فیلم سرقت‌ها، این روزها در شبکه‌های‌اجتماعی داغ و پرطرفدار شده است

اکران سریال زورگیری‌های خشن

گفت‌و‌گو با عضو باند دزدان خشن

در ایران کار پیدا نکردم دزد شدم!

«برای پیدا کردن کار از افغانستان به تهران آمدم اما کاری پیدا نکردم و مجبور شدم عضو باند سرقت شوم.» این بخشی از اعترافات مرد جوانی است که با همدستی دوستانش، شبانه به مهمانی‌ها در اطراف تهران و البرز دستبرد می‌زدند و پول، طلا و گوشی تلفن همراه مهمانان را سرقت می‌کردند. پس از گزارش سرقت‌های مشابه، متهمان تحت تعقیب قرار گرفته و اعضای این باند خشن دستگیر شدند. در ادامه گفت‌و‌گو با یکی از اعضای این باند را می‌خوانید.
کد خبر: ۱۳۹۵۷۴۹

چند سال داری؟
35 سال. 

چند وقت است به ایران آمدی؟
دو ماهی می‌شود. 

چه شد تصمیم گرفتی به ایران بیایی؟
در کشورم کاری پیدا نکردم. امنیت هم وجود نداشت. خیلی از هم‌ولایتی‌هایم به ایران و ترکیه آمده‌ و وضع‌شان خوب شده بود. من هم تصمیم گرفتم به ایران بیایم و کار کنم.

پس چطور عضو باند سرقت شدی؟
خیلی دنبال کار گشتم تا این‌که یکی از هموطنانم که سرکرده این باند سرقت بود، پیشنهاد داد با آنها همکاری کنم. برای هر شب که با آنها همراه می‌شدم، سه میلیون تومان می‌داد. وسوسه شدم و با آنها همراه شدم.

چطور محل‌های سرقت را انتخاب می‌کردید؟
شب‌های سرقت به چند گروه تقسیم شده و در محله‌هایی که خانه‌باغ وجود داشت، می‌چرخیدیم و هر گروه سوژه مناسبی پیدا می‌کرد به بقیه خبر می‌داد و نقشه را اجرا می‌کردیم. 

چطور وارد می‌شدید؟
ببینید جایی که مهمانی باشد، یعنی رفت و آمد. این یعنی قفل نکردن در باغ. یک نفر از بالای دیوار وارد می‌شد و در را باز می‌کرد. ما هم سر و صورت خود را می‌پوشاندیم و با قمه و چاقو به مهمان‌ها حمله می‌کردیم. البته قبلش همه جوانب را می‌سنجیدیم. 

چه جوانبی؟
این‌که همه داخل خانه باشند و کسی نتواند فرار کند و کمک بخواهد. همچنین مردان را می‌شمردیم که تعدادشان از ما بیشتر نباشد. اولین کاری که می‌کردیم، گوشی‌ها را جمع می‌کردیم تا به پلیس زنگ نزنند. 

فقط گوشی سرقت می‌کردید؟
نه. طلای زنان و پول نقدی که داخل جیب مردان و کیف زنان بود را هم سرقت می‌کردیم. 

اگر مقاومت می‌کردند، آنها را با قمه می‌زدید؟
کمتر پیش می‌آمد مقاومت کنند. طوری فضای رعب و وحشت ایجاد می‌کردیم که نتوانند مقاومت کنند. فقط در جریان یکی از سرقت‌ها، دو مرد مقاومت کردند که آنها را با قمه زدیم. زدن که چند تا خط روی بدن‌شان انداختیم. حواس‌مان بود آسیبی جدی به آنها نرسانیم.

نقش تو در سرقت‌ها چه بود؟
در اولین سرقت چون کم‌تجربه بودم از من خواستند مقابل در کشیک بدهم اما در دزدی‌های بعدی چون قوی‌هیکل بودم، مرا داخل می‌بردند. 

چرا ماسک‌های ترسناک به صورت‌تان می‌زدید؟
برای این‌که موفق باشی، باید ضربه اول را محکم و با اطمینان بزنی. ما از این قاعده برای سرقت‌ها استفاده کردیم و از هر وسیله‌ای برای ایجاد وحشت در لحظه اول ورود استفاده می‌کردیم که یکی از این ابزارها ماسک‌های ترسناک بود. مالباخته‌ها تا چند دقیقه تو شوک بودند و مقاومت نمی‌کردند. 

هر چند وقت یک بار سرقت می‌کردید؟
آخر هفته‌ها می‌رفتیم. گاهی هم دست خالی برمی‌گشتیم. 

چند سرقت موفق داشتی؟
چهار مورد. 

همه اعضای باند از اتباع افغانستان بودند؟
بله. ایرانی به باند راه نمی‌دادیم. 

اموال سرقتی را چطور می‌فروختید؟
سرکرده باند هر ماه به افغانستان می‌رفت و اموال سرقتی را آنجا می‌فروخت. وقتی برمی‌گشت، سهم ما را می‌داد.

فکر می‌کردی دستگیر شوید؟
نه. ما همه مهاجران غیرقانونی هستیم که هیچ رد و نشانی از ما جایی ثبت نشده است. به همین خاطر از دوربین‌های مداربسته هم نمی‌ترسیدیم. 

پس چطور دستگیر شدید؟
خودمان هم نمی‌دانیم. یک شب پلیس همزمان به مخفیگاه‌های ما حمله کرد و دستگیر شدیم.

منبع: ضمیمه تپش روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۹ انتشار یافته: ۰
سهم پزشکان سهمیه‌ای

ضرورت اصلاح سهمیه‌های کنکور در گفت‌وگوی «جام‌جم»‌با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت

سهم پزشکان سهمیه‌ای

نیازمندی ها