این زن وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت در مورد علت درخواست طلاقش گفت: «تنها چهار روز بود با ساسان ازدواج کرده بودم. ساسان برای انجام کاری به ماموریت رفت. بعد از رفتن او، مادرشوهرم به خانه ما آمد و شروع کرد به بهانهگیری و مرتب دعوا بهراه میانداخت. سر هر چیز کوچکی اشک من را درمیآورد. شب و روزم را سیاه کرده بود. هر روز به خانه ما میآمد و از همه چیز ایراد میگرفت. نمیدانم چرا اما انگار با من لج کرده بود و رفتار خوبی با من نداشت تا اینکه بعد از دو روز، دوباره دعوا را شروع کرد. این بار خیلی عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم. مادرشوهرم در اوج ناباوری، مرا به باد کتک گرفت. آن روز حسابی مرا کتک زد و از خانه بیرونم کرد. به من میگفت باید از خانه پسرم بیرون بروی. من هم همان روز از خانه بیرون آمدم و چون پدر و مادرم در شهرستان زندگی میکنند به خانه دوستم رفتم. فردای آن روز، فقط برای اینکه ساسان را بترسانم به دادگاه خانواده رفتم و گفتم که میخواهم جدا شوم. من شوهرم را دوست داشتم و نمیخواستم از او جدا شوم. فقط میخواستم او و مادرش را بترسانم تا دیگر شاهد چنین درگیریای نباشم. ولی ساسان مرا شوکه کرد. او وقتی شنید که درخواست طلاق دادهام، خیلی راحت گفت باشه از هم جدا میشویم. حتی وقتی شنید که مادرش مرا کتک زده، گفت من دخالتی نمیکنم. اگر میبینی نمیتوانی زندگی کنی، طلاق بگیر. باورم نمیشد که او به همین راحتی بخواهد از من جدا شود. ما فقط چهار روز با هم زندگی کرده بودیم که این اتفاق افتاد. حالا هم من اسیر دادگاه شدهام.»
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: «آقای قاضی، وقتی هنوز زندگی مشترکمان را شروع نکردهایم، چنین اتفاقی میافتد و همسرم درخواست طلاق میدهد و در آینده با مشکلات جدیتری مواجه میشویم. او میتوانست درباره این موضوع با من صحبت کند و مشکل را با هم حل کنیم. ولی وقتی خودش برای زندگیمان تصمیم میگیرد، من هم نمیتوانم به او اصرار کنم. زندگی این نیست که با یک دعوا، آن هم دعوایی که من هیچ نقشی در آن نداشتهام بهراحتی قهر کنی و درخواست طلاق بدهی. این زن خودخواهی کرد و من هم دیگر نمیخواهم در کنار او زندگی کنم.» در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
مهارتهای زندگی را بیاموزید
سارا شقاقی، روانشناس در اینخصوص میگوید: معمولاد طلاق در سالهای نخست زندگی مشترک نسبت به سالهای دیگر بیشتر است؛ بهخصوص این اتفاق در ازدواجهایی که به مدت کمتر از یک سال به طول انجامیده، بسیار مشهود است. افزایش میزان طلاق در سالهای نخست زندگی، نشاندهنده این نکته است که دلایل مختلفی از قبیل انتخاب نادرست، تغییر نگرشهای افراد طی زمان، فقدان فراگیری مهارتهای زندگی، پایین بودن سطح تابآوری و مسائلی مانند اینها برای جدایی وجود دارد. مهارتهای زندگی، ازجمله مواردی است که میتواند تا حدود زیادی از آمار وقوع طلاق بکاهد. منظور از مهارتهای زندگی گفتوگو، گوش کردن، همدلی، صبر، گذشت، مسئولیتپذیری، تعهد و مدیریت هیجانها بهخصوص خشم است. از آنجایی که فراگیری و کاربردی شدن این مهارتها به زمان احتیاج دارد و زن و شوهر پس از ازدواج این فرصت را بهطرف مقابل نمیدهند، بهتر است افراد در دوران مجردی این مهارتها را بیاموزند تا در اوایل زندگی با مشکل روبهرو نشوند.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد