان داد همان روزیکه سهیلا ناپدید شد، آنها هم یکجا بودهاند.
یک سال پس از قتل سهیلا، سعید که دیگر به ضد و نقیضگویی افتاده بود، به قتل اعتراف کرد و مدعی شد سهیلا را بهدليل سوءظنی که به او داشته، کشته است. او گفت، روز حادثه و با استفاده از یک شال سهیلا را خفه کرده و جنازهاش را لای دیوار خانهباغ گذاشته است.
اما این ادعا را خانواده سهیلا قبول نکردند و گفتند، اختلافشان بهدليل مسائل مالی بود و پای هیچ سوءظنی در میان نیست. با اعتراف سعید، ماموران جسد را از میان دیوار بیرون کشیدند و پس از تکمیل تحقیقات، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
طبق قرار قبلی، متهم و اولیایدم به دادگاه کیفری یک استان تهران رفتند. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و اولیای دم و وکیل آنها در جایگاه قرار گرفتند و برای متهم درخواست قصاص کردند.
متهم نیز با قبول اتهام قتل، گفت: از کاریکه کردم پشیمان هستم و درخواست بخشش دارم. من عصبانی شدم و قصدی هم برای قتل نداشتم. متهم درباره اینکه چرا یک سال واقعیت را پنهان کرده، پاسخی نداشت. در ادامه وکیلمدافع او در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد. در پایان جلسه، دادگاه هیات قضات شعبه ۸ کیفری استان تهران وارد شور شدند و براساس مستندات دادگاه، متهم را به قصاص محکوم کردند.
گروه حوادث روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد