به گزارش جام جم آنلاین، نسلی که ایشان را ندیده هرقدر که از قطرات دریا بچشد تشنهتر میشود و اساسا خاصیت دریا هم همین است که آدمی را تشنه خود کند. در سالگرد شهادت شهید چمران سراغ سردار حسن شاهحسینی، از همرزمان او رفتهایم.
سردار شاهحسینی پیش از آغاز گفتگو با جامجم در ابتدا تاکید میکند که او شاگرد و سرباز شهید چمران بود و از محضر این شهید درس میگرفت. او در گفتگو با جامجم درباره اهمیت شخصیت شهید چمران میگوید: اهمیت شخصیت شهید چمران در این است که او فردی ولایتپذیر یعنی تابع بیچون و چرای ولایت بود. به این شکل که شهید چمران، حضرت امام را در عمل بهعنوان نایب امامزمان (عج) پذیرفته بود. در چند جلسه نظامی که با بنیصدر و تیمسار ملک داشتیم و شهید چمران در آن جلسهها حضور داشت، کاملا مشخص بود که چه کسی تابع ولایتفقیه است و چه کسی تابع هوای دلش یا تخصصش. مورد دیگری که شخصیت شهید چمران را مهم جلوه میداد، جنبه اخلاقی و مردمی او بود. پس از ولایت، شهید چمران تنها امری که برایش مهم بود انسانها و افراد بودند. شهید چمران بینهایت به مردم اهمیت میداد و بندههای خدا یعنی تمام اشخاصی که تابع امر خداوند بودند را دوست داشت. او به دین افراد اهمیت نمیداد و برایش مهم نبود که پیرو چه دینی هستند؛ برای همین همیشه تاکید میکرد که بندگان خدا دائم در حال تکامل هستند و امکان اصلاح دارند. همیشه وقتی ما را نصیحت میکرد میگفت وقتی خداوند در قرآن میگوید من به همه بندههایم از مادر مهربانترم پس ما چهکاره هستیم که بگوییم از کسی بهدلیل داشتن یا نداشتن ریش خوشمان نمیآید. همیشه ملاکش در برخورد با افراد انسانیتشان بود.
تابع مکتب امیرالمومنین
سردار شاهحسینی همچنین ادامه میدهد: شهید چمران خودش مکتب نبود بلکه او تابع مکتب حضرت امیرالمومنین و تشیع بود و همین مساله را نیز در رفتار و منش او میتوانیم ببینیم. شهید چمران بزرگترین موقعیتها را در خارج از ایران داشت، اما با همه این اوصاف به دنبال راه و روشش میرود. ایشان خالصانه پیرو مکتب اهلبیت (ع) بود و در عمل نیز همین را ثابت میکند. طبیعتا در معرفی شخصیت شهید چمران قصور شده است. شهید چمران پس از محاصره پاوه به امر امامراحل وزیردفاع میشود و پیش از این نیز نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بود. مسلم است؛ مسؤولینی که سیاست کشور به دست آنهاست و دوست ندارند مانند شهید چمران مردمی عمل کنند، طبیعی است مقابل شخصیت شهید چمران قرار بگیرند، از رسانهها استفاده کنند و اجازه شناخت بهتر شهید چمران را به مردم ندهند. وقتی در میان یک ملت خوبیها بهدرستی شناسانده شوند، بدیها نیز بهوضوح رنگ پیدا میکنند و شناخته میشوند.
جهان و نگاهمان را تغییر داد
او همچنین در ادامه عنوان میکند که اگر بخواهد شهید چمران را در یک کلمه خلاصه کند، آن کلمه چیزی جز عشق نخواهد بود. سردار شاهحسینی میگوید: شهید چمران مثل شهید سلیمانی برایم تداعیکننده عشق بود. تنها برای عشق است که نمیتوان هیچ اندازهای قائل شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در آن بحبوحه سیاسی و کشمکش میان احزاب و گروهکهای سیاسی که هرکدام به دنبال گرفتن منصب و پست و مقامی بودند، یکباره یک نفر پیدا میشود که از خارج کشور به ایران میآید. من آن روزها پیش از نخستوزیر شدن آقای بازرگان، از سوی دفتر حضرت امام مسؤول حراست نخستوزیری بودم. در همان روزها شهید چمران وارد ساختمان نخستوزیری شد. من او را فرد بسیار اخلاقمدار و مهمتر از همه در آن سالها بسیار انقلابی دیدم. چند روز بیشتر هم طول نکشید که متوجه شدیم او بهطور مطلق تابع حضرت امام بود و در آن زمان این مساله ملاکی ارزشی برای انقلابیهایی که خون و جان داده بودند بهشمار میآمد. تمام مایی که عاشق انقلاب بودیم، حالا عاشق و جذب چمران شده بودیم. خب، نام او را چه چیزی جز عشق میتوانیم بگذاریم؟ ما پیرمردهایی امروزی که یک روز افتخار شاگردی چمران را داشتیم باید نام او را عشق بگذاریم چراکه او اخلاقیاتی را به ما دیکته کرد که جهان و نگاهمان را نسبت به آدمها تغییر داد.
خدا باید تو را بپذیرد، چمران کیست!
چمران جزو هیچجا نبود. بعد از انقلاب این موضوع ثابت شد. در خوزستان به دکتر چمران گفتم یکسری از جوانها کمونیست هستند، تحویل دادگاه انقلاب بدهیم. دکتر گفتند: «جنگ علیه ایران است، کمونیست باشند، میخواهند از وطنشان دفاع کنند. شما دو کار باید بکنید. اول اینکه مواظب باشید به ما لطمهای نزنند و دوم اینکه با رفتار اسلامی خود نشان بدهید شما حق هستید. اگر این دو کار را کردید برندهاید.» در آن زمان نیرویی وجود نداشت. سپاه که وجود نداشت، ارتش هم که فرار کرده بود. این نشاندهنده روحیه آزادگی و وابستهنبودن او بود. مسائل را از هم تفکیک میکرد. زمان جنگ بود، لزومی نمیدانست که ببیند کمونیست برحق است یا اسلام. آدم باید واقعبین باشد. خیلی از همین انقلابیون، قبل از انقلاب مردم دیگری بودند. مگر ما آخوند ضدانقلاب نداشتیم؟
حضرت امام درست فرموده است که حال و اکنون انسانها ملاک است، نه گذشته. اگر گذشته ملاک باشد، توبه را نفی کردهایم. شهید چمران میگفت: خدا باید تو را بپذیرد، چمران کیست که کسی را بپذیرد یا نپذیرد. ما باید ابعاد معنوی جنگ را بسنجیم. نظر امام این بود که جنگ، دانشگاه است. من از جنگ یاد گرفتم. بالاترین فریضه خدمت به مردم است. فرقی نمیکند این آقا بسیجی باشد یا از قشر دیگری از مردم باشد. این را دکتر چمران به من یاد داده است.
منبع: روزنامه جام جم