میزبان بازیهای همبستگی کشورهای اسلامی اعلام کرد که رکوردهای ۳ روز نخست مسابقات دوومیدانی به دلیل نقص فنی سیستم فتوفینیش در ردهبندی جهانی قابل استناد و رسمی نیست، اما فرزانه فصیحی با عارضه تنفسی از نیمهنهایی به فینال رفت و تا نفس داشت در قونیه دوید و دو بار رکورد ملی خودش را تغییر داد و مدال نقره را بر گردن آویخت؛ و او در گپی کوتاه با جامجم، از این بازیها، دویدن و مصائب آن میگوید.
از المپیک توکیو تا بازیهای همبستگی کشورهای اسلامی، یک سال را اگر به سرعت خلاصه کنیم، چه میگویی؟
خلاصه و سرعتی میشود «شکرخدا». از المپیک تا امروز برای من همه چیز خوب رقم خورد. به اهدافم رسیدم. توکیو نقطه شروع دوباره و تجربه آموزندهای بود. مسابقات همبستگی هم در ادامه همان تمرینات و اهداف قرار داشت.
با وجود مشکل فنی فتوفینیش، ما میدانیم؛ فرزانه فصیحی رکوردهای خودش را میشکند و در قونیه هم با رکورد ۱۱.۱۲ثانیه به مدال نقره رسید.
بله متأسفانه نقص سیستم فتوفینیش از سوی برگزارکننده مسابقات بود. به هر حال، در ورزش حرفهای برای رسیدن به آرزوها هدفگذاری میکنیم، ولی رکوردها صد درصد تابع برنامهریزیها نیستند. در نهایت، با وجود همه عوامل خارج از کنترل، رکوردها شکستنی هستند و من همه تلاشم را کردم.
فارغ از مدال و رکورد، همین تلاشها ستودنیاست. مثل کاری که در فینال کردی و با وجود عارضه تنفسی ادامه دادی.
ورزشکارها جدا از نتایج و مسائل مادی، خیلی وقتها هزینههای معنوی میکنند. گاهی دیده میشود و گاهی نه. اینها مهم است. در واقع همان ارزشی است که هیچوقت کم نمیشود. من تا ۱۰ روز قبل از بازیها، درگیر کرونای شدید و تأثیر آن روی ریهها بودم که عواسط رض تنفسیاش ادامه داشت. بعد از نیمهنهایی فقط به این فکر میکردم که نمیخواهم فینال از دست برود.
ویدئوی کوتاهی از حس و حالت در پایان مسابقه منتشر شد که تأثیرگذار بود. سختیهایی که به آن اشاره کردی چیست؟
وقتی در زندگی مسیر طولانی و ناهمواری را انتخاب میکنی، باید از خیلی چیزها بگذری. در همه لحظههایی که برای دویدن، تلاش کردهام همیشه دشواری وجود داشته؛ سختیها و فشارهای تمرین، آسیبها، درمانهای دردناک، اردوهای طولانی مدت، دوری از خانه و خانواده و فشارهایی که به آنها تحمیل میشود تا تو را برای رسیدن به هدفت همراهی کنند؛ مشکلات تأمین هزینههای مادی و خیلی مسائل دیگر که کم نیست... در آن لحظه مثل یک فیلم کوتاه در ذهنم مرور شد. عبور از بسیاری از موانع، اینکه یک گام به چیزی که میخواهی نزدیکتر شدی، هیجان و شوقی به تو میدهد که در چنین لحظههای ناخودآگاه اشک هم میریزی.
پس تو برای دویدن هم دویدهای. اصلا یادت هست زندگی قبل از آن چطور بوده؟
من از وقتی خودم را شناختم و به یاد دارم، در ورزش بودهام. از ژیمناستیک و مسابقات و قهرمانی. همیشه عضو یک تیم و در حال دویدن برای یک مسابقه بودهام. آنقدر که دویدن شد کار و زندگیام.
تا چه زمانی و کجا به دویدن ادامه میدهی؟
تا توان دارم، میدوم. تا وقتی که حس کنم توانایی دویدن برای خودم و خیلی از دخترهای ایران را دارم، در پیست میمانم. البته بعد از این دوران هم رها نمیکنم. کارهای دیگری دارم. در دوومیدانی به یک اتفاق خوب دیگری فکر میکنم که در زمان خودش مفصل به آن میپردازم. به هر حال من آدمی نیستم که بیکار بنشینم.
در پایان اگر نکتهای داری، بگو.
من یک سوال دارم؛ چرا مسابقات دوومیدانی بانوان داخلی در ایران پخش تلویزیونی ندارد؟ حداقل در خود کشورمان که نباید مانعی باشد! رقابتهای لیگ و قهرمانی کشور نه غیر شرعی و نه غیر اخلاقی است. کاملا در چارچوب قوانین و با نظارت برگزار میشوند. چرا تلاش دخترهای دوومیدانی دیده نشود؟