به گزارش
جام جم آنلاین، روز حادثه به فاطمه خبر دادند مادرش ــ که در شهرستان میانه زندگی میکند ــ سکته کرده است. او با شنیدن این خبر تصمیم گرفت همراه دخترش زینب، برادر و خواهرش به دیدن مادر ــ که در بیمارستان امام خمینی میانه بستری شده بود ــ برود. فاطمه همراه زینب، کنار اتوبان منتظر برادرش بود غافل از اینکه اتفاقی مرگبار در انتظار هر دو است.
فرجا... پناهی در مورد تصادف همسر برادرش به جامجم میگوید: ۲۶ تیرماه ساعت ۵ و ۳۵ دقیقه صبح، یک راننده تاکسی خوابآلود با ماشین به هر دو زد و آنها به گاردیل خوردند. شدت تصادف به حدی بود که زینب کوچک به زیرگذر پرتاب شد و در دم فوت کرد. بعد از تصادف، فاطمه خانم را به بیمارستان مدنی کرج منتقل کردند که دو روز در کما بود. ولی بعد از دو روز یکی از اقواممان که پزشک است، تماس گرفت و گفت همسر برادرم مرگ مغزی شده و دیگر قابل برگشت نیست. پیشنهاد اهدای عضو مطرح شد و ما هم با خانواده و برادرانش صحبت کردیم و قرار شد اعضای بدن او را برای نجات بیماران نیازمند ببخشیم. کار خداپسندانهای بود که باید انجام میشد و انجام دادیم.
با رضایت خانواده، پیکر مادر به بیمارستان سینا منتقل شد. در بیمارستان دو کلیه، قلب و کبدش اهدا شد و سپس پیکرش را برای تشییع در اختیار خانوادهاش قرار دادند. پناهی در مورد وضعیت راننده تاکسی میگوید: «راننده بعد از حدود پانصد متر از صحنه تصادف، تازه از خواب بیدار شد و نیمساعت بعد از حادثه، خودش را به پلیس تحویل داد. جالب است ماشین پشت سر راننده تاکسی، پزشکی بود که متوجه وضعیت غیرعادی او شده بود. او به پلیس گفت چند بار با بوق زدن سعی کردم راننده را هوشیار کنم، اما مشخص بود هوشیاری کاملی نداشت و بعد هم متاسفانه تصادف رخ داد. دکتر که به صحنه رسید، کمی به فاطمه خانم آب داد و بعد هم با اورژانس تماس گرفت و او را به بیمارستان منتقل کردند، اما اقدامات درمانی کارساز نبود و از میان ما پرکشید. الان هم خودروی راننده تاکسی به پارکینگ منتقل شده و خودش هم با قید وثیقه آزاد است.»
منبع: روزنامه جام جم