از سریال‌های ایرانی تا جُنگ‌های ترکیبی

معرفی برنامه‌های نوروزی شبکه‌های سیما

گفت‌و‌گو با نوید فرخی درخصوص تولید برنامه‌های موفق علمی

تلویزیون و راه‌هایی برای پیشتازی در علم

امروز اگر بخواهیم یک برنامه علمی بسازیم، باید از کجا شروع کنیم؟ اصلا برای گفتن از این دنیای پرطمطراق و پر اهمیت باید اول سراغ کدام بخش از آن برویم؟ اینها سوالات مهمی‌ است که به خصوص در این روزها و جای خالی تولیدات علمی در تلویزیون، لازم است پاسخش را بدانیم و بیشتر از آن بگوییم. نوید فرخی، نویسنده و پژوهشگری که در برنامه‌هایی مثل «چرخ» و... حضور داشته‌است در ادامه از هزارتوی پرداختن به این جهان تمام نشدنی برایمان گفته‌است. او آثاری مثل «علم برای آنها که از علم گریزان‌اند» و ترجمه کتاب‌های مختلفی را هم در این زمینه در کارنامه‌اش دارد.
کد خبر: ۱۳۸۱۸۲۹
نویسنده هانیه علی‌نژاد - خبرنگار

با عنوان علم در تلویزیون شروع کنیم چقدر جای این واژه و پرداختن به آن در رسانه خالی است؟
به نظر من هرقدر هم که در رسانه‌های جمعی به علم بپردازیم کم است. ما از فقدان نگرش علمی در تمام اقشار کشور رنج می‌بریم و برنامه‌های علمی هم در این زمینه بی‌شک سودمند است. کافی است نگاهی به اطراف خود بیندازید و ببینید فاصله گرفتن از نگاه علمی تا چه اندازه در سطح جامعه و حتی دوستان و اطرافیان ما رسوخ کرده‌است. هر جا علم حضور نداشته‌باشد، ناگزیر خرافه ظاهر می‌شود.  با این حال چالش‌ها کم نیستند. از نگاهی بیرونی، مطرح کردن «علم در تلویزیون» می‌تواند برای برخی افراد به خودی ‌خود عبارتی متناقض به نظر برسد. یعنی آنها پیش خود این‌طور به ماجرا نگاه می‌کنند که چطور رسانه‌ای متمرکز بر جلوه‌های ویژه و روایتگری و تصاویر جذاب و این قبیل شاخص‌ها، می‌تواند برای مسائلی پیچیده و معمولا خشک علمی بستری مناسب را فراهم کند. جایگاه تعلیق، احساس و عواطف و حتی اکشن در پشت ردیف لوله‌های آزمایشگاهی و معادلات نظری گم و گنگ است. به عبارتی دیدگاه کلی این است که گرچه به ناچار باید این برنامه‌ها را تحمل کرد اما کم‌بیننده‌ترین شبکه‌ها و کم‌مخاطب‌ترین اوقات را می‌بایست به آنها اختصاص داد تا جای برنامه‌های مخاطب‌پسند را اشغال نکنند. از طرف دیگر، کسانی هم در محیط‌های علمی هستند که به تجربه‌گرایی شخصی معتقدند و سعی می‌کنند روش‌شناسی علمی و البته علم عامه‌فهم را رد ‌کنند. جریانی که می‌شود به صورت دیگری به آن نگاه کرد همان‌طور که  پیشتر  هم تلویزیون با موفقیت سراغ آن رفته‌ است.
 اگر بخواهیم جزئی‌تر درباره این ماجرا صحبت کنیم، از چه زوایایی می‌شود به داستان تمام نشدنی علم بپردازیم؟
در عصر حاضر، سلیقه‌ها تغییر کرده، پیچیده‌تر شده و مخاطب سخت‌پسندتر شده‌است. با این اوصاف نباید آن را معادل بن‌بست تلقی کرد؛ زیرا همزمان پیشرفت‌های فناوری امکانات زیادی را برای مروجان علم فراهم می‌کند. نیوتن می‌گوید باید روی شانه‌های غول‌ها ایستاد، به این معنی که به جای تست و خطا، از تجارب دیگران می‌توانیم بهره ببریم و تجربیات کشورهای توسعه‌یافته به ما می‌گوید استفاده از ابزارهای نو در ارائه‌ محتوای علمی کلیدی است. یک برنامه‌ جذاب علمی تلویزیونی به ریتم( به معنی این‌که همه چیز سرجای خود و به صورت گزیده باشد)، توضیحات واضح بر اساس مثال‌های روزمره، تشبیهات و قیاس‌های قابل درک، تصاویر و نمودار و روایت جذاب و داستان‌گونه نیاز دارد. هر چه موضوع با زندگی روزمره مخاطبان، تجربیات و مشغله‌های آنها مرتبط‌تر باشد، اثرگذارتر است. نشان دادن تلاش دانشمندان در کنار احساسات و حتی اشتباه‌هایشان، باعث می‌شود مردم با آنها همدل شوند. موضوعات علمی همیشه طرفداران خاص خود را داشته‌است اما اگر شما به عنوان یک برنامه‌ساز سعی کنید یک برنامه علمی را برای تلویزیون بسازید، بهتر است به جای پافشاری روی خود واژه‌ «علم» (که متأسفانه در ایران یادآور انبوهی از محتوایی است که افراد در مقاطع مختلف تحصیلی خوانده‌اند و هرگز به کارشان نیامده‌ است)، از واژه‌هایی که علم می‌تواند به همراه داشته‌باشد مثل «شور و شوق فناوری»، «شور و هیجان کشفیات جدید» و «رمز و رازهای کیهان»، «ماجراجویی» و... استفاده کنید. 
 این روزها هم بازار بحث در مورد هوش مصنوعی بسیار داغ است و شما هم بارها به آن پرداخته‌اید. فکر می‌کنید این موضوع ظرفیت خاص رسانه‌ای دارد؟
فناوری‌های نو، مرز بین دنیای واقعی و مجازی را کمرنگ کرده  و مناسبات زندگی امروز نسبت به گذشته‌های نه چندان دور تغییر شگرفی داشته‌است. ما خیلی ساده نمی‌توانیم هوش مصنوعی را نادیده بگیریم؛ چون جهان دارد به سمت آن پیش می‌رود. این رخداد به شکل‌های مختلف، ما و جامعه‌‌مان را تحت‌تأثیر قرار خواهدداد و اگر از الان خود را برای آن عصر آماده نکنیم، متضرر می‌شویم. در مورد پرسش شما، نه تنها ظرفیت هست، بلکه می‌توانیم برنامه‌ای تلویزیونی با محوریت صرفا ویژه‌ هوش مصنوعی داشته‌باشیم؛ چون این یکی از اقدامات لازم (اما نه کافی) برای آماده‌سازی جامعه به منظور مواجهه با مفاهیمی همچون «تکینگی فناوری» است. هوش مصنوعی در کشوری مثل ایران به طور خاص، اثرگذاری منحصربه‌فردی بر زندگی اجتماعی و فردی می‌گذارد و تا همین جا نیز اثر گذاشته‌است. برای مثال سرویس‌هایی که چند دهه در کشورهای توسعه‌یافته ارائه می‌شدند تنها در سال‌های اخیر به لطف هوش مصنوعی عمومی‌سازی شدند که تاکسی هوشمند، سفارش محصول برخط، پرداخت غیرحضوری و... از این دسته‌اند. موضوع کلیدی دیگر بحث امنیتی است. امنیت در گذشته فقط به صورت فیزیکی تعریف می‌شد. ما می‌توانستیم یک نفر با قد 190 و وزن 120 را بگذاریم جلوی هر دروازه‌ای و در مورد امنیت آنجا، اطمینان خاطر داشته‌باشیم. جهان متحول ‌ شده‌ است. دسترسی غیرمجاز دیگر به صورت کلاسیک نیست؛ زیرا انقلاب صنعتی چهارم اقتضا می‌کند همه چیز به‌هم متصل باشد. این زنجیره‌ ارتباطی، حفره‌هایی را به وجود می‌آورد که فراتر از حفاظت فیزیکی است. به این دلیل ضرورت آشناسازی و معرفی هوش مصنوعی برای مردم مبرهن است. از سوی دیگر، پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد در سال‌های آتی نیاز به برخی مشاغل کم خواهدشد. پس به دلیل بیکاری، موجی از نارضایتی‌ها هم قابل پیش‌بینی است. ساخت برنامه‌های پرمخاطب در هر قالبی به خصوص در سطح ملی و سراسری کمک می‌کند افراد بتوانند برای آینده آماده باشند تا حدود زیادی از عوارض جانبی آن جلوگیری کنند.
 پرداختن به هوش مصنوعی در تلویزیون از چه زوایا و وجوهی باید اتفاق بیفتد؟
به واسطه‌ هوش مصنوعی، ماشین قادر است واکنش‌هایی مشابه انسان از خود نشان دهد. برای مثال دستگاهی همچون خودپرداز بانک، به طریقی نوعی از یک عملکرد هوش مصنوعی را پیاده‌سازی کرده‌ است. ما باید در گام اول، کاربردهای هوش مصنوعی را روشن کنیم تا افراد بدانند این عکسبرداری هوشمند، تنظیم خودکار نور صفحه‌نمایش و... همگی کاربردهای آن هستند. در تولید محتوا، همیشه با انتخاب نقطه‌ ورودِ صحیح، می‌توان به شیوه‌ روایتگران به اصطلاح یک «عدم تعادل» ایجاد کرد که بیننده را به سمت خود جذب ‌کند. پس از آن می‌توانیم به مسائل مهم‌تر بپردازیم. مثلا جعل عمیق، یکی از موضوعاتی بود که مدتی پیش حواشی زیادی به همراه داشت.
 چقدر برنامه‌سازی در حوزه علم می‌تواند به جلب توجه مردم به سوی علم کمک کند و باید چه کار کرد تا مخاطبان در دره‌ شبه‌علم سقوط نکنند؟
اعتقاد صریح و آشکار من این است که برنامه‌ تلویزیونی علمی باید محتوایی عامه‌فهم داشته‌باشد. البته اینجا چالش ظریفی وجود دارد که نباید ساده از آن گذشت. در نهایت برنامه‌های تلویزیونی نمی‌توانند جای کتاب یا تحقیق و پژوهش را پر کنند. وظیفه‌ اصلی این دسته از برنامه‌ها این است که مخاطب را بیش از پیش به مسائل علمی علاقه‌مند کنند، پس شکل‌گیری نگرش و آموزش نگاه علمی در تماشاگران اولویت بالایی دارد. مسأله‌ چالش‌برانگیز این است که گاهی برای جلب توجه مخاطبان برنامه‌های به اصطلاح مدرنی تولید می‌شود که در عمل مبتنی بر قواعد شبه‌علمی است. منظور این‌که در آن برنامه حقایق تأییدنشده و نظریه‌های داوری همتا نشده مطرح می‌شود. آن وقت تلاش ما ممکن است به ضد خودش تبدیل شود. بنابراین برای عبور از این مسیر سخت باید در عین حال که مطالب جذاب را بیان می‌کنیم، همزمان نگاه علمی را هم به مخاطب یاد بدهیم. مخاطب یک برنامه علمی وقتی مثلا برنامه‌ای را در مورد واکسیناسیون تماشا کرد باید بتواند خودش با روش‌شناسی علمی، فرضیه‌هایی را که در مورد ارتباط واکسن و اوتیسم مطرح شده‌بود، رد کند. در غیر این صورت، حتی پس از تماشای یک ساعت برنامه‌ علمی، ممکن است فردای آن روز به سادگی تحت تأثیر ویدئوی چند دقیقه‌ای شبه‌علمی قرار بگیرد که در یک فضای دیگر برایش ارسال کرده‌اند. پس همزمان با برنامه‌هایی که محتوای علمی عامه‌فهم را ارائه می‌کنند، باید نگاه انتقادی و عقل‌گرایانه را هم رواج داد تا در نهایت شبه‌علم به نام علم، صاحب کرسی در یک رسانه نشود. شبه‌علم به ما از رگ گردن نزدیک‌تر است. من به خاطر دارم در اوج همه‌گیری کرونا، یک پزشک ایتالیایی مدعی شده‌بود، SARS-CoV-2 یک باکتری است و نه ویروس. وقتی ما سعی می‌کردیم با روش‌شناسی علمی این موضوع را تجزیه‌وتحلیل کنیم، مخاطب استدلال می‌کرد بالاخره او درس پزشکی خوانده‌است و حتما چیزی می‌داند.»

تلویزیون و جلب نظر گریزان از علوم‌
جلب نظر گریزان از علم‌ها تخصص این نویسنده و پژوهشگر است اما این‌که در حوزه برنامه‌سازی چطور می‌شود این اتفاق را در تلویزیون باز هم رقم زد، موضوعی بود که فرخی درباره‌اش گفت: نظام اقتصادمحور باعث ایجاد نگرشی مصرف‌گرایانه در تمام حوزه‌ها شده که به تبع آن مردم عادی از فضای علمی فاصله گرفته‌اند. اگرچه پیشرفت‌های علم و فناوری سریع‌تر از گذشته‌اند اما نمی‌توان نادیده گرفت که بین فضای محیط‌های علمی مانند دانشگاه و رصدخانه و پژوهشگاه، و محیط‌های غیرعلمی مثل محله و کوچه و خیابان شکاف عمیقی به وجود آمده‌است. امروزه فرآیندهای علمی، سهوا یا عامدانه به شکلی پیش می‌روند که عموم جامعه، پشت یک حصار قرار داده شده‌اند و بدون این‌که چیزی را از خود علم برایشان تشریح کنند، هر چند وقت یک بار، کاربردهای جدید علم یعنی فناوری را به آنها هدیه می‌دهند (فرضا با عرضه‌ تلفن‌ها یا دوربین‌های جدید). این روند و چرخه، ذاتا ناسالم است؛ زیرا بر اثر شکاف بین مردم و مسائل علمی، ناآگاهی رشد پیدا می‌کند. پس در نتیجه، شهروندی خواهیم داشت که آخرین مدل تلفن‌همراه را به دست دارد اما به اختربینی معتقد است. به همین دلیل در ساخت برنامه در تلویزیون لازم است این نکته را در نظر گرفت. برنامه‌ علمی را باید با چنان وسواسی تهیه و تولید کرد که برای جلب توجه آنها که از علم گریزان‌اند، مسیر شبه‌علم اتخاذ نشود.

توجه به کاربردهای علم 
ما اگر بیاییم در تلویزیون ناگهان صحبت از شبکه‌های عصبی مصنوعی و یادگیری عمیق و شبکه مولد تهاجمی کنیم، از پیش شکست خورده‌ایم. در عوض باید از نقطه‌ای ورود کرد که کاربر یا بیننده، اهمیت مسأله را از جنبه‌ زندگی خودش درک کند. این‌که افراد با نیت‌های نادرست می‌توانند از همین تصاویر من و شما، در مسیر اهداف خود سوءاستفاده کنند وحشتناک است و این همان «عدم تعادلی» است که قلاب را برای بیننده می‌اندازد.

علمی‌های تلویزیون
تلویزیون سال‌های سال است که در قالب‌های مختلف سراغ علم می‌‌رود و‌از این دنیای بی‌انتها می‌گوید. یکی از معروف‌ترین برنامه‌ها در این فضا که البته سراغ آسمان‌ها رفته بود، برنامه «آسمان شب» است. این برنامه با تهیه‌کنندگی و کارگردانی سیاوش صفاریان‌پور اردیبهشت ۱۳۸۰ روی آنتن رفت. بعد از آن هم برنامه‌های متنوع دیگری به میدان امدند و از علم گفتند. «چیستا» یکی دیگر از عناوینی است که سراغ این دنیا رفت.
چیستا با اجرای ابوالفضل آقاخانی و علی عبدالعالی مجموعه‌ای از آزمایش‌های مهیج فیزیک و شیمی را با چاشنی طنز به تصویر می‌کشید و نخستین برنامه علمی تلویزیونی در ایران بود که لبخند را روی لب مخاطبان می‌آورد. چیستا به تهیه‌کنندگی و نویسندگی سید محسن حسینی ساخته شد.
«چرخ» هم یکی دیگر از برنامه‌هایی است که از شبکه چهار روی آنتن رفت. مجله تصویری «چرخ» از مهرماه سال 1394 روی آنتن شبکه چهار سیما رفت و پخش آن تا مدتی پیش هم ادامه داشت.
این برنامه به واکاوی مهم‌ترین رویدادهای علم و فناوری و مسائل روزمره زندگی با نگاهی تخصصی و با بیانی ساده و جذاب پرداخته و در هر قسمت از برنامه کارشناسان، اساتید دانشگاه و نخبگان و چهره‌های علمی حضور داشته‌اند.
چرخ با هدف ترویج علم و اطلاع‌رسانیِ رویدادهای علمیِ جدید، در سری اول و دوم بر عهدهٔ سیاوش صفاریان‌پور بوده و برادر دوقلویش فؤاد صفاریان‌پور نیز کارگردانی آن را بر عهده داشت و در ا‌دامه برای فصل‌های دیگر شاهد حضور چهره‌های مختلفی برای هدایت این برنامه بودیم.

منبع: ضمیمه قاب‌کوچک روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها