سناتور دموکرات «ال فرنکن» که چند سال پیش به دلیل رفتار نامناسب با زنان متهم شده بود، اعلام کرد بهزودی استعفا خواهد داد. در طی سه هفته ال فرنکن از سوی همحزبیهای خود برای کنارهگیری زیر فشار بود. ال فرنکن در سخنرانی خود در کنگره با پافشاری بر اینکه او هیچ رفتار ناشایست و نامناسبی نداشته، گفت: «رفتن من خندهدار است در حالی که فردی که صدایش ضبطشده و با افتخار از تجاوز جنسی به زنان سخن میگوید، دفتر کاخ سفید را اشغال کرده است.» سناتور ال فرانکن آشکارا به دونالد ترامپ اشاره میکند که در زمان مناظرههای انتخاباتی، شکایت چندین زن از وی به دلیل تعرضات جنسی انتشار بیافت. در همین حال ترنت فرنکز، نماینده جمهوریخواه از ایالت آریزونا نیز در همان زمان اعلام کرد بهدلیل بدرفتاری جنسی، اواخر ژانویه سال ۲۰۱۸ استعفا خواهد داد. فرنکز در بیانیهای پذیرفته که همکاران زنش را آزار داده است. همچنین در همان ایام، جان کانیرز، نماینده دموکرات به دلیل اتهاماتی مبنی بر آزار جنسی و تهدید مجبور به استعفا شده بود. در آن روزهای سال ۲۰۱۷ شماری از چهرههای سیاسی، رسانهای و هالیوودی آمریکا به آزار جنسی متهم شدند.
فاجعهبارترین تعرض جنسی در غرب
باردار شدن و زایمان زنی که در کما بود؛ این تکاندهندهترین و تاسفبارترین نمونه از تعرضات جنسی بود که در غرب و آمریکا اتفاق افتاد، آن هم در یک محیط درمانی و با عوامل و عناصری که در بسیاری از فرهنگها و آیینهای متفاوت و مختلف، محرم و دوست و یاور بیمار در سختترین شرایط زندگیاش که حتی نزدیکترین خویشانش نمیتوانند او را همراهی کنند، هستند و تمام فرضیهها و تئوریهای سبک زندگی غربی مبنی بر رفع تفکیک جنسیتی را با علامت سؤال بزرگی روبهرو ساخت. خبر بهشدت غافلگیرکننده بود: مدیرعامل شرکت مالک یک مرکز اقامتی درمانی در آمریکا پس از آنکه یکی از بیماران آن در حالی که در کما و بیهوشی مطلق بود، باردار شد و زایمان کرد، استعفا داد. پلیس در حال تحقیق درباره این اتهام تجاوز جنسیاست.استعفای بیل تیمونز از سوی اعضای هیاترئیسه مرکز خدمات بهداشتی و پرستاری هسیندا پذیرفته شد. او پس از آن ناچار به استعفا شد که یک زن در کلینیکی متعلق به شرکت تحت امرش، در حوالی شهر فونیکس ایالت آریزونا، در حالی که به حالت نباتی و کاملا بیهوش بستری بود، زایمان کرد!این زایمان که بر طبق گزارشات روز ۲۹دسامبر ۲۰۱۷ صورت گرفت در حالی روی داد که هیچکدام از پرستاران و بهیاران این کلینیک حتی متوجه باردارشدن این بیمار نشده بودند و تنها زمانی متوجه آن شدند که چیزی به روز زایمان باقی نمانده بود. این بیمار در حال کما که هویتش فاشنشده به گفته پرستاران در چند ماه قبل از زایمان «ناله» میکرد اما هیچکدام از کسانی که از او نگهداری میکردند، متوجه علت این نالهها و تغییرات جسمی او نشده بودند. پلیس آریزونا تحقیقات جنایی با هدف کشف این تجاوز جنسی را آغاز کرد.
یکی از کارمندان این کلینیک که ۱۰ سال خدمات شبانهروزی ارائه کرده، به شبکه سیبیاس آمریکا گفت: «هیچکس متوجه بارداری این زن نشده بود تا هنگامی که دیگر او پا به ماه (نزدیک زمان زایمان) شده بود.»
گری اورمان، نایبرئیس شرکت هسیندا هم گفت: «به هیچچیز کمتر از رسیدگی کامل و پیدا کردن مسئول این واقعه هولناک راضی نخواهد شد. ما هر آنچه در توان داریم، برای امنیت و سلامت تمامی بیماران و کارمندانمان به کار میگیریم.»
همزمان روزنامه نیویورکتایمز از اتهامهای تازه علیه این شرکت گزارشی منتشر کرده که در آن از عدم توجه به حریم خصوصی بیماران بهکمارفته هنگام حمام دادن به آنها و تعویض لباسهایشان حکایت دارد. پس از آن اتفاق وحشتناک، سرانجام یکی از مراکز قربانی فجایع تعرضات جنسی، گویی به بخشی از علتالعلل این تعرضات پی برده، آن را با حرفهای همیشگی مانند تبعیض جنسیتی یا عقدههای روانی مربوط ندانست و ریشه را در نوع روابط و رفتارها و در یک کلام سبک رایج زندگی در غرب دانست، اینکه دکتر یا مراقب مرد برای زنان یا برعکس محیط لازم را برای رفتارهای ضداخلاقی آماده میسازد و برای جلوگیری از شکلگیری این روابط، باید مسائل از ریشه اصلاح شود؛ یعنی فضای اختلاط بیبندو بارانه زن و مرد را از بین برد. مدیران مرکز درمانی نامبرده نمیتوانستند به یکباره، پزشکان و مراقبان مرد را از همراهی بیماران زن برحذر و ممنوع کنند اما بنا به ظرفیتهای موجود، میتوانستند راهحلی بیندیشند که نظام سبک زندگی غرب نیز به یکباره آنها را پس نزند. پس چه راهی اندیشیدند؟
مدیران این شرکت گفتند پروتکلهای مراکز خود را تغییر دادهاند و از این پس هیچ کارمند مردی بدون همراهی یک همکار زن حق ورود به اتاق بیماران زن را ندارد.این تقریبا دور شدن از سبک زندگی غربی است که هر نوع تفاوت گذاردن میان دو جنس زن و مرد در برخورد با جنس مخالف را تبعیض جنسیتی میدانست و نزدیک شدن به سبک زندگی اسلامی که حفظ حریم محرم و نامحرم را واجب دانسته و مخلوط شدن آن را منبع و منشا انواع فسادها و مفاسد به شمار میآورد.
اروپا، قلب خشونتهای فیزیکی و جنسی زنان در جهان
به گزارش هفتهنامه آلمانی اشپیگل، در اکتبر ۲۰۱۴ درباره زندگی زنان اروپایی، از هر سه زن اروپایی یک نفر قربانی خشونت شده که این خشونت در قالب فیزیکی یا جنسی بوده است. نکته قابل توجه این که ۳۳درصد زنان از زمانی که به ۱۵ سالگی رسیدهاند، دستکم یک بار مورد خشونت جنسی واقع شدهاند. تنها در فرانسه از هر پنج زن شاغل دستکم یک نفر در محل کار خود مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاست. علاوه بر این، طبق آخرین گزارش شورای اروپا، یکپنجم کودکان اروپایی قربانی خشونت جنسیهستند.
تلوزیون ARD آلمان طی یک گزارش ویژه، نتایج یک تحقیق اجتماعی را که به سفارش وزارت خانواده در آلمان تهیه شده بود، مورد بررسی قرار داد. براساس نتایج حاصل از این تحقیق اجتماعی، هزاران زن که از نظر ذهنی دچار معلولیت بوده و در مراکز نگهداری از این افراد زندگی میکردند، قربانی خشونتهای جنسی شدهاند. این آمار تکاندهنده نشان میدهد خشونتها و آزارهای جنسی چه تاثیری بر روح و روان قربانیانشان برجای میگذارند.
به نقل از خبرگزاری ایتالیایی «زبان آنسا» از هر ۱۰مورد قتل به وقوع پیوسته در ایتالیا، سه مورد از قربانیها زنان هستند. همچنین از هر ۱۰ قتلی که در داخل خانهها به وقوع میپیوندد، هشت مورد، زنان هستند.
در فرانسه قوانین به اندازه کافی از زنانی که قربانی خشونت میشوند حمایت نمیکند. بنا بر اعلام فدراسیون همبستگی با زنان در فرانسه، هر ۳۵ ثانیه یک برخورد فیزیکی یا خشونت در رابطه با زنان در این کشور صورت میگیرد و از هر ۱۰ زن فرانسوی یک نفر در معرض خشونت قرار دارد.
به گفته مقامات مسئول در فرانسه، هر سه روز یک زن بر اثر خشونت خانگی جان خود را از دست میدهد. همین آمارها حکایت از آن دارند که در انگلیس هر هفته دو زن به دست همسرانشان کشته میشوند و از هر چهار زن انگلیسی یک نفر خشونت و تجاوز را تجربه کردهاست. در واقع اسامی این کشورها متفاوت است اما خشونتی که در لایههای زیرین و پنهان آن علیه زنان و دختران خانواده اعمال میشود، شباهت زیادی با هم دارد. به عبارت دیگر، این زنان در نقش قربانی باید سکوت کنند و دم نزنند تا آبروی خانواده حفظ شود و غرور مردی که به گمانش جریحهدار شده، تسکین بگیرد. این آمارها درمورد اروپاست و نه آسیا و آفریقا و کشورهایی که به لحاظ ثروت و صنعت و اقتصاد و فرهنگ به اصطلاح جهانی عقبافتاده محسوب میشوند.
با همه اینها بسیاری، زنان ایرانی را مورد ظلم و ستم میدانند هرچند که آمار دقیقی در این رابطه وجود ندارد ولی در یک گشت و گذار میدانی و مشاهده فردی قطعا آمار خشونت و تجاوزات در ایران در برابر آمار موجود در اروپا کمتر است و قابل قیاس نیست. حتی اگر در بدترین حالت مدعی شویم که آمار ما هم چیزی از آمار اروپا کم ندارد، این موضوع نشان میدهد آزادی و فرهنگ برهنگی و روابط بدون حد و مرز نیز مانع وقوع جرم علیه زنان و احقاق کرامت آنها نشده و تمام فریاد حقوق مساوی چیزی جز ادعانیست.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد