«کرونا به آموزش کشور ضربه زد، تقویت مدارس دولتی مهم است، برخی مسئولان گذشته نگاه مصرفی و مزاحم به آموزش و پرورش داشتند، سپردن آموزش و پرورش به بخشهای خصوصی فکر خوبی برای نابود کردن کشور است، در قبال معلم باید احساس مسئولیت شود و...»
اینها همه از ابرمشکلات و مطالبات کلیدی در نظام تعلیم و تربیت ماست که رهبری بهخوبی آنها را فهرست کردند. البته فقط اینها نیست؛ بیثباتی مدیریتی، کارهای پرورشی که باید جذاب طراحی شوند و این که نباید بچهها را از مدرسه فراری داد همه از فرازهای مهم سخنان دیروز ایشان است. در واقع رهبر انقلاب همان مدرسه و همان آموزش و پرورشی را ترسیم کردند که سند ایدهآل گرای تحول بنیادین آموزش و پرورش آن را در قالب کلمات، تصویر کرده بود ولی هیچگاه عملی نشد، چراکه از یک سو بیثباتیهای مدیریتی و وزرایی که گویا از وزارتخانه تارانده میشوند و از سوی دیگر، مدارس دولتی که هر روز دچار ضعف بنیه بیشتری میشوند هیچگاه اجازه نداده تا مدرسه جایی برای پرورش تمامعیار استعدادها، برقراری عدالت و تقویت هویت و شخصیت ملی باشد؛ نکاتی که رهبری روز گذشته آنها را مطالبه کردند.
زخم بیثباتیها بر پیکر آموزش و پرورش
در۴۴سال پس از انقلاب اسلامی ۱۶وزیر بر صندلی وزارت آموزش و پرورش تکیه زدهاند و هیچ کدام آنقدر در جایگاه شان ماندگار نشدهاند که اگر برنامه خوبی هم داشتند، فرصت اجرای کامل پیدا کنند (به طور میانگین سهم هر وزیر دو سال و هفت ماه است). طبق بیانات رهبری «در ۱۰سال اخیر نیز پنج وزیر و چهار سرپرست سر کار آمدهاند که چیزعجیبی است». صندلی وزارت در آموزش و پرورش حسابی لرزان است و به کسی وفانمیکند، دود این قضیه نیز به چشم کسی جز معلمان و دانشآموزان و در نهایت کل جامعه نمیرود. رهبری نیز بر این نکته تاکید کردند:«دستگاه به این عظمت با تغییر مداوم وزیر، ضربه میخورد، بهخصوص اینکه تغییر وزیر گاهی تغییر معاونان، مدیران میانی و حتی مدیران مدارس را هم درپی دارد». وزارتخانه این روزها وزیر ندارد و این تاکیدات، چه خوب به وضعیت فعلی آموزش و پرورش میچسبد اما چرا در بزرگترین وزارتخانه کشور این همه تغییر مدیریتی و بیثباتی وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسش، محمدرضا نیک نژاد، کارشناس مسائل آموزش و پرورش و تحلیلگر مسائل آموزشی به جامجم توضیح داد که« آموزش و پرورش، ساختاری چنان پرمشکل دارد که مشکلاتش برای همه کسانی که در صدر آن قرار میگیرند، دردسر میشود. این وزارتخانه سالهاست که بودجه کافی ندارد، همچنین در حالی که جهان با سرعت در حال تغییر است، این وزارتخانه همچنان با سیاستهای کهنه و قدیمی اداره میشود که توقعات را برآورده نمیسازد و در نتیجه منجر به تغییر وزرا میشود». در واقع این کارشناس معتقد است اگر بیثباتیهای مدیریتی در آموزش و پرورش رخ میدهد به لایههای ژرفتر و ساختارهای سیاسی کشور مربوط میشود که روی وزرای آموزش و پرورش سرشکنمیشود».
روحی تازه به کالبد مدارس دولتی
روز گذشته که مقام معظم رهبری تاکید کردند « اگر به مدرسه دولتی کم اعتنایی کنیم، معنایش این است کسی که بنیه مالی کافی ندارد، ناچار است تن به ضعف دهد» و این اتفاق را «بیعدالتی محض خواندند» در حقیقت از زبان ما (مردم) سخن میگفتند. سال هاست که خانوادهها به غلط یا به درست، بهحق یا اغراق شده، مدرسه دولتی(فارغ از مدارس خاص دولتی) را جایی نامناسب برای آموزش و تربیت میدانند به همین سبب آنهایی که توان مالی دارند به سمت مدارس خاص یا مدارس غیردولتی میروند با این پیش فرض که آینده فرزندشان تضمین میشود. این تفکر غالب باعث شده تا بسیاری از معلمان نمونه و متخصص نیز لقای مدارس دولتی را به عطایش ببخشند و راهی مدارس با اسم و رسم یا نان و آبدار شوند. بنابراین اکنون مدارس دولتی ماندهاند و حجم وسیعی از انگهای تربیتی و آموزشی که بعضیهایشان بهحق و برخی دیگر ناشی از جوسازیهاست. حالا بیایید بیانات روز گذشته مقام معظم رهبری را که حاصل شنیدههای خود ایشان است، مرور کنیم: «بعضیها هنوز قادر نیستند نقش آموزش و پرورش را در پیشرفت همه جانبه کشور درک کنند. یک خطای راهبردی نیز در میان برخی از مسئولان در گذشته وجود داشت که خسارتهایی هم وارد آورده و آن کوچکانگاری این دستگاه حیاتی است. بعضی آن را به صورت یک مزاحم نگاه کردند، بعضیها هم به صورت یک مجموعه مصرفی و به بنده میگفتند که فرض کنید فلان قدر از بودجه کشور صرف آموزش و پرورش میشود. عاقبتش چیست؟». در واقع عدهای بوده و هستند که علیه آموزش و پرورش سمپاشی میکنند و برون سپاری را که همان افزایش دیوانهوار مدارس غیردولتی است، تجویز میکنند؛ حاصل هم بیانات شفاف دیروز رهبری: «این فکر در بعضی از مسئولان کشور در گذشته وجود داشت که ما بیاییم آموزش و پرورش را از دولت جدا کنیم و بدهیم دست بخشهای خصوصی و این خرج سنگین را از دوش آموزش و پرورش برداریم. دستشان درد نکند، این راه حل برای نابود کردن کشور فکر خوبی است».
راهکارهای تقویت مدارس دولتی
یک: مقابله با بازاری شدن آموزش عمومی
دو: افزایش سهم آموزش از تولید ناخالص ملی
سه: جلوگیری از بازتولید میل به آموزش پولی
چهار: ایجاد و تقویت انگیزههای معلمان
پنج: پرهیز از جداسازی و تفکیک مدارس
شش: همسو شدن مدارس با نیازهای روز جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد