این روایت زندگی عدهای از بازیگرانی است که در کودکی، سینما و تلویزیون را تجربه کردند و در این قابها به شهرت رسیدند اما در روزهای جوانی و بعد از آن دیده نمیشوند و تعدادی از آنها به فراموشی سپرده میشوند.
از میان بازیگران بااستعداد در این گروه سنی، عده کمی هستند که با وجود تمایل به ماندن در این حرفه - هنر، موفق میشوند.
بارها از آسیبهای روانی و گاه سرخوردگی این افراد شنیدهایم که پس از تجربه اوج در شهرت و محبوبیت، ناگهان در فراموشی فرود میآیند و آنقدر کوچک هستند که ظرفیت روانی این تغییر ناگهانی را ندارند.
شاید کودکان بازیگری که علاقه دارند در همین فضا قد بکشند و به فعالیتشان تا بزرگسالی ادامه دهند، نیاز به راهنما و راهبری دارند تا در طی کردن این مسیر، به آنها کمک کند.
دلایل رها شدن و فراموشی این دسته از بازیگران چیست و برای جلوگیری از هدر رفتن این استعدادها چه باید کرد؟ اینها پرسشهایی است که با بهروز مفید، تهیهکننده و کارگردان سینما و تلویزیون مطرح کردیم. او خود، سابقه همکاری با بازیگران کم سن و سال را دارد و از نزدیک شاهد ادامهدار شدن موفقیت بعضی از آنها بوده و البته رها شدن برخی دیگر را هم دیدهاست و باور دارد در هر مورد میتوان دلایل متفاوتی را جستوجو کرد.
در میان بازیگران کودک که در یک اثر نمایشی، استعدادی از خود نشان میدهند، تعدادی پس از یکی دو کار، دیگر نامشان شنیده نمیشود و به طور کلی با دنیای رنگارنگ این حرفه خداحافظی میکنند. عدهای هم هستند که همکاریشان با پروژهها تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند.
در همین تلویزیون بازیگران خردسال، کودک و نوجوانی چون شاهد احمدلو، سپهر آزادی، علیرضا رئیسی، ملیکا و مهرآوه شریفینیا، اشکان اشتیاق، علی شادمان، پریا مردانیان، مانی نوری، روژان آریامنش، مهران ضیغمی، گلشید اقبالی و... را به خاطر داریم که هرکدام تا امروز سرنوشتهای متفاوتی را تجربه کردهاند. با بهروز مفید، تهیهکنند و کارگردان مطرح میکنیم چرا برخی از بازیگران پس از چند کار در دوران کودکی و با وجود استعداد و آشنایی زودهنگام با این فضا که میتواند در موفقیت کارشان تا بزرگسالی موثر باشد، از گردونه کنار میروند و دیگر نامی از آنها نمیشنویم؟
مفید در گفتوگو با خبرنگار جامجم بیان میکند:«بازیگری یک هنر است. شخصی در مقطع سنی کودکی و نوجوانی ممکن است شرایطش را داشتهباشد اما پس از آن نه. دورانی بین کودکی و بزرگسالی است که در آدمها تغییر چهره محسوسی ایجاد میشود. اگر دلیل موفقیت آن بازیگر در مقطع کودکی به خاطر چهره باشد، در این دوره آسیب میبیند اما مواردی هم بوده که باوجود این تغییرهای جسم و روانی، باز در این کار ماندند. نزدیکترین تجربهام شاید برای سریال «مدرسه ما» بود که در آن پنجشش بازیگر ۱۳-۱۲ ساله داشتیم که یکی از آنها بازیگر شد و نسبتا فعال است. البته نمونهای هم داشتیم که در دوران نوجوانی بسیار موفق بود ولی به دلیل تغییر چهره و دلایل مختلف راهش را ادامه نداد. نمونهای در ذهنم است که شیرینی خاصی در دوران کودکی داشت که فکر میکردم در کنار شیرینی چهره و لهجه، بازیگر خوبی هم هست اما در بزرگسالی با تغییر چهره و شاید فعالیت نکردن خودش، موفق نبود.»
او ادامه میدهد:«نمیشود گفت چرا دقیقا این اتفاق میافتد؛ چون در مورد بعضی صادق نیست؛ افرادی که هم در بزرگسالی موفق بودند و هم درکودکی اما ممکن است در یک دوران موفقیتشان بیشتر باشد و در دورانی دیگر کمتر. همانطور که گفتم در مورد بعضی هم میبینیم کلا کارشان ادامه پیدا نمیکند.»
رنگ باختن جذابیتهای کودکی
عدهای باور دارند برای پرورش این استعدادها نیاز به آموزش گروههای تولید آثار، خانوادهها و خودشان وجود دارد و باید از آنها مراقبت شود. مفید میگوید:«برای دانستن راههای مراقبت از یک استعداد ابتدا باید دلیل فراموشی و کم کار شدن آن را جستوجو کرد که این موضوع در هر مورد، با توجه به شرایط آن متفاوت است. میتواند بعد روانشناسی داشتهباشد یا به خاطر انتظار بیش از حدی باشد که ما برای کودک ایجاد میکنیم و چون ممکن است در بزرگسالی آن استقبال را از او نداشتهباشیم، سرخورده میشود. بحث فردی هم مربوط به جذابیتهای کودکی است که در بزرگسالی رنگ میبازد و دست بازیگر را خالی میکند. مگر اینکه در راه پرورش توانایی و استعداد او وقت گذاشته شود و البته شانس و فرصت دیدهشدن مجدد را پیدا کند. پارامترهای مختلفی وجود دارد که باید در مورد هر فرد به صورت جداگانه بررسی شود و نمیتوان رای کلی صادر کرد.»
او توضیح میدهد:«باید حتما آموزشهایی را به بازیگران کودکی که با آنها کار میکنیم بدهیم تا انتظاراتشان از خودشان در امروز و آینده کنترل شدهباشد. یک کارگردان یا تهیهکننده بعد از پایان کار، بازیگر را فراموش میکند اما نباید این بازیگران رها شود. البته شاید این همراهی کار تهیهکننده و کارگردان هم نباشد و متولیان فرهنگی مثل وزارت ارشاد و صداوسیما باید سعی کنند به نحوی این بازیگران را در فضای کار نگه دارند؛ چراکه کارگردان و تهیهکننده در هر مقطع با یک گروه فعالیت میکند و بعد از آن ارتباط قطع میشود. لازم است متولیان فرهنگی ما در بخش بازیگری، این تمهیدات را داشتهباشند که بچههای هنرپیشه ـ که در دوران کودکی موفق هستند ـ حتما از نظر آموزشهای مهارتی و روانشناسی تحت نظر قرار گیرند تا از آسیبهای دوران نوجوانی و سرخوردگیهایی که میتواند در این دوران برایشان پیش بیاید جلوگیری شود و در بزرگسالی هم از هنر این افراد بهتر بهره ببریم.»
متولیانی برای مراقبت از استعدادها
برای نمونه یکی از بازیگرانی که در دوران کودکی پا به قاب تصویر گذاشت و تا امروز با حضور در آثار رسانههای مختلف دیده میشود، علی شادمان است. همانند او چند نفر را به خاطر داریم اما همانطور که اشاره شد، تعدادشان کم است و معمولا یا خود از این حرفه کناره میگیرند یا به فراموشی سپرده میشوند. یکی دیگر از دلایلی که برای این اتفاق میتوان نام برد، کمتر نوشته شدن نقشهای نوجوان است که میتواند کودکی این بازیگران را به بزرگسالی پیوند دهند و آنها را در این فضا نگه دارد. مفید در ادامه این نظر، بیان میکند: «بدون اینکه بخواهم اسم بیاورم حداقل چند اسم در خاطرم هست که فکر میکنم این اتفاق نمیتوانست برایشان بیفتد ولی در مورد آقایان علی شادمان یا حسین سلیمانی اتفاق افتاد. کسانی که در کودکی، نوجوانی و بزرگسالی موفق هستند.»
مفید: فقط باید به این اندیشه بود که جایی متولی شود تا کودک بازیگران موفق در دوران کودکی، اگر مایلند همین راه را ادامه دهند، در نوجوانی سپس بزرگسالی هم سرخورده نشوند و آسیب روحی نبینند. از هنر آنها به شکل بهینه استفاده شود و خودشان در بزرگسالی به خاطر دیده نشدن دچار تضاد نشوند. به نظرم جای چنین فضایی در بخش حمایت از بازیگران ما خالی است.
چرا بازیگران کودک فراموش میشوند؟
تغییر چهره، رها شدن از سوی فیلمسازان ،پرورش نیافتن استعداد و...
راه مراقبت از استعداد کودکان بازیگر؟
فراهمسازی بسترهای آموزشی و روانی برای بازیگران کودک از سوی متولیان فرهنگی
نوشین مجلسی - گروه رسانه روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد