نوستالژی انتهای خیابان الوند
بسیاری از ما خاطره خوب و شیرینی از دوران کودکی و جملهای که خانم رضایی و خانم خامنه در پایان برنامه کودک میگفتند، داریم: «میدان آرژانتین. انتهای خیابان الوند». همان آدرسی که از ما میخواستند نقاشیهایمان را به آن پست کنیم یا برای برنامه کودک نامه بنویسیم. به همین دلیل وقتی برای تهیه گزارش در راهروها و استودیوهای ساختمان شبکه دو قدم میزنیم، ناخودآگاه به یاد آن روزها میافتیم و آهی از نهادمان بلند میشود. استودیوی برنامه «آدمهای خوب شهر» هم در زیرزمین یکی از ساختمانهای این شبکه قرار دارد. انتهای راهرو، سمت راست، استودیو۲۱ که در کنار انبار دکور قرار دارد و البته در استودیو تا دقایقی پیش از برنامه بسته است. چون هنوز برنامه شروع نشده و تهیهکننده و همکارانش در ساختمان اداری مستقرند و به رتق و فتق امور میپردازند. انتهای راهرو استودیوی دیگری هم قرار دارد که برنامه «دست کی بالا» در حال ضبط است و سروصدای بسیاری از استودیو شنیده میشود. به داخل سرکی میکشیم. خانم خامنه در حال قصهگویی برای بچههاست. در اتاق مهمان منتظریم تا برنامه آدمهای خوب شهر آغاز شود. یکی از تغییرات جدید برنامه این است که هر روز به یک استان اختصاص دارد که از استان خراسان شروع شده و امروز نوبت استان قم است، شاید در پایان ماه رمضان با استان چهارمحال و بختیاری هم برنامه تمام شود. هر دو مهمان جزو بانوان خیر هستند و در اتاق مهمان با مدیر هماهنگی گپ میزنند.
یکی از آن خانمها که همسرش جزو اقوام کرد و ساکن قصر شیرین است از خاطرات دوران جنگ برای ما تعریف میکند و اینکه چطور به صورت تصادفی سر از یک مرکز نگهداری معلولان در آورده و مسیر زندگیاش به طور کلی تغییر کردهاست، از اینکه در خانه شخصیاش برای دخترها و پسرهای جوان مراسم عقد و عروسی گرفته و از حس و حال خوبش برایمان میگوید. در این بین محمد سلوکی هم از راه رسیده و برای آشنایی بیشتر با مهمانها گپ میزند. همزمان که مجری در حال صحبت با مهمانها در پشت صحنه است، سری به استودیو میزنیم و عواملی را میبینیم که در تکاپو هستند تا برنامه بدون مشکل و بهموقع روی آنتن برود. اطراف استودیو پر از دستگاه و سیم و کابل است و مسؤول نمایشگر، گوشهای از استودیو و در تاریکی برای خودش جایگاهی درست کرده است. روبهرویش هم یک سری پله هست که به اتاق رژی یا اتاق فرمان منتهی میشود که تهیهکننده در آنجا مستقر است.
اطراف دکور نمایشگرهایی وجود دارد که تصاویر زیبایی از اماکن مذهبی و تاریخی ایران روی آن به نمایش در میآید. روی یکی دیگر از نمایشگرها هم لوگوی برنامه و همچنین شماره پیامکی وجود دارد که متعلق به کمکهای مردمی و ارتباط مردم با برنامه است. گوشهای از استودیو، قرآنی روی رحل قرار دارد که به گفته عوامل، مهمانها روی آن را امضا میکنند.
مجری، گریم شده و متن به دست وارد استودیو میشود و در حال مرور و حفظ متن است. چون مانند برنامههای خبری، مجری نمیتواند از اتوکیو استفاده کند بنابراین مجری باید متن نویسنده را حفظ کند. مدیرصحنه گوشیاش را بعد از ضدعفونی روی سر گذاشته و همه چیز را با اتاق فرمان بررسی میکند. مقابلش هم چند نمایشگر قرار دارد که به ترتیب روی هم قرار گرفتهاند.
ثانیههای پرهیجان در صحنه
با شمارش مدیر صحنه، مجری سر جای خودش قرار میگیرد و همه بهجز تصویربردارها از استودیو خارج میشوند. چهار دقیقه به آنتن مانده که همه پشت در استودیو میایستند. چون پلاتوی اول با ورود مجری است و حتی مدیر صحنه و عکاسهای برنامه هم در پشت در استودیو باید بایستند تا تصویر شستهرفتهای به مخاطب ارائه شود. تیتراژ برنامه با صدای مصطفی راغب در حال پخش است و همه برای برنامهای دیگر آماده میشوند. مدیر صحنه مدام با اتاق فرمان در ارتباط است و دقایق و بعد ثانیههای پایانی را میشمرد و با صدای بلند اعلام میکند. برنامه آغاز میشود و همه در پشتصحنه سکوت کردهاند. هیچ کسی از جای خودش تکان نمیخورد تا مبادا سروصدایی ایجاد شود. مجری پلاتوی ابتدایی را اجرا میکند و توضیحی درباره مهمانها میدهد. در حالیکه ما با مهمانها و مدیر هماهنگی در حال سلفی گرفتن در پشتصحنه و در سکوت کامل هستیم و این را بینندهها نمیدانند، آیتمی پخش میشود و از فرصت استفاده شده و مهمانها وارد میشوند و در جایگاه خود قرار میگیرند و میکروفن به آنها وصل میشود. گریمور هم روتوش نهایی را انجام میدهد و مجری هم سعی دارد با صحبتهایش از استرس و نگرانی مهمانها مقابل دوربین کم کند. با شمارش مدیر صحنه همه استودیو را ترک میکنند و بخش دیگری از برنامه پخش میشود و مجری سؤالاتش را از مهـــمـــانهـا میپرسد. یکی از آنها میگوید از سرپرستی ۱۳ بچـه شروع کرده و حال مادر معنوی ۵۰۰بچه بیسرپرست است. پایههای دوربینها چرخدار است و تصویربردارها با اشاره کارگردان و تهیهکننده برنامه مدام تغییر مکان داده و در حرکت هستند تا تصاویر برای چشمهای بینندهها یکنواخت و خستهکننده نباشد. در این میان با آزاده بهرامی، مدیر هماهنگی برنامه در پشتصحنه و با صدای بسیار آرام گپ میزنیم. او از پیدا کردن سوژهها و دعوت از مهمانها و راضی کردن آنها برای حضور در این برنامه میگوید. چون عدهای تمایل ندارند درباره فعالیتهای خیرخواهانهشان در یک برنامه تلویزیونی صحبت کنند و دوست دارند ناشناس و به قولی در سایه بمانند. آیتم دیگری پخش میشود و در این فاصله مجری باز هم با مهمانها گپ میزند تا بتواند بحث را بهتر ادامه بدهد. سه دقیقه به اذان مانده که مجری با اشاره مدیر صحنه از بحثهای به میان آمده جمعبندی میکند و همه برای صرف افطار به اتاق مهمان میروند. البته بهجز مدیر صحنه و تصویربردارها و مجری و مهمانها. البته با اصرار یکی از تصویربردارها، مدیر صحنه برای افطار چند ثانیه استودیو را ترک میکند. به این دلیل که بخشی از برنامه بعد از اذان هم ادامه دارد و روی آنتن میرود. مدیر صحنه در عرض چند ثانیه با عجله افطار میکند و سریع خودش را به استودیو میرساند. بعد از اذان، برنامه ادامه پیدا میکند. مجری و مهمانها کنار میز قرآن میایستند و دعا و آرزو میکنند و سپس مهمانها برگهای از قرآن را امضا میکنند و مجری هم پلاتوی خداحافظی را اجرا میکند و همه از یکدیگر خداحافظی کرده و خود را برای برنامه فردا آماده میکنند.
کریمی: تشکیل خانوادههای معنوی برای بچههای بیسرپرست
علیاکبر کریمی چند سالی است تهیهکنندگی این برنامه را برعهده دارد و در هر سری سعی میکند تفاوتها و تغییراتی را در آن ایجاد کند. وی درباره تغییر مجری و ویژگیهای سری جدید میگوید:
امسال چهارمین سالی است که ما «آدمهای خوب شهر» را روی آنتن داریم. سال اول با اجرای محمودرضا قدیریان و دو سال هم با اجرای کاظم احمدزاده و امسال هم با محمد سلوکی در حال پخش است. در سری اول هر کسی را که در این کشور کار خوبی انجام داده و حال خوبی به مردم دادهبود در برنامه دعوت کردیم. سوژههای بسیاری هم داشتیم. سال بعد با کمیته امداد مشارکت کردیم. دیدیم آدمهایی در این کشور هستند که کارهای خوبشان فقط در ماه رمضان نیست و همیشه دست به خیر هستند. بنابراین چنین مهمانهایی به برنامه آمدند. از آقای احمدزاده هم بهدلیل اینکه سابقه و وجهه خوبی بین مردم در اجرا دارد و بهنوعی جزو بنیانگذاران برنامه «جشن رمضان» بود که از تجربیات و کمک ایشان خیلی در برنامه استفاده کردیم، چون با خیرین بسیاری همچنان در ارتباط است. اما به هر حال در حوزه برنامهسازی همواره تلویزیون دنبال این است که تهیهکننده در ساختار و فرم اجرایی برنامه طرحهای جدیدی به شبکه ارائه کند. بنابراین میخواستیم کار تکراری نکنیم و ایدههای تازهای را در برنامه داشتهباشیم و نمیخواستیم مسیر سالهای گذشته را ادامه بدهیم.
وی ادامه میدهد: از آنجا که در کشور ما بچههای یتیم و بیسرپرستی هستند که ممکن است در مناطق محروم باشند و هیچ حامیای نداشتهباشند و تعدادشان هم کم نیست و از طرفی خواستیم در این ساعت که همه برنامه دارند و مهمانهایاجتماعی دعوت میکنند، ما تفاوتی در برنامه ایجاد کنیم و از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کنیم، به همین دلیل با طرح و ایدههایی که با مجری داشتیم به این نتیجه رسیدیم اولا سعی کردیم نگاه استانی داشتهباشیم و هر شب در برنامه به یک استان بپردازیم و مهمانها از آن استان باشند. از طرفی میخواستیم در عید فطر حالمان خوب باشد و برای ایتام کاری کردهباشیم، ضمن اینکه شبکه دو، شبکه خانواده است و ما هم با این نگاه برنامهسازی کردیم و دنبال خانواده معنوی برای بچههای بیسرپرست بودیم.
کریمی درباره این طرح توضیح میدهد: «ما هر شب مهمانهایی از یک استان داریم که در برنامه، خانواده معنوی کودکان یتیم سال ۱۴۰۱ آن استان میشوند و این طرح، باعث میشود هر کودکی که امسال خدای نکرده یتیم میشود، بدون حامی نماند. بنابراین ما خانواده معنوی بچههای همان استان را در برنامه تشکیل میدهیم و وظیفهشان این است که دوستانشان را با هر توانایی و تخصصی وارد این تیم کنند. یعنی هر کسی، هر کاری که از عهدهاش برای این بچهها برمیآید، انجام میدهد. در پایان هم میبینیم توانستهایم در این ۳۰ شب، بچههای یتیم ۳۰ استان را تحت پوشش خانوادههای معنوی دربیاوریم. این پیگیری ادامه دارد تا اینکه سال بعد در برنامه ببینیم این طرح چه دستاوردی در یک سال گذشته داشتهاست.
این تهیهکننده همچنین درباره بازخورد این پویش، آن هم در شرایط اقتصادی و دغدغههای امروزی مردم عنوان میکند: «خانوادههای معنوی صرفا به دلیل حمایتهای مالی شکل نمیگیرد. بلکه هر کسی، هر کاری از دستش بربیاید، انجام میهد. مثلا کسی که اتوبوس دارد، میآید و میگوید من ماهی یکبار بچهها را با اتوبوس به تفریح میبرم. یکی که معلم است، میگوید من روزی یک ساعت به بچهها آموزش میدهم و ... اطمینان داشتهباشید برکت این بچهها در زندگی نمود میکند و نتیجه این کار خیر را در زندگیتان خواهید دید.»
محمد سلوکی از رویکرد جدید برنامه میگوید
راهاندازی جریان خانواده معنوی
محمد سلوکی در چهارمین سری از «آدمهای خوب شهر» اجرای برنامه را برعهده گرفتهاست که درباره ویژگیهای اجرای آن و پویشی که در برنامه راه افتاده، توضیحاتی را ارائه میدهد:
شما جزو مجریهای جوان اما با سابقه تلویزیون هستید و اگر ویژگی خاصی در برنامهای نبینید، اجرای آن را نمیپذیرید. این برنامه چه ویژگی و نکته خاصی داشت که اجرای آن را پذیرفتهاید؟ آن هم برنامهای که بینندهها دو سال پیاپی با اجرای کاظم احمدزاده آن را میشناختند.
برنامه آدمهای خوب شهر یک سابقه چهارساله در شبکه دو دارد که دو سال آقایاحمدزاده مجری آن بود. اما خاطرم هست زمانی که آقای کریمی، تهیهکننده درباره این برنامه صحبت کرد، این فرصت ایجاد شد که طراحی جدیدی برای برنامه کنیم و این مسؤولیت به من داده شد که در کنار اجرا، به نوعی طراحی کار را هم برعهده بگیرم.
شما چه تغییراتی در طرح اولیه برنامه ایجاد کردید؟
چند روز اول خیلی فکر کردم که چه اتفاق تازهای را میتوان در برنامه ایجاد کرد. چون همیشه در کارهایی که انجام میدهم، تلاشم این است که موضوع خاصی در آن کار وجود داشتهباشد. در غیر اینصورت آن را انجام نمیدهم. حتی اگر برای من منافع مالی داشتهباشد. در این قصه هم دیدم سالها پیش دوستان کاری را پیش برده و هدفی را دنبال کردهاند که اگر قرار باشد من همان مسیر را بروم، کار درستی نیست و اتفاقی در برنامه نمیافتد. بنابراین با همفکریای که با دوستانمان داشتیم، این ایده مطرح شد که بتوانیم جریان خانواده معنوی را برای اولین بار در برنامه تشکیل بدهیم و باتوجه به شعار سال: «تولید، دانشبنیان و اشتغالزایی»، وجه دانشبنیان آن خیلی ذهن من را درگیر کرد. تا اینکه در نتیجه ایده ساخت یکشبکهاجتماعی شکل گرفت که بهشدت مبتنی بر دانش روز و رفع نیاز روحی خانواده ایتام است. طبق آمار در طول سالها بچههای ایتامی که در کشور بودند، همواره مورد حمایت قرار میگرفتند اما چیزی حل نمیشد. یعنی مدام به تعداد این آدمها اضافه میشود اما مشکلی حل نمیشود.
با توجه به این موضوع، شما خواستید راهحل ریشهایتری برای این مشکل پیدا کنید؟
نگاه دانشبنیان همین را میطلبد و همین نکته را میگوید. یعنی برای رفع یک نیاز یا موضوع، سرچشمه را ببین و از آنجا فکر کن و نقشه بکش که در طول مسیر به نتایج خوبی برسی. بنابراین وقتی از این سمت به قصه نگاه کردم، دیدم که در قرآن هم خدا بهشدت توصیه و توجه به روح و روان این بچهها میکند. ما هم کلی تحقیق کردیم و دیدیم این موضوع چه ابعاد گستردهای دارد. بنابراین، این ایده مطرح شد که بیاییم و از طریق ساخت یکشبکهاجتماعی، بومی و داخلی، نخبههای استانها را جمع کنیم و مثل اسم برنامه، آدمهای خوب شهر را جمع کنیم و به گروههای هدفمندی تبدیل کنیم که در این گروهها با تخصصهای مختلف و گرایشهایی که مورد نیاز تربیت یک انسان است، وجود داشتهباشد. مثلا وکیل، معلم، پزشک، روانشناس و مادر حضور داشتهباشند. یعنی ۳۰- ۲۰ نفر از آدمهای معروف و سرشناس شهر را دور هم جمع کنیم و مسؤولیت بچههای یتیم ۱۴۰۱ استان را به آنها بسپاریم.
یعنی فقط بچههای ایتام سال ۱۴۰۱ را تحت پوشش قرار بدهند؟
بله. کاری به سالهای قبل نداریم. فعلا این پویش را با این بچهها شروع میکنیم و خانوادههای معنوی برایشان پیدا میکنیم.
مقطع سنی یا جنسیت خاصی از بچهها تحت پوشش قرارمیگیرند؟
با کمک کمیته امداد، بچهها انتخاب میشوند که ممکن است بچه یکروزه در این پویش باشد تا دختر نوجوان ۱۶ساله که شاید یکی دو سال آینده ازدواج کند. همه چیز در این پویش شفاف است. تعداد بچهها مشخص است و کسی نمیتواند عدد اشتباهی به آن اضافه یا از آن کم کند. حتی پولی که قرار است واریز شود، مستقیم به حساب همان بچه واریز میشود و هیچ کسی نمیتواند دخل و تصرفی در آن داشتهباشد. نکته مهم اینکه با پول این افراد که خانواده معنوی بچهها میشوند، کاری نداریم. ما در اینجا آدمهایی را میخواهیم که توانایی کار داشتهباشند و بتوانند یک خانواده را هدایت کنند و از همه مهمتر اینکه نسبت به جامعهاش دغدغه داشتهباشند.
در تکمیل گفتههای شما اینکه تا به حال شرایط چنین کار مهمی برایش پیش نیامدهباشد؟
بله و اینکه اینجا همه چیز با عدد و رقم اتفاق میافتد و دقیقا بستری مناسب برای تشکیل یک شبکهاجتماعی حقیقی است. این عدد دار بودن و چارچوب داشتن به ما کمک کرد خودمان را به یک شبکهاجتماعی تبدیل کنیم که آهسته آهسته تا پایان ماه رمضان در همه استانها این اتفاق خواهد افتاد. از این طریق همه استانها صاحب یک خانواده معنوی برای ایتام میشوند.
آنطور که من شنیدیم قرار نیست با پایان برنامه، این پویش هم به پایان برسد.
بله دقیقا. تازه کار مهمانهای برنامه، که خانوادههای معنوی ایتام استان خودشان هستند، آغاز میشود که با کمک کمیته امداد و همه کسانی که میشناسند، افراد جدیدی را به خانواده اضافه کنند. اولین دستاورد این پویش این است که شناخت بهتری از ایتام و نیازمندان استان خود پیدا میکنند.
اگر غیر از این دو نفر و آشنایانشان، افراد دیگری تمایل به همکاری داشتند، باید چه کنند و از چه طریقی اقدام کنند؟
هر کسی میتواند به این خانواده معنوی بپیوندد و هر کاری از دستش برمی آید برای این بچهها انجام بدهد.
نکاتی که شما بیان کردید ذهن آدم را به سمت شرکتهای هرمی منتهی با نگاه و از زاویه مثبت و خیرخواهانه میبرد. اینکه دونفر در راس این شبکه قرار میگیرند و بقیه اعضای خانواده به آنها اضافه میشوند تا خانواده بزرگ معنوی ایتام در استانها شکل بگیرد.
دقیقا ما از تکنیک شبکهسازی استفاده کردیم اما خودمان را به نوعی به یک خیریه آنلاین تبدیل میکنیم. یعنی با یک وبسایت خدماتی را ارائه کند که لازم نباشد آدمها رو در روی هم قرار بگیرند. چون اگر مبنای کار خیر الگوبرداری از حضرت علی(ع) است، کسی را که کمک میکند، نباید دید. اگر هم میخواهد بیلبورد بزند و همه بفهمند، میگوییم این اداها در دنیای امروز جایی ندارد و به درد ما نمیخورد و به اصطلاح برو دم خونه خودتون بازی کن. ما با این تکنیک میخواهیم ارزش افزودههای خیلی بزرگی ایجاد کنیم.
منظورتان این است که همه چیز با اعتقاد و قلب آدمها اتفاق میافتد و نمایشی و تصنعی نیست؟
بله. چون باید یک کاری برای این بچهها انجام میشد و ما هم میخواستیم این کار را انجام بدهیم. آدمها اینجا میآیند و پای قرآن هم امضا میکنند و روی آنتن میگویند چه کارهایی انجام میدهند. ما هم دست از سر آنها برنمیداریم.(می خندد) بنابراین از سر هیجان نمیتوانند در برنامه بیایند و یک قولی بدهند و بروند. ما پیگیری میکنیم ببینیم مثلا خانواده استان قم الان چه وضعیتی دارد و بچهها در چه شرایطی هستند. بنابراین نگاهی بسیار جدی به این مقوله داریم.
پس مثل پویشهای دیگر نیست که فقط در ماه مقداری پول به حساب بچهها واریز شود؟
نه. کار خیر وقتی است که کسی از خودش و وقتش هزینه کند. وقتی خودت را برای این بچهها خرج کردی، بردی.
در این چند شب که اجرای چنین برنامهای را برعهده گرفتید و قدم در چنین کار خیری گذاشتید، چه حس و حالی پیدا کردید؟
در این مدت یک جاهایی به شدت ناامید شدم، یک جاهایی ترسیدم و یک جاهایی هم نگران شدم اما هر قدر که پیش رفتیم، متوجه شدم تاثیراتش را میگذارد. البته برای چنین اقداماتی اظهارنظر زود است اما در طول این مسیر پیشنهادهای تازهای میشد. بنابراین با قدرت و با خیال راحت میگویم اگر خدا بخواهد و همین مسیر ادامه پیدا کند، با ما یا بدون ما این ایده به نتیجه برسد، این قول را به خودم و جامعهام میدهم در آینده نه چندان دور مثلا ۱۰ سال دیگر وقتی برمیگردیم و نگاه میکنیم ببینیم چه قدرت عجیبی به دست آوردیم و از افرادی که میتوانستند در آینده درگیر چالش شوند، با این تکنیک و با این روش نه تنها بحران نیستند که حتی بحران حل کن هم شدهاند.
یعنی در صورت ادامهدار شدن این مسیر تا ۱۰ سال آینده میتوان خوشبین بود که معضل و مشکل خانوادههای معنوی برای ایتام را نداشتهباشیم؟
اگر همین طور پیش برود و با موانعی مواجه نشود، میتوان خوشبین بود که باری از دوش جامعه برداشته شود.
در همین مدت کوتاه تاثیرات و بازتابش را بین مخاطبان میبینید؟
بله همین حالا ما پیامکهای بسیاری از مردم داریم که میخواهند بدانند چطور میتوانند در این کار خیر شرکت کنند و عضوی از این خانواده باشند. به عنوان مثال یک خانم آرایشگر که امروز به ما پیام میدهد و میخواهد عضو این خانواده باشد، اطلاعاتش در کمیتهامداد ثبت میشود تا هر وقت که یکی از این بچهها خواست ازدواج کند از کمک این خانم بهره بگیریم. بنابراین همه چیز حساب شده و دقیق است.
از بین همکاران و دوستان خودتان هم بازتابی داشتید؟
هنوز زود است و چنین اقداماتی نیاز به زمان دارد تا جا بیفتد. البته از آنجا که سختگیریهایی در این پویش هست، وارد بازخوردهایی که از فضای مجازی میگیرم نشدم. چون در فضای مجازی اغلب میخواهند تعداد دنبالکنندههایشان را افزایش بدهند و هیچ چیزی حقیقی نیست اما کاری که ما در اینجا انجام میدهیم به افراد حقیقی نیاز دارد.
زینب علیپور طهرانی - رسانه / روزنامه جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد