وقتی از اعتماد به علم و فناوری حرف به میان میآید، لازم است توجه داشته باشیم که اعتماد به علم و فناوری عمدتا نوعی اعتماد رسانهای شده یا واسطهای است. از آنجا که زبان علم تخصصی است و پیچیدگیهایی دارد، معمولا مردم به مفهوم واقعی آن دسترسی ندارند.
برای درک معنا و مفهوم واقعی علم لازم است افراد، پیشزمینهای طولانی و تحصیلات تخصصی داشته باشند و دسترسی به این معنا و مفهوم با گذراندن یک ترم در دانشگاه فراهم نمیشود. در این میان، اما واسطههایی وجود دارند که علم را به میان مردم میآورند، ما نامشان را ارتباطگران علم و فناوری میگذاریم. سالهای زیادی روزنامهنگارهای علم و فناوری، نقش اصلی ارتباطگری علم را ایفا میکردند. در دنیای امروز وضعیت تغییر کرده است؛ زیرا بهواسطه پیچیدگی و تکثر رسانهها، قدرت مردم برای اینکه خودشان رسانهشان را انتخاب کنند بسیار بالا رفته است. این فضای جدید، باعث شده که واسطهها خیلی متکثر و متنوع بشوند. در چنین شرایطی افراد برای اینکه به منابع علمی دسترسی داشته باشند حق انتخاب زیادی دارند. به همین خاطر، در دنیای امروزی اعتماد به علم به اعتمادی لایهای و طبقهبندی شده تبدیل شده است. بهعبارت بهتر حالا دیگر اعتماد به علم فقط به خود ساحت علم محض نیست. گویی این اعتماد، اطمینان داشتن به همه واسطههایی است که باعث میشود علم به دست عموم مردم برسد. آن واسطه میتواند روزنامهنگار علم، بلاگر، معلم مرکز آموزش علم یا راهنمای موزه علم باشد. نکته اینجاست که غالبا ابزار ارتباطی واسطهها، رسانهها هستند، بنابراین رسانهها هم نقش واسطهگری پیدا میکنند و فرقی هم نمیکند رسانههای جریان اصلی مثل رادیو و تلویزیون باشند یا رسانههای شخصیتر مثل شبکههای اجتماعی یا رسانههای سنتی مثل رسانههای مکتوب و چاپی. جالب است که حتی در فرآیندی که افراد به علم و واسطهها اعتماد میکنند هم تنوع و تکثر وجود دارد. آنها عموما در این فرآیند از تابعی پیروی میکنند که به آن رهبر فکری میگوییم، اما رهبر فکری واقعا کیست؟ در این ارتباط معمولا دو مرحله اتفاق میافتد؛ در مرحله اول، مسیر ارتباط از منابع اصلی تولید علم آغاز میشود و بعد بهدست رهبر فکری میرسد، سپس رهبر فکری آن را در میان مردم توزیع میکند.
افراد و مخاطبان بهواسطه واکنش آن رهبر فکری به موضوعی واکنش نشان میدهند. از آنجا که موضع افراد نسبت به علم متفاوت است، رهبرهای فکری که برای خود انتخاب میکنند هم متنوع خواهد بود. دستهای از مخاطبان کسانی هستند که تخصصی در مورد علم ندارند و خیلی از فضای علم دور هستند. دسته دیگر، افرادی هستند که به علم علاقه دارند و کمی ادبیات علمی میدانند، اما تبحر زیادی در آن ندارند. دسته دیگری هم هستند که خودشان در یکی از رشتههای علمی متخصص هستند. از آنجا که رشتههای علمی خیلیمتنوعاند ممکن است کسی در یک رشته تخصص داشته باشد و اصول کلی و روش علمی را هم بشناسد، اما نتواند در تمام رشتههای علمی، مرزهای مفهومی را تفکیک کند. حالا رهبر فکری برای هرکدام از این افراد متفاوت است و به عوامل زیادی بستگی پیدا میکند. در یکی از پژوهشهایم که به میزان اعتماد مردم به ناسا بهعنوان یک مرکز علمی مهم مربوط است به نکته جالبی برخورد کردم. در دوره کرونا برخی میگفتند اگر فلان واکسن را ناسا تایید کند پس به آن اعتماد میکنیم و این در حالی است که ناسا هیچ ربطی به حوزه پزشکی و واکسن ندارد. در نهایت بسیار مهم است که بدانیم رهبرهای فکری گاهی در حوزههای غیرتخصصی برای ما تبدیل به منبع میشوند، حال آنکه لازم است بدانیم یک شخص یا یک رسانه یا یک مرکز علمی نمیتواند در تمام زمینههای علمی مرجع باشد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد