مرد جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: سالها پیش از همسر اولم جدا شدم. با هم نمیساختیم. او میخواست خارج از ایران زندگی کند، در صورتی که همه زندگی من اینجا بود. در آخر هم او دختر کوچکمان و من را رها کرد و به خارج از کشور رفت.
من و دخترم سالها با هم تنها زندگی کردیم. خودم دخترم را بزرگ کردم تا اینکه چند ماه پیش با پری آشنا شدم. پری به تازگی به محل کار ما آمدهبود و زن با وقار و مهربانی بود. وقتی فهمیدم او هم از شوهرش جدا شدهاست، به او علاقهمند شدم. پری هم مثل من یک دختر کوچک داشت و سالها به تنهایی دخترش را بزرگ کردهبود. از وقتی با هم آشنا شدیم کلی درددل کردیم. بعد از آنکه متوجه شدیم چقدر وجه مشترک داریم، کم کم به هم علاقهمند و وابسته شدیم. آنقدر که تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم.
وقتی موضوع را به دخترانمان گفتیم، آنها مخالفت کردند. ولی طولی نکشید که راضی شدند و من و پری زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. ولی از همان روزهای اول، زندگیمان تبدیل به جهنم شد. دخترانمان با هم نمیساختند. هر شب و هر روز دعوا داشتند. اوایل اهمیتی نمیدادیم. میگفتیم به مرور با هم صمیمی میشوند. این رفتارها را پای بچگی آنها میگذاشتیم ولی حالا هفت ماه گذشته و رابطه آنها روز به روز بدتر میشود طوری که چند شب پیش دخترم به من التماس کرد او را از زندگی با خواهر خواندهاش جدا کنم. خیلی دلم برایش سوخت. در نهایت با پری تصمیم گرفتیم به خاطر دخترانمان هم که شده از هم جدا شویم تا هم آنها رنگ آرامش را ببینند و هم ما بتوانیم آرامش پیدا کنیم. من و پری خودمان هیچ مشکلی نداریم، ولی دخترهایمان با هم نمیسازند.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: رفتارهای دخترانمان از کنترل خارج شده و آنها مرتب با هم لج میکنند. همدیگر را کتک میزنند. سعی میکنند همدیگر را در شرایط سخت قرار دهند. حتی دختر شوهرم مدام جلوی من به مادرش زنگ میزند و از من و دخترم بدگویی میکند. دیگر از رفتارهای آنها خسته شدیم. در این مدت هرکاری کردیم تا شاید آنها با هم ارتباط خوبی برقرار کنند، فایدهای نداشت. این دو نفر از هم خوششان نمیآید و همین مسأله باعث شد زندگی ما هم نابود شود. دیگر تلاش فایدهای ندارد، برای همین با یاسر تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت پیش آمده با یک مشاوره خانواده مشورت کنند تا شاید مشکلشان حل شود.
شرایط یکدیگر را پیش از ازدواج بسنجید
سارا شقاقی، روانشناس در این خصوص میگوید: به نظر من معمولا انتخاب همسر مناسب یکی از اساسیترین و مهمترین تصمیمات در طول زندگی هر فرد به شمار میرود. ازدواج، مهمترین اتفاق زندگی هر شخص است. به همین دلیل نیز انتخاب همسر بسیار مهم خواهد بود. صرفنظر از خوبی و بدی، بالا و پایین و هر چیزی که در ازدواج مهم است، تناسب و همسطح بودن طرفین ازدواج نیز بسیار مهم است. زوجها باید در یک سطح باشند و شرایطشان خیلی با هم تفاوت نداشته باشد. در اینگونه موارد مشاوره برای انتخاب همسر میتواند به صورت مشاوره قبل از آشنایی، مشاوره برای انتخاب و مشاوره بعد از آشنایی انجام شود.
معمولا روانشناسان توصیه میکنند قبل از انتخاب همسر در این مورد، مشاوره صورت گیرد تا با تسلط بر ملاکها، زن یا مرد بتواند بهترین انتخاب را داشته باشد؛ زیرا پس از آشنایی ممکن است برخی ملاکهای اساسی در انتخاب محقق نشود. با این اوصاف بهتر است پس از انتخاب نیز، طرفین ازدواج برای مشاوره به روانشناس مراجعه کنند تا تطابق و تناسب آنها با هم بررسی و برای آن نتیجهگیری شود.
زوجها باید صرف نظر از عشق و علاقهای که به هم دارند، شرایط دیگر را هم بسنجند و بعد از آن زندگی مشترک خود را آغاز کنند. اینکه صرفا عاشق هم باشند، هیچ تضمینی بر خوشبختیشان نیست. آنها باید شرایط خود و طرف مقابل را نیز بررسی کرده سپس تصمیم بگیرند. از سوی دیگر اگر قصد ازدواج با زن یا مردی را دارید که قبلا یک ازدواج ناموفق را تجربه کردهاست و در مواردی صاحب فرزند نیز هست، باید بدانید با تصمیمی پر چالش روبهرو هستید. در این رابطه شما با دو نفر مواجه هستید که باید شما را در زندگی خود ببینند و این تصور که بعد از ازدواج همه چیز درست میشود یک تصور اشتباه است. ابتدا باید فرزند یا فرزندان را برای ازدواج مجدد و شروع زندگی جدید آماده کنند تا مخالفت و لجبازی فرزند، دلیل جدایی دوباره نشود.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد