به گزارش خبرنگارجامجم، ساعت ۹ و ۲۰ دقیقه سوم شهریور امسال زنی بیهوش توسط خانواده مقابل خانهشان در محله سعادتآباد تهران پیدا شد و سریع به بیمارستان انتقال یافت. با تحقیق از این زن معلوم شد او دندانپزشک بوده و مردی که کلاه لبهدار سفید بر سر داشته و ماسک به صورت زده بود، از پشت سر به او حملهور شده و با انداختن دستش به دور گردن این زن، او را بیهوش کرده و کیفش را دزدیده بود.
در ادامه تحقیقات، نهم شهریور امسال خانم معلمی در ولنجک تهران به شیوه مشابه مورد سرقت قرار گرفت و بعد از او زن دیگری به دام همان سارق افتاد. با افزایش سرقتها، پرونده با دستور بازپرس علیرضا بهشتی، در اختیار ماموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
انتشار فیلم صحنههای سرقت در فضای مجازی موجی از ترس و وحشت ایجاد کرده بود و کاربران خواستار دستگیری و مجازات این سارق بودند. ماموران درجستوجوی متهم بودند تا اینکه چند روز پیش او که به اتهام سرقت لوازم داخل خودرو بازداشت شده بود شناسایی گردید. مالباختگان سپس او را در میان چند متهم دیگر و از روی چشموابرویش شناسایی کردند. متهم با افشای هویتش به سه فقره سرقت به شیوه خفهکنی و دو سرقت عادی اعتراف کرد. در ادامه همدست ۱۸ساله او که موتورسوار بود و متهم را از محلهای سرقت فراری میداد، دستگیر شد. پرونده متهمان در شعبه دوم بازپرسی دادسرای ناحیه ۳۴ تهران در دست بررسیاست.
اعدامم کنید، باکی ندارم!
میلاد ۳۰ساله، مجرد و اولین فرزند خانواده چهارهنفرشان است. حالا که به آخر خط رسیده فقط اشک میریزد و میگوید اشتباه کردم.
چهکارهای؟
آرایشگری میکنم. چند سال است در کنارش، کار خلاف هم میکنم.
سابقهداری؟
بله. بارها به اتهام کیفقاپی، گوشیقاپی و سرقت لوازم داخل خودرو زندانی شدم. سه چهار سالی را در زندان میماندم و آزاد میشدم. دو سال قبل آزاد شدم و مدتی آرایشگری کردم، اما دوباره سرقتها را شروع نمودم. این اواخر هم تصمیم گرفتم به شیوه خفهکنی سرقت کنم.
با همدستت چطور آشنا شدی؟
او بچهمحلهمان بود. بیشتر او را در پارک میدیدم و با وعده پولدارشدن با خودم همراهش کردم.
از شیوه سرقتهایت بگو.
میترسیدم در دزدیهایم از چاقو استفاده کنم و مالباخته به قتل برسد. گفتم با شیوه خفهکنی بیهوش شده و مقاومت نمیکنند. با موتور در خیابانهای شمالی و غربی تهران پرسه میزدیم و با شناسایی طعمه او را تعقیب میکردیم تا در محلی خلوت نقشه را اجرا کنیم. به محل مورد نظر که میرسیدیم، پیاده شده و پشت سرشان میرفتم و دستم را به دور گردنشان میانداختم که بیهوش میشدند. این کار ۶۰ ثانیه طول میکشید. در یکی از سرقتها مالباخته یکدفعه افتاد و ترسیدم فوت کرده باشد، اما چند لحظه بعد چشمانش را باز کرد و با خیال راحت فرار کردم.
شیوه خفهکنی را چطور یاد گرفتی؟
در یک فیلم دیدم و با دوستم چند بار تمرین کردیم تا خطا نکنیم.
فیلم صحنه سرقت خودت را دیدی؟
دو هفته بعد از سرقتها یکی از دوستانم را دیدم که او فیلم را در اینستاگرام به من نشان داد. از کلاه سفید ورزشیام مرا شناخت، اما منکر این سرقت شدم.
از قربانیان چه اموالی را سرقت کردی؟
کارتهای بانکیشان رمز نداشت. به همین دلیل آنها را دور انداختم. سه گوشی اپل داخل کیفشان بود که هرگوشی را به مردی مقابل پاساژ علاءالدین ششمیلیون تومان فروختم. بخشی از پولها را به همدستم دادم و با بقیه آن برای خودم موتوری خریدم.
چطور بازداشت شدی؟
۲۳شهریور امسال مقابل مغازه دوستم در تهرانپارس و به اتهام سرقت ضبط ماشین بازداشت شدم و ماموران از روی آلبوم مجرمان فهمیدند سابقهدار هستم. شک کردند همان سارق کیفقاپ باشم که شاکیان مرا دیدند و از روی چشم و ابرویم
شناساییام کردند.
چه حکمی در انتظارت است؟
اعدامم کنید، باکی ندارم! با این سرقتهایم با جان مردم بازی کردم. فقط دلم برای اعضای خانواده میسوزد که سعی کردند درست زندگی کنم و خلاف نکنم که نشد.
روزنامه جام جم