سینمای ایران روزهای سختی را میگذراند؛ روزهایی که برخی سئانسهای نمایش فیلم در ایران، بعضا هیچ مخاطبی ندارد و شکست اغلب فیلمها حتی پیش از اکرانشان هم قطعی است. البته سالهاست که ادبیات ارتباط تماشاگر با مخاطب به اقتضای زمانه تغییر کرده و دیگر به روشهای پیشین نمیتوان مخاطب را به سالنهای سینما کشاند.
دیگر کمتر کسی حوصله میکند با مشکلاتی نظیر آلودگی هوا، پیدا کردن جای پارک اتومبیل، ترافیک و... از خانه بیرون بیاید، بلیت بخرد و فیلمی را داخل سالنهای سینما ببیند. بنابراین ترجیح میدهد خیلی راحت در منزل بنشیند تا با کمترین هزینه و در کسری از ثانیه فیلمی را در پلتفرمها ببیند. بدیهی است که اکثر مردم کشور به لحاظ اقتصادی در تنگنا هستند و به عبارتی دخل و خرج زندگیشان با هم همخوانی ندارد. در چنین شرایطی یک خانواده چهارنفره اگر بخواهد ماهی یک بار هم به سینما برود، با احتساب هزینههای جانبی مثل خرید تنقلات، شام و... حدودا دو میلیون تومان باید هزینه کند. وقتی متوسط حقوق یک کارمند ماهانه شش هفت میلیون تومان است، چطور خانوادهای ماهی یک بار به سینما بیاید و این هزینه را برای یک شب متقبل شود؟ با توجه به وضعیت اقتصادی خانوارهای ایرانی و نبود فیلمهای باکیفیت، دولت باید یارانه یا سوبسیدی برای خرید بلیت سینما در نظر بگیرد. چه اشکالی دارد از بلیت ۴۵هزار تومانی ۳۰هزار تومان آن را دولت پرداخت کند؟ دولت باید به تمام فیلمهای در حال اکران سوبسید ارائه دهد و نگذارد چراغ سینما خاموش بماند یا حتی میتواند با بهکارگیری برخی سیاستهای تشویقی مانند افزایش روزهای نیمبها یا ارائه کد تخفیف برای هر سینما در بعضی از روزهای هفته به افزایش مخاطب و بالا رفتن گیشه فروش فیلمها کمک قابلتوجهی کند.
در غیر این صورت، اگر بالفرض در سال آینده ۱۰۰فیلم داشته باشیم کسی آن را اکران نمیکند و تمام تهیهکنندگان اقدام به تولید سریال برای پلتفرمها میکنند. این سرویسهای درخواستی، تولیدات سینماگران را به نمایش میگذارند و البته بهترین استفاده را هم از آن میبرند. در حالی که باید به فکر فرهنگ و آینده این کشور باشند، بعضا تولیدات کممحتوایی را به نمایش میگذارند که انگار صرفا برای خالی کردن جیب مخاطب ساخته شده است.
از سوی دیگر مردم سینما میروند که فیلم خوب ببینند. وضعیت فروش سینماها در چند ماه اخیر گواه بر این موضوع است که بسیاری از مخاطبان بعد از دیدن فیلمها یا ناراضیاند یا شگفتزده. باید برای سینما رفتن انگیزه وجود داشته باشد و شرایطی فراهم شود که مردم برای دیدن یک فیلم کنجکاو شده و به سینما بروند. فیلم باید به گونهای باشد که برای ساعتی مخاطب را از زندگی روزمره خود جدا کند. این درحالی است که فیلمهای ما چندان جذاب نیست و صرفا زندگی معمولی را که مخاطب شبانهروز با آن درگیر است به نمایش میگذارد. کیفیت فیلمهای تولیدی پایین است و در این عدم کیفیت و جذابیت، تهیهکنندگان و کارگردانان هیچ نقشی ندارند. ما نمیتوانیم مباحث جامعه را از منظری که میخواهیم به تصویر بکشیم، همین میشود که یک فیلم متوسط کمدی در رتبه اول گیشه سینماها قرار میگیرد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد