سلمان رشدی، نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی که به ساحت پیامبر اسلام صلی ا... علیه و آله و آیات قرآن کریم اهانت کرده بود، وقتی قصد داشت در نیویورک سخنرانی کند، مورد حمله واقع شد. سلمان رشدی در حال سخنرانی در یک مرکز آموزش غیرانتفاعی به نام مرکز چوتوکوآ در نیویورک بود. درخصوص چگونگی وقوع حادثه و نحوه تاثیرپذیری رشدی از این ماجرا، تقریبا میان رسانههای غربی اتفاق نظر وجود دارد. برخی منابع گفتهاند وی با هفتضربه چاقو و برخی دیگر اعلام کردهاند با ۱۵ضربه مورد هدف قرار گرفته و یکی از این ضربات به گردن وی وارد شده است. اما آنچه در حال حاضرباید مدنظر قرار گیرد مربوط به ماهیت این حادثه است.
واقعیت این است ترور سلمان رشدی آن هم پس از ۳۳سال بهوضوح نشاندهنده قدرت فرازمانی و فرامکانی انتقام جبهه حق علیه باطل است. شاید سلمان رشدی و کسانی که در غرب بابت توهینهای مکرر وی به آیات نورانی قرآن کریم از وی حمایت میکردند، ابتدا تصوری از این قدرت نداشتند. رژیمصهیونیستی و آمریکا اینگونه تصور میکردند که با گذشت زمان و شاید سپری شدن یک نسل (۱۰سال)، فتوای رهبرکبیر انقلاب اسلامی ایران در خصوص مهدورالدم بودن سلمان رشدی به دلیل توهین به قرآن کریم، دیگر اثر خود را از دست میدهد.
نکته دیگر اینکه حتی اگر سلمان رشدی درنهایت بر اثر جراحتهای وارده بههلاکت برسد، پرونده وی بسته نخواهد شد. سردمداران رژیمصهیونیستی و ایالاتمتحده آمریکا، بهرغم آگاهی نسبت به خشم و اعتراض مسلمانان در قبال اقدام سلمان رشدی، آن را اثری انقلابی خوانده و با انعقاد قراردادهای کلان در کشورهای اروپایی، آسیایی و دیگر کشورهای جهان، به ترجمه و توزیع گسترده آن پرداختند. بهعبارت بهتر، نهادهای دولتی و امنیتی کشورهایی که سلمان رشدی با چراغ سبز آنها چنین اقدام وقیحانهای را انجام داده، قطعا باید پاسخگوی حمایت خود از این فرد هتاک باشند.
در کنار این موارد، نوع مواجهه غرب با مهرهها و دستپرودههای خود نیز قابلتامل است. سلمان رشدی بارها از سوی نهادهای امنیتی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس و انگلیس وعده حمایت مطلق دریافت کرد، اما در سخنرانی اخیر نیویورک (که بلیتفروشی آن به صورت آزاد بوده) جان خود را از دست داد؛ هرچند ابعاد این حادثه باید به صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرد، اما این موضوع در اصل بیتعهدی غرب نسبت به مهرههایش تردیدی ایجاد نمیکند و اتفاقا مقوم آن محسوب میشود. موضوع نهایی، به مسأله لزوم دفاع از حریم دین مبین اسلام و مرزهای عقیدتی آن از سوی امت اسلامی بازمیگردد. حضرت امام خمینی (ره) در صدور حکم ارتداد سلمانرشدی، امت اسلامی را مورد خطاب قرار داده و اجرای حکم را منوط به جامعه یا کشوری خاص از عالم اسلامی نفرمودند. این رویکرد حضرت امام خمینی (ره) منبعث از نوع نگاه ایشان نسبت به مفاهیم والای امت اسلامی و جهان اسلام است. بر اساس نگاه عمیق ایشان، دفاع از حریم عقیدتی و فکری اسلام، به مثابه دفاع از جان، مال و ناموس هر انسان مسلمانی واجب است و امت واحده اسلامی در چنین شرایطی وظیفه دارند به مثابه اجزای یک پیکر، از حریم جوامع مسلمین (در ابعاد مختلف فکری و عملی) دفاع کنند. در جریان محکومیت سلمان رشدی، این همافزایی در طول سالهای متمادی صورت گرفت. صدور فتوای قتل سلمان رشدی، در حقیقت نماد غیرت و آگاهی رهبری است که دفاع از کیان اسلام را وظیفهای غیرقابل عدول برای امت واحده اسلامی قلمداد میکند.