وقتی کرونا آمد، نخستین کرکرهای که پایین کشیده شد، مربوط به رویدادهای هنری بود. در میان رویدادهای هنری، نخستین کرکرهای که پایین رفت برای کنسرتهای موسیقی بود. وقتی کرونا رفت، آخرین کرکرهای که بالا آمد، کِرکِره کنسرتهای موسیقی بود. حدود ۲۲ ماه تعطیلی برای کنسرتهای موسیقی در کشورمان به دلیل شیوع ویروس کرونا ثبت شد. در نهایت اواخر سال گذشته، کنسرتهای موسیقی از سرگرفته شد.
به احترام ایام سوگواری ماه محرم، برگزاری کنسرتها از اوایل مرداد سال جاری متوقف شد. تهیهکنندگان موسیقی، برنامههای زیادی را طراحی کرده بودند تا با پایان ماه صفر، آنها را عملی کنند. بسیاری از آنها تور کنسرتهای شهرستان را برنامهریزی کرده بودند. سالنهای کنسرت در تهران تا آخر سال جای خالی نداشتند. خوانندگان جدیدی در مسیر رسیدن به اجراهای صحنهای بودند. این مسیر ادامه داشت و همه منتظر شروع فصلی تازه در موسیقی کشور بودند.
ماجرا، اما پیچیده شد. ناآرامیهای هفتههای گذشته موجب شد باز هم کرکره کنسرتهای موسیقی پایین بیاید. برنامههای بسیاری لغو شد. برخی کنسرتها حتی بلیتفروشی شده بود که در نهایت به زمان دیگری موکول شد و این زمان، هنوز فرا نرسیده است.
شکی نیست که جامعه تحت تاثیر اتفاقات اخیر است. هر ایرانی برای آنچه در هفتههای گذشته رخ داده، اندوهگین است، اما بالاخره جامعه به امید و حرکت روبهجلو نیاز دارد. مشاغل دیگر در حوزههای مختلف به کارشان ادامه میدهند. صنعت، تجارت و بازارها فعالند. سینماها فیلمهایشان در حال اکران است. تئاترها روی صحنه میروند. گالری هنرهای تجسمی رویدادهایشان را برگزار میکنند. در این میان کنسرتهای موسیقی وجهه تازهای یافته و از نظر اغتشاشگران باید تعطیل بمانند!
آشوبگران در فضای مجازی هجوم آوردهاند که کنسرتها باید تعطیل بماند. هر هنرمندی که وارد این عرصه شود، به او هزار تهمت میزنند و خیلی شدید به او میتازند. همه اینها در حالی است که اهالی موسیقی بخش مهمی از امرار معاششان از همین برگزاری کنسرتهای موسیقی رقم میخورد. شاید برگزاری کنسرتهای پرانرژی با آهنگهای شاد، چندان مناسب نباشد، اما موسیقی فقط در آهنگهای شاد خلاصه نمیشود. هنرمندان میتوانند رپرتواری برای کنسرتهایشان انتخاب کنند که با فضای عمومی جامعه همسو باشد. موسیقی ایرانی فضایی پر از اندیشه دارد. موزیسینهای موسیقی ایرانی میتوانند دست به کار شوند و آثاری مناسب فضای عمومی کشور تولید کنند و به صحنه ببرند. گروههای کوچک و ارکسترهای بزرگ موسیقی کلاسیک هم میتوانند به راحتی اجراهایشان را برگزار کنند. در موسیقی نواحی هم گروههای بسیاری هستند که محتواهای مناسبی با فضای کنونی کشور دارند، اما چرا این گروهها هم اجرای صحنهای ندارند؟
پاسخ به این پرسش بهطور دقیق متوجه مسئولان فرهنگی و هنری کشور است. آیا آنها حمایت لازم را از این ژانرهای موسیقی دارند؟ پاسخ به این پرسش قطعا منفی است. چراکه در همین سهماهه ابتدایی سال جاری، وقتی آمار تعداد کنسرتهای برگزار شده منتشر شد، در مقابل بیش از ۶۰۰ سئانس کنسرت موسیقی پاپ، تعداد اجراهای دیگر به ۲۰ سئانس هم نمیرسید. این یعنی حمایت لازم از موسیقیهای اصیل نشده است.
با این حال، اما هنوز هم دیر نشده است. شاید زمان آن فرا رسیده که مسئولان فرهنگی و هنری کشور بهطور جدی آستینها را بالا بزنند و فضا را برای برگزاری کنسرتهایی در بخش موسیقی ایرانی، موسیقی کلاسیک، موسیقی نواحی و حتی موسیقی تلفیقی آماده کنند.
روزنامه جام جم