پیگیریهای امنیتی و اطلاعاتی نشان میدهد یکی از نیروهای نفوذی سازمان مجاهدین خلق ایران در نخستوزیری، عامل وارد شدن بمب به دفتر نخستوزیری است. گروهی از افراد رده بالای دولتی متهم میشوند و در ادامه ماجرا به روشهای مختلف از زیر بار اتهام خلاص میشوند. ترور این مقامات عالیرتبه درحالی صورت میگیرد که کمتر از یک ماه از به دست گرفتن قدرت اجرایی کشور به دست این دو مرد گذشته است. آنان پس از یک دوران طولانی، تنش سیاسی در یک انتخابات رقابتی به قدرت رسیدهاند. رئیسجمهور قبلی سیدابوالحسن بنیصدر که با رای بالا انتخاب شده بود، از همان ابتدای قدرت گرفتن با ساختار سیاسی کشور دچار تنش شد و روزبهروز بیشتر به باند سازمان مجاهدین نزدیکتر شد. او خود بعد از یک دوره تنش و درگیری با مجلس به نخستوزیری محمدعلی رجایی تن داده بود، اما اختلاف شدید بنیصدر و رجایی برای همه روشن بود. بنیصدر در ۳۱خرداد۶۰ با رای مجلس از ریاستجمهوری خلع شد و در ۲مرداد همان سال، رجایی در رقابت با سیدعلیاکبر پرورش، عباس شیبانی و حبیبا... عسکراولادی مسلمان موفق شد با کسب ۱۲میلیون و ۷۷۰هزار و ۵۰ رای یعنی ۹۰درصد آرای مردم ایران، رئیسجمهور شود. او در شرایطی به صندلی ریاستجمهوری تکیه میزند که شرایط سیاسی کشور با وارد شدن سازمان مجاهدین به فاز نظامی و به راه انداختن موج ترور در سراسر کشور، بسیار بحرانی است و از سوی دیگر کشور درگیر جنگ با یک کشور همسایه نیز است. این التهاب سیاسی سطح بالا همیشه ترس از ترور رئیسجمهور را در ذهن مردم باقی گذاشته است و وقتی این اتفاق روی میدهد، دوباره انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشود و آیتا... خامنهای که خود از یک ترور جان سالم به در برده است، رئیسجمهور میشود. این فضای سیاسی، زندگی جذاب رجایی و باهنر به عنوان دو چهره مبارز و انقلابی و خود ماجرای ترور و نفوذ عناصر سازمان منافقین به دل ساختار سیاسی کشور موضوعاتی است که میتواند برای یک فیلم سینمایی سیاسی و پرکشش مورد توجه قرار گیرد، اما عجیب اینجاست که دست سینمای ایران مانند بسیاری از رویدادهای مهم و تاثیرگذار تاریخ معاصر چنان خالی است که باعث شگفتی است.
ماجرای نیمروز
سوژه ترور رئیسجمهور، به خودی خود جذاب است. بهخصوص اگر آن رئیسجمهور دارای ویژگیهای شخصیتی منحصر به فردی باشد. رئیسجمهور که همیشه خود را بدون تکلف و بازیهای معمول، خاک پا و خدمتگزار مردم میداند و در رفتار عملی هم این مسأله نمود دارد. سادهزیستی عجیب و تقلیدناپذیری که در شخصیت شهید رجایی دیده میشد، بعدها به عنوان نمونه و الگو برای رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی در ذهن مردم جای گرفت و هربار هرکس خواست این سادهزیستی را شعار و الگوی خود قرار دهد با همراهی و پشتیبانی مردم روبهرو شد. علاوه بر اینکه شرایط سیاسی و اجتماعی دورهای که رجایی رئیسجمهور شد، تقریبا بیتکرار شاید در همه تاریخ معاصر جهان باشد. رئیسجمهوری که هر لحظه امکان ترور او وجود دارد و همه نگران جان او هستند، اما خود بدون ترس و واهمه به دل مردم میرود و با آنان نشست و برخاست میکند. این سوژه ملتهب با زندگی شگفتانگیز و این شخصیت خودساخته و واقعا کمنظیر از چشم سینمای ما چرا پنهان مانده است؟ این مسأله طبیعی است؟ چرا امروز وقتی به داشتههای سینمای ایران برای رجایی و زندگی او نگاه میکنیم، جز آنچه در «ماجرای نیمروز» ساخته محمدحسین مهدویان به ذهن میرسد، چیزی برای عرضه نداریم؟
در همان فیلم هم ماجرای ترور و افشای نقش عوامل نفوذی به صورت حاشیهای مطرح میشود و در حقیقت بخشی از داستان اصلی فیلم است. این درحالی است که سینمای هالیوود از جذابیت سوژه شخصیت رئیسجمهور و بهخصوص ترور رئیسجمهور تا توانسته سود برده و با استفاده از همین موضوع، هالهای از اسطوره برگرد شخصیت کندی ساخته است و نه تنها این رئیسجمهور ناکام، بلکه افراد خانواده کندی را به اسطورههایی در تاریخ معاصر آمریکا بدل کرده است.
جان اف کندی از ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ رئیسجمهور آمریکا بود. او که در دوران جنگ جهانگیر دوم ناوبان بود، در طول جنگ نشان شجاعت گرفت و وقتی به کاخسفید راه یافت، تنها ۴۳سال داشت و از این رو جوانترین رئیسجمهور تاریخ آمریکاست. قتل او در روز جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در ساعت ۱۲و۳۰دقیقه بعدازظهر در دالاس، به یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر آمریکا بدل شد و حتی ماجرای دستگیری و مرگ متهم به قتل او هم مرگ او را رازآمیزتر کرد، چرا که متهم به ترور وی یعنی لی هاروی اسوالد، دو روز بعد از قتل رئیسجمهور در ایستگاه پلیس دالاس در برابر دوربینهای عکاسان و فیلمبرداران کشته شد. بد نیست برخی از فیلمهایی را که با توجه به شخصیت بحث برانگیز کندی ساخته شده است، مرور کنیم.
کاری که الیور با «جان» کرد
یکی از مهمترین فیلمها در این حوزه، مستند جذابی است که الیور استون ساخت. «جان اف کندی: آن سوی آینه»، محصول سال۲۰۲۱ کشور آمریکا، شخصیتهای برجستهای، چون خود کندی، دونالد ساترلند، ووپی گلدبرگ، رابرت اف کندی جونیر، ژاکلین کندی اوناسیس، والتر کرونکیت، فیدل کاسترو و مارتین لوترکینگ جونیور را که در آن دوره تاریخی بسیار برجسته بودند، به تصویر میکشد. فیلم اقتباسی است از رمانی به همین نام نوشته جیمز دیوجنیو ساخته شده و تاکنون یک بار نامزد دریافت جایزه جشنواره فیلم کن شده است.
او البته قبلا فیلم مشهور دیگری هم درباره کندی ساخته بود، «جیافکی» با بازی کوین کاستنر در نقش بازرسی که موضوع ترور را بررسی میکند، نامزد دریافت هشت جایزه اسکار شد که دو اسکار تدوین و فیلمبرداری را برد. علاوه بر کاستنر، کوین بیکن، تامی لی جونز، لاری میت کالف، گری اولدمن و مایکل روکر در این فیلم پرفروش و موفق بازی کردند. فیلم به ماجراهای بعد از ترور و حکم قضایی درباره معرفی قاتل رئیسجمهور میپردازد.
فیلم پرکشش و جذاب است و سوالهای مهمی درباره ماجرای ترور را مطرح میکند، اما نکتهای که پشت فیلم هست اینکه کندی یک شخصیت مهم، بزرگ و یک خطر برای گروهی از قدرتمندان بوده است و انگار باید حساب کندی را از همه پلشتیها و قدرتمداریهای درون سیستم سیاسی آمریکا جدا کرد.
