دوران نوجوانی همانطور که بارها و بارها گفتهاند و حتی شاید این عبارت به یک کلیشه تبدیل شدهباشد، دورانی حساس از حیث روانی و جسمانی و موثر در آینده هر انسانی تلقی میشود؛ دورانی که در شرایط کنونی با بمباران اطلاعاتی دنیای مجازی و گرهخوردن آن با زندگی افراد به جرات حساسیت بیشتری نسبت به قبل پیدا کردهاست.
در شرایطی که قریب به اتفاق فرزندان نوجوان یک خانواده چند قدم از والدین خود در سواد فضای مجازی پیشتر میروند و در عین حال سایه آموختههای خارج از محدود سن و سالشان بر آنها سنگینی میکند.
البته این یک روی سکه حساسیت دوران نوجوانی در شرایط فعلی است و اولویت تاثیرپذیری نوجوان از گروه همسالان و الگوهای فضای مجازی نسبت به خانواده، روی دیگری است که موضوعی چالش برانگیز ایجاد میکند و ریشه آن را میتوان به عواملی متعددی از تک فرزندی قریب به اتفاق خانوادهها، فاصله سنی نسبتا زیاد میان والدین و فرزند، مشغله بالای والدین و به حاشیه رانده شدن فرهنگ گفتوگو در خانواده نسبت داد.
این ارتباط کمرنگ
فرشته روح افزا، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در گفتوگو با خبرنگار جامجم ریشه این ارتباط کمرنگ میان خانواده و نوجوان را مربوط به بازیهای دوره کودکی و شکلگیری برخی عادات در این دوران میداند و میگوید:« همین که فرد از دوران کودکی اتاقی کاملا مستقل و مجزا دارد تا تنها باشد، روش تربیتی غلط است و انزواطلبی و تکروی او را در دوران نوجوانی و بزرگسالی به وجود میآورد و همین موضوع عاملی برای ورود به دنیای مجازی و چت کردن با افراد در چنین فضاهایی به جای خانواده است.»
وی میافزاید:« باید با فرزندان در دوران کودکی بازی کرد و دوران نوجوانی برهه گفتوگو با آنان است، همچنین ایجاد رقابتهای سنگین میان فرزندان با گروه همسالان در روند درس خواندن و مهارتآموزی از همان نخستین سالهای تحصیلی، کودک یا نوجوان را ضمن آنکه از خلاقیت دور میکند، موجب فاصله گرفتن او با خانواده میشود.»
دروس کنکور محور جایگاه خانواده برای نوجوانان را هم نشانه گرفت
جدای از این موارد نباید از پیچیدهتر شدن ماجرا همزمان با شروع و شیوع بیماری کرونا در کشور و تغییر چارچوب روند تعلیم و تربیت بیتفاوت گذشت، دورانی که روند آموزشی و پرورشی در مدرسه و کلاسهای جانبی به یک مونیتور چند اینچی خلاصه شد، استفاده از ابزارهایی چون تبلت و گوشی تلفن همراه رسمیت پیدا کرد و به سبب شکاف اطلاعاتی فضای مجازی میان والدین و نوجوانان، تعامل با گروه همسالان و الگوبرداری از فضای مجازی شدت بیشتری یافت.
روحا... رضاعلی، کارشناس حوزه تعلیم و تربیت در این باره به خبرنگار جامجم میگوید: «در برنامه درسی از دوره ابتدایی بهرهگیری از فضای مجازی و تربیت شهروند الکترونیک مورد توجه قرار گرفت و به این ترتیب کتابهای کار و فناوری در دوره ابتدایی، تفکر و سبک زندگی در دوره متوسطه اول و کتاب تفکر و سواد رسانهای در دوره دوم جزو برنامههای درسی جای گرفتند اما متاسفانه رویکرد آموزش این دروس فدای دروس کنکورمحور شدند. البته عواملی مانند کمبود معلم برای تدریس این دروس، نبود تجهیزات کافی آموزشی و برنامه درسی در به حاشیه راندن این دروس مزید بر علت شد.»
وی ادامه میدهد: «عملا از سال ٩٨ که با پاندمی مواجه شدیم؛ کودکان و نوجوانان بدون هیچ شناختی وارد فضای مجازی شدند و از مهمترین آسیبهای آن میتوان به شکاف بین خانوادهها با فرزندان حتی در مواردی بلوغ زودرس آنان اشاره کرد؛ چراکه نوجوان با جهش اطلاعاتی مواجهه داشته که بالاتر از گروه سنی او بود.»
به عقیده این کارشناس حوزه تعلیم و تربیت اگر زمانی فاصله نسلی میان پدر و مادر با نوجوان خود معقول بود، در شرایط کنونی فاصله بیش از حد شدهاست و والدین و فرزندان دنیای همدیگر را درک نمیکنند؛ هرچند آموزش و پرورش و صدا وسیما در تلاش هستند تا بخشی از این معضل برطرف شود.
به گفته وی، بسیاری از اهداف تربیتی دستخوش آسیب شدند، مدرسه تاثیرگذاری خود را از دست دادهاست و با جایگزینی تبدیل مدارس به تعطیلی مدرسه از سال ٩٨، ارتباطات مربیان و نوجوانان و با یکدیگر را مغفول گذاشتیم؛ زیرا تربیت و آموزش موضوعی است که در قالب تعاملات شکل میگیرد.
نگاه والدین به نسل جدید نیازمند تغییر است
الگوبرداری ناصحیح، نقش حاشیهای خانوادهها برای گروه سنی کودک و نوجوان و تغییر مفاهیمی چون خانواده و تقریبا از دست دادن منزلت این مفهوم، چالشی است که در کنار تبیین آن راهکاری برای عبور از این اوضاع ضرورتی دوچندان دارد؛ در همین زمینه هم رضاعلی بیان میکند: «در این شرایط یکی از مهمترین کارها ترمیم ارتباطات با فرزندان است، حتی اگر مدرسه تعطیل شد اما خانواده نباید تعطیل شود؛ کانون خانواده صرفا ارتباط خونی نیست مفهوم خانواده در ارتباطاتی است که میان این جمع مبتنی بر صداقت و نقدپذیری شکل میگیرد.»
وی اضافه میکند:« امروزه فرزندان با دوران کودکی و نوجوانی پدر و مادرشان بسیار متفاوت هستند و اولیا باید نگاهشان به این نسل را تغییر دهند و به جای پدرسالاری یا تقدیس بزرگی در خاندان، حرمت فرزندان با رعایت مفاهیم، ارزشها و چارچوب عرفی جامعه حفظ شود و به این ترتیب تعامل در خانواده شکل گیرد و همه در خانواده شنیده شوند.»
این کارشناس حوزه تعلیم و تربیت تاکید میکند:« البته ملاک از ترمیم و بازسازی روابط خانواده نه در مسائل اقتصادی بلکه در حیطه ارتباطات است، به ویژه آنکه نسل جدید دهه ٨٠ و ٩٠ نگاهی متفاوت به مفاهیمی مثل پدر و مادر و خانواده دارند.»
وی درباره راهکارهای مربوط به مدرسه برای جلوگیری از به حاشیه راندن خانواده هم میگوید: «یکی از نهادهایی که در کشور ما فهم مشترکی در مورد آن وجود ندارد و به اسناد تحولی هم نگاه نمیشود، مدرسه است. سند تحول بنیادین، مدرسه را کانون تحولی محله برمیشمارد یعنی مدرسه چنان زنجیرهای دارد که نه تنها دانشآموزان بلکه سایر افراد یک محله را هم تحت تعلیم و پرورش قرار میدهد اما تا هویت این مکان برای عوامل ذیربط همچون وزیر، مدیران مناطق، مدیر مدارس و معلم شفاف نباشد نگاه عملیاتی آنها از مطالبهگری به حامی تغییر نخواهدکرد.
وی معتقد است شاهد آن هستیم که اقوام مختلف و حتی جنسیت آقایان و بانوان نگاه و تعریفی مشترک از مدرسه ندارند و از سوی دیگر ما جامعهای در حال تحول داریم و در این رهگذر افراد نگاه واحد و یکسانی به مقوله تعلیم و تربیت نخواهندداشت؛ بنابراین سیاستگذاریهای اجتماعی باید مسیر را به سمت تعیین و استقلال هویت مدرسه سوق دهد.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد