با این حال مسؤولان گیلان اصرار دارند که با کمبود آب برای شرب و کشاورزی مواجهند و برای جبران این کمبود باید سد ساخت؛ تفکری که طی سالهای گذشته و با وجود مخالفتهای بسیار در قالب سدهایی چون سد بیجار، شفارود، لاسک، پلرود و... به مرحله اجرا رسیده یا طرحشان روی کاغذ آمده و گیلان را به یک کارگاه سدسازی تبدیل کرده است.
این درحالی است که گیلان کمبود آب ندارد و مشکل این استان درواقع پایین بودن کیفیت آبهای موجود است که دلیل آنهم وجود انبوهی از زباله و پسماند و شیرابههای عفونی و فاضلابی است که روزانه و بدون تصفیه وارد رودخانهها و منابع آبی زیرزمینی و سطحی گیلان میشود.
مسؤولان گیلان خود این را میدانند و در پاسخ به این پرسش که چرا به جای سدسازی بهدنبال تصفیه آبهای موجود نیستید، میگویند ایجاد تصفیهخانه پول میخواهد و ما پول نداریم.
به گفته آنها برای مدیریت صفر تا صد زباله، سالانه هزار میلیاردتومان به مدت پنج سال باید هزینه شود که پول گزافی است و گیلان از عهده تهیه آن برنمیآید.
برآوردهای ما از سدسازی در گیلان اما گواه آن است که سالی 6 هزار و 500 میلیاردتومان در این بخش هزینه میشود، این درحالی است که هزینه تخریب و فرسایش خاک، قطع صدها هزار اصله درخت و خرابی حاصل از سیلابهای ایجاد شده، در برآوردهای مالی سدسازی نیامده است.
و حال پرسش این است که استان گیلان چگونه هزینه ایجاد تصفیهخانه را ندارد اما برای سدسازی، سالانه چنین بودجههای سنگین و عجیبی را هزینه میکند.
در همین منطقه سراوان چهارسال پیش گفته شد که فقط با 12 میلیاردتومان میشود تصفیهخانهای برای شیرابهها ساخت و مانع ورود آنها به منابع آبی شد، درحالی که همین پول اندک را هم در این بخش هزینه نکردند.
تاکنون چند سد در گیلان ساخته و افتتاح شده یا نیمهکاره رها شده و حدود 10 سد هم در دست مطالعه است که خوشبختانه یا متاسفانه تعدادی از آنها مثل سد لاسک، شفارود یا پلرود بهدلیل نبود بودجه رها شده و تکمیل نشده است. حال آنکه در مسیر هرکدام از همین سدها در رویشگاههای هیرکانی یا شمشاد ایرانی، 300 هزار درخت قطع و نابود شده، یعنی کار را زخمی کرده و بعد یادشان آمده، بودجه ندارند؛ سیاستی که در این چند دهه گذشته برخی مسؤولان در پیش گرفتند تا پروژههایی که مخالفان زیادی دارد را با ادعای اینکه برای آن هزینه شده، به هرنحوی که هست پیش ببرند.
و متاسفانه همه این سدسازیها به بهانه کمبود آب شرب و کشاورزی (و درواقع در راستای پروژههای پرسود سدسازی) است، درحالی که با مدیریت اصولی بحران زباله و پسماند و تصفیه آب میشد از این وضعیت بحرانی، فرصت ساخت. مثلا از آنجا که گیلان یک استان کشاورزی است، 70درصد زباله تولیدی را در صورت مدیریت میتوان به کمپوست تبدیل کرد و بینیاز از کود شیمیایی شد. حال آنکه کسی که در راس تصمیمگیریهای استانی نشسته، نمیتواند بین مدیریت زباله و ساخت سد اولویتبندی کند و نمیداند سدسازی اولویت اول گیلان نیست.
محمد درویش - دبیر کمیته محیطزیست یونسکو
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد