مرد جوان وقتی روبهروی قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: از وقتی من و رونیکا به عقد یکدیگر درآمده ایم، این زن زندگی را برای هردویمان به جهنم تبدیل کرده است. موضوع دعواها و بهانه های همسرم خیلی ساده است. این زن فقط به خاطر علاقهای که برادر کوچکم نسبت به من دارد، چنین جنجال بزرگی بهراهانداخته است. آقای قاضی همسر من از همان روز اولی که با هم آشنا شدیم می دانست من یک برادر 12ساله دارم که خیلی به هم وابسته هستیم. از همان روزهای اول آشنایی مرتب از برادرم تعریف می کردم و به همسرم می گفتم که سهیل به خاطر اینکه خواهر و برادری به جز من ندارد، یک لحظه هم نمیتواند از من دور باشد. به رونیکا گوشزد کرده بودم که چقدر روی خانواده کم جمعیتمان حساس هستم و نمی توانم آنها را تنها بگذارم. رونیکا هم مخالفتی نداشت تازه ادعا می کرد که سهیل را هم مثل برادر خودش دوست دارد و خوشحال می شود او بیشتر اوقات در کنار ما باشد. ولی اینها تنها قول و قرارهای دروغ پیش از ازدواج بود. درست پس از عقد بود که رفتارهای رونیکا کم کم تغییر کرد. هربار سهیل را می دید اخمهایش درهم می رفت و بهانه های عجیب می گرفت. از رفتارهایش متوجه می شدم که دلش نمی خواهد برادرم کنار ما باشد و یا همراه ما جایی بیاید. با اینحال حرفی نمی زدم و سعی می کردم این رفتارها را تحمل کنم. ولی مگر بهانه های رونیکا تمامی داشت. همه عصبانیت هایش به خاطر سهیل را سر من خالی می کرد و هربار که می خواستیم جایی برویم اگر سهیل همراهمان بود باید سر کوچکترین موضوع با یکدیگر دعوا میکردیم. او توقع دارد من دل تنها برادرم را بشکنم و به خاطر همسرم، او را از خانه ام بیرون کنم و یا بگویم وقتی به جایی میرویم همراهمان نیاید. برادرم به من وابسته است و از بچگی در کنار خودم بزرگ شده است. ولی همسرم انگار احساس ندارد، به خاطر خودخواهی هایش می خواهد دل این پسر را بشکند. هرچه به او میگویم تحمل کند تا سهیل کمی بزرگتر و عاقلتر شود فایدهای ندارد. برای همین دیگر نمیتوانم این زن خودخواه را تحمل کنم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: «آقای قاضی خسته شدم. از اینکه حتی یکبار هم نمی توانم با شوهرم به تنهایی جایی بروم. از روز اولی که با هم ازدواج کردیم من و همسرم نشده که دو نفری، حتی به یک مهمانی کوچک برویم. همیشه برادر شوهرم همراه ما بوده و هیچوقت تنهایمان نگذاشته است. وقت و بی وقت در خانه ما است و هرجا میخواهیم برویم با ما می آید. هر روز به شوهرم زنگ می زند و هرشب به دیدار او می آید. وقتی من و شوهرم در خانه هستیم بدون هیچ خبری زنگ را می زند و به خانه مان می آید. بعد هم می گوید دلش برای برادرش تنگ شده است. من تا کی باید این موضوع را تحمل کنم و حرفی نزنم. من هم دوست دارم زندگی مستقلی بدون حضور برادر شوهرم داشته باشم. خیلی تحمل کردم تا اوضاع بهتر شود اما نه تنها بهتر نشد ، بلکه هر روز وابستگی دو برادر بیشتر شد. همسرم حتی من و زندگیمان را به برادرش ترجیح داد.»
در پایان نیز قاضی دلیل آنها برای جدایی را کافی ندانست و به آنها یک فرصت داد تا بیشتر در رابطه با تصمیم خود فکر کنند.
از خودگذشتی را فراموش نکنید
سارا شقاقی ، روانشناس در این خصوص می گوید: گاهی اوقات بهتر است زن و شوهر، در زندگی مشترکشان کمی از خودگذشتگی نشان دهند و برای حفظ زندگی و خوشبختیشان بجنگند. همیشه خودخواهی و لجبازی راه چاره برای به کرسی نشاندن نظرات نیست. گاهی وقت ها زن یا مرد باید از خودگذشتگی و فداکاری نشان دهند تا بتوانند به راحتی و با خوشحالی و آرامش در کنار همسر خود زندگی کنند. معمولا همین از خودگذشتگیها بهتر و راحتتر از لجبازی و خودخواهی جواب میدهد و فرد میتواند با همین مهربانیهایش حرف خود را به کرسی بنشاند و نظر طرف مقابل را جلب کند. زن و مرد وقتی ببینند که طرف مقابلشان بدون خودخواهی و خودرایی، به نظراتشان اهمیت میدهند، خودشان هم این رفتار را یاد میگیرند و سعی میکنند خودخواهی را کنار بگذارند. از سوی دیگر زوجهای جوان باید یاد بگیرند بعد از ازدواج مسیر زندگی آنها وارد مرحله تازهای می شود و نیاز دارند از برخی وابستگیهای گذشته دست بکشند و زندگی مستقلتری داشته باشند. دخالت و حضور زیاد خانواده هر کدام از زوجین در زندگی آنها میتواند یکی از دلایل اختلاف زوجین شود و زندگی آنها را در خطر نابودی قرار دهد.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد