مستند «آرنولد» به کارگردانی لزلی چیلکات با استقبال خیلی خوب تماشاگران مواجه شده و امتیاز ۸.۲ در سایت IMDb را کسب کرده است. هرچند سریال «نابودشده» با بازی آرنولد مخاطبان زیادی در این ماه داشته اما از نظر جذابیت و میزان رضایتمندی اثر متاخر عرضه شده، یعنی مستند آرنولد جایگاه بهمراتب بهتری دارد و روزبهروز هم بر مخاطبان آن افزوده میشود. فارغ از این مواجهه همزمان در دو زمینه مستند و داستانی با یک سوژه که میتواند الگوی مناسبی برای پیوند و تنیدگی این دو عرصه سینما باشد، خود مستند هم پیشنهاد درجه یکی برای رویارویی با موضوع و روایت شخصیت است. مستندی زندگینامهای که بهدلیل فعالیت آرنولد در زمینههای ورزش، سینما و سیاست، در دستهبندی مستندهای ورزشی، سینمایی و حتی سیاسی هم قرار میگیرد و از هر زاویهای به آن نگاه کنیم، کشش خوبی برای پیگیری و تماشا دارد. از آن مستندهایی که هرچقدر در سینما و تلویزیون جهان نمونههای شاخص و موفقی دارد اما در ایران نظیر آن را نمیتوان یافت یا دستکم بهندرت شاهد تولید آنها هستیم؛ اثری که سراغ شخصیت بزرگی برود و در یک روایت جذاب، منصفانه و صادقانه تصویر تازهای از آن کاراکتر ارائه دهد.
«آ» مثل آرنولد
جوانی از کشور اتریش، پایتخت موسیقی جهان و زادگاه بزرگانی چون موتزارت، شوبرت و اشتراوس، ترجیح داد ساز بدنش را کوک و آکورد را در بدنسازی و سینما معنا کند. آرنولد شوارتزنگر با ۱۸۸ سانتیمتر قد، بازوی ۵۶ سانتیمتری، سینه ۱۴۵ سانتیمتری، کمر ۸۳ سانتیمتری، ران ۷۵ سانتیمتری و ساق پا ۴۸سانتیمتری، با عزمی راسخ و برای رسیدن به رویاهایش قدم برداشت و بعد از کسب عنوان مستر یونیورس در ۲۰سالگی، هفت بار قهرمان مسابقات بدنسازی و پرورش اندام شد. مستند آرنولد همانقدر که انتظار مخاطب را از شمایل او بهعنوان قهرمان بدنسازی و ستاره سینمای اکشن برآورده میکند، بخشهای ندیده و ناگفتهای از او را هم به نمایش میگذارد. برگ برنده اصلی فیلم، حضور جذاب خود آرنولد پابه سن گذاشته است که روبهروی دوربین مینشیند و صادقانه از خود میگوید. گرچه هر اثر زندگینامهای و بهویژه مستندهای بیوگرافیک، کموبیش روی وجوه نارسیستی و تعریف از خود قهرمان تمرکز دارند اما صداقت و اشاره به نقاط ضعف و پاشنه آشیلها هم مخاطب را به نحو مثبتی غافلگیر میکند و ارج و قرب شخصیت و قهرمان را نزد او بالاتر میبرد. اشاره آرنولد به گذشته و دوران کودکی، اعترافش درباره شکست اولیه در زمینه سیاست موقع زمامداری فرمانداری کالیفرنیا از جمله این لحظات