«روبی و اسوالد»، فیلم دیگری است که سال۱۹۷۸ ساخته شد و این فیلم به جای اینکه رئیسجمهور مقتول را برجسته کند، بر شخصیت جک روبی که متهم به قتل کندی را کشت، تمرکز کرده است. این فیلم با ساخت فیلم سینمایی روبی در سال۱۹۹۲ به کارگردانی جان مکنزی تکمیل شد. این فیلمها سویه اصلی و نگاهشان تمرکز بر خاستگاه فکری مارکسیستی جک روبی بود. فیلمها این ایده را که کندی به عنوان یکی از شخصیتهای فسادستیز تاریخ معاصر آمریکا قربانی توسعهطلبی و احساس خطر باندهای مافیایی داخل آمریکا شده است، در ذهن مخاطبان خود جا میانداختند.
«در خط آتش» فیلم دیگری در ژانر جنایی، اکشن و تریلر سیاسی به کارگردانی ولفگانگ پترسن است که سال۱۹۹۳ منتشر شد. استفاده از بازیگران چهرهای، چون کلینت ایستوود و جان مالکوویچ و سیستم امنیتی و حفاظتی آمریکا که به دلیل ترور کندی، تحت فشار همیشگی هستند، مورد توجه قرار گرفته و سعی شده است این سیستم در پیگیری زندگی یکی از ماموران حفاظت کندی که با وجود ناکامی در حفظ جان رئیسجمهور همچنان به کار و ماموریتهای خود ادامه میدهد و این بار در ماموریت حساس خود سربلند است.
یکی از آخرین فیلمها در این ژانر «پارکلند» ساخته پیتر لاندسمن محصول ۲۰۱۳ است که آخرین لحظات زندگی کندی در بیمارستان پارکلند در دالاس را سوژه قرار داده است و باز هم دلهره ماندن یا نماندن رئیسجمهور قهرمان ایالات متحده را به جان مخاطب میاندازد. البته این را هم بگوییم که علاوه بر فیلمهای سینمایی، سریالها و مینیسریالهایی درباره زندگی و مرگ کندی ساخته شده است. به جز «کندیها»، ساخته ۲۰۱۱ با بازی کیتی هولمز و گرگکینیر باید از مینیسریال «۱۱٫۲۲٫۶۳» نام برد که از یک رمان استیون کینگ، نویسنده نامدار ژانروحشت آمریکا اقتباس شده است.
این سریال با بازی جیمز فرانکو، سارا گدون و چری جونز موضوع جذابی دارد. شخصی میتواند به سال ۱۹۶۰ میلادی بازگردد و همه تلاش خود را به خرج میدهد که با جلوگیری از ترور جان اف کندی، دنیا را نجات دهد و در این میان درگیر یک ماجرای عاشقانه میشود و اگرچه در ماموریت خود موفق میشود، اما اوضاع به چیزی که مطلوب اوست تبدیل نمیشود.
نام سریال اشاره به روز ترور سی و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا یعنی جان اف کندی دارد که در تاریخ ۲۲نوامبر۱۹۶۳ (۶۳/۱۱/۲۲) به ضرب گلوله در خیابان به قتل رسید. البته در این میان باید از فیلم ژکی (محصول۲۰۱۶) هم نام برد که با بازی ناتالی پورتمن، گرتا گرویگ، پیتر سارسگارد و مکس کاسلا به زندگی پرحادثه و عجیب ژاکلین کندی اوناسیس همسر جان اف کندی میپردازد که در زمان خود یکی از جنجالیترین شخصیتهای مشهور آمریکایی بود. البته این فهرست را باید با فیلمهای دیگری، چون لاوفیلد، مصاحبه با آدمکش و فهرست طولانی دیگری از فیلمهایی که به زندگی روسایجمهوردیگر آمریکا میپردازد، کامل کرد.
روزنامه جام جم