
در این بین، «بادبانهای برافراشته» که این روزها از شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی در حال پخش است و توانسته محبوبیت زیادی بین تماشاگران ایرانی کسب کند، یکی از بهترین تولیدات قاب کوچک این کشور اروپایی است.
این در حالی است که تعداد زیادی از تولیدات تلویزیونی رومانی در دهههای گذشته نتوانستند به موفقیت کلان این اکشن ماجراجویانه فانتزی دست پیدا کرده و در تاریخ رسانه تلویزیون کشور خود تاریخساز و جریانساز شوند. همه این مسائل در شرایطی است که تاریخ پرتلاطم این کشور اروپایشرقی و اتفاقات مختلف تاریخی، اجتماعی و سیاسی در آن، تاریخ فعالیتهای هنری برنامهسازان داخلی را به سه بخش قبل و بعد از انقلاب کمونیستی و بالاخره سقوط رژیم چپگرا در اوایل دهه ۸۰ میلادی میکند.
در هریک از این سه دوره متفاوت تاریخی، مجموعههای تلویزیونی تحت شرایطی خاص و کاملا متفاوت تولید و روی آنتن رفتند.
بادبانهای برافراشته در دورانی تولید و پخش شد که دولت کمونیستی در رومانی حاکم بود و تهیه فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی تحت نظارت دستگاههای خاص دولتی و سانسورهای مربوط به آن ساخته و در معرض دید تماشاگران قرار میگرفت. این فیلمها و مجموعهها حتی اگر حالوهوایی تاریخی داشتند، باید از سیستم حاکم حمایت میکردند. در شرایطی که سانسورگران دولتی هنرمندان را تشویق به ساخت فیلمهایی در حمایت از انقلاب کمونیستی و تاریخ مربوط به آن میکردند، تولید مجموعهای فانتزی و سرگرمکننده مثل بادبانهای برافراشته که داستان و حالوهوای آن فاصله بسیار زیادی با آرمانهای انقلاب کمونیستی داشت و تماشاگران را از چنین حالوهوایی دور میکرد، یک انقلاب هنری در صنعت سینما و تلویزیون رومانی بود. استقبال بسیار بالای منتقدان و تماشاگران رومانیایی از این مجموعه نشان داد آنها چقدر از تفکرات و دیدگاههای ایدئولوژیک حکام خود دور هستند و در دنیای واقعی دوستدار تماشای چه نوع آثاری هستند.
بادبانهای برافراشته که خیلی زود تبدیل به یکی از افسانههای کلیت تاریخ تلویزیون رومانی شد، دوستی بین دو مرد جوان رومانیایی (آنتون لوپن) و فرانسوی (پییر ویلان) را به تصویر میکشد. منتقدان هنری همین نکته را در نقدهای خود برجسته کرده و آنرا حرکتی اعتراضی علیه سیاستهای رسمی دولتی ارزیابی کردند و گفتند این اقدام بهدنبال آن بوده که در زمان تسلط کمونیستها به تبلیغ دوستی بین مردم دو بخش شرقی و غربی اروپا بپردازد و این در حالی بود که دولتمردان اروپایشرقی به تاسی از برادر بزرگ خود اتحاد جماهیر شوروی (سابق) کشورهای غربی را دشمن خود میدانستند.
آنتون در جستوجوی کشتی بادبانی دو دکلهای به نام اسپرانتا به دوست فرانسویاش ملحق میشود تا در سفری دریایی و شگفتانگیز، راهی سرزمینهای جدید و ناشناخته شده و خبری از پدر گمشده پییر به دست بیاورند. او کشتی را پیدا و دوستش را گم میکند و باید به تنهایی با ماجراهایی پیشبینی نشده رودررو شود.
بادبانهای برافراشته در فاصله سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۷۸ با هزینهای بالا و به کارگردانی میرچئا مورشان یکی از مجموعهسازان موفق رومانیایی جلوی دوربین رفت. فیلمنامه مجموعه با نگاهی به داستان پرخواننده و محبوبی به همین نام اثر رادو تودورنا (با نام واقعی نیکلاس بوگژا) نوشته شد.
کتاب بوگژا سال ۱۹۵۴ روی پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفت و از همان زمان، هر دو صنعت سینما و تلویزیون رومانی بهدنبال تولید اثری تصویری در ارتباط با آن بودند. این نویسنده داستان خود را با الهام از خاطرات پدر سیاح خود نوشت و لحن نوستالژیک غریبی که با خود داشت، مخاطبان وسیعی را برایش به همراه آورد.
مطرحترین اثر بوگژا کتاب هفت جلدی «پایان میلینیوم» است که جامعه رومانی در اوایل قرن بیستم را مورد بررسی قرار میدهد و تلاشها برای تولید فیلم یا مجموعهای پرشکوه و تاریخی از آن تا به حال ناکام مانده است. نویسنده در سالهای پایانی عمرش (نوامبر۱۹۹۲ درگذشت) مشغول کار روی هفتمین رمان خود «زیر صفر درجه» بود که داستانش اختصاص به اشغال کشورش توسط نیروهای شوروی در فاصله سالهای ۱۹۴۴ تا ۱۹۵۳ بود.
روزنامه جام جم