چرا؛ در برابر برخی از قضاوتها و ارزشگذاریهای دشمنانه و توهینآمیز، درباره ملت ایرانزمین، سکوت یا بیتوجه از کنار آن عبور میکنیم.
چرا، هیات یا انجمنی یا سازمان مسئولی با قدرت و با غیرت به این داوریهای بیمارگونه پاسخ نمیگوید. چندی پیش یکی از نهادهای تبلیغاتی اروپایی اعلام کرد؛ «ایران» غمگینترین یا ناشادترین کشور جهان است! اینک و در این شرایط جاری، در کشورهای جهان و «ایرانزمین» با قدرت و قاطعیت باید اعلام کرد کشور ایران، «شادترین» جامعه انسانی روی کرهزمین است و هیچ کشور و ملتی به لحاظ روح شادمانی و به قول روانشناسان امروزی «انرژی مثبت»، کنار جامعه ایران و ایرانی نمیتواند قرار بگیرد.
قضاوتهای ظالمانه و جاهلانه، درباره ایران تاریخی و ولایی متاسفانه، از زمان اضمحلال قدرت نظامی «داعش» و انهدام قدرت «آتش داعش» توسط دشمنان پایدار و سیاه قلب، افزایش یافته و کینتوزی و بدخواهی و «بداندیشی» آنان کاملا گسترده شده است. در برابر این گردباد وزنده و پر زوزه دشمنی و داوریهای وارونهسازانه و نابودگرایانه؛ باید اعتراف کرد که جامعه ایران و ایرانینژاد، هر سال که در گذرگاه تاریخ، به «منطقه همیشه جاودان و پردرخشش غدیر» میرسد، لبریز از باران بیپایان شادمانی و فرح بیحد و مرزی میشود که باید «شمشیر» دفاع از «شادمانی» را بر کمر بربندند و از دل پر آتش روزگار عبور کند تا به «منطقه فرازمانی ۱۰روزه همیشه جاودان» قدم بگذارد و با روح بزرگ همیشه شادمان تاریخ نامیرا و پویشگر «تاسوعا و عاشورا» دیدار کند و... چنین میشود که در عصر عاشورا نگاه عمیق جامعه ایران به سوی روزگاران ناآمده و آیندههای دور، خیز میگیرد و با قدرت عظیم «حسینی» بیهیچ هراس و دلهره و نیز بیهیچ غم و اندوهی در راه تصرف فردا و فرداها گام میزند و به پیش میرود.
استراتژیستهای نظامی و سیاسی اروپایی و آمریکایی پس از آنکه توانستند «قدرت جهنمی داعش» را طراحی و سپس تولید کنند، از ته دل منتظر ایستایی و توقف قدرت تمدنآفرینی و پیشروی تاریخی جامعه ایران اسلامی بودند و هرگز، نمیاندیشیدند که در این جهان انسانی «قدرتی برتر» از آنچه آنان ساختهاند، وجود داشته باشد.
اما «قدرت برتر» پا به میدان نبرد گذاشت و دشمنان امپراتوری ارزشها و تمدنسازی و آرامشآفرینی ملت ایران را بیشخصیت کرد و با تحقیر و تسلیم همسایه همکاسه ساخت و قدرت برتر، همانا قدرت دفاعی و تهاجمی و سیطرهآفرینی است که از اعماق دل همیشه شادمانان همیشه مشتاقان به «حسین» و «عباس حسین» میجوشد و میخروشد و در مسیر نبرد، جز بوسه زدن بر گل شهادت و پیروزی به حقیقت دیگری چشم نمیبازد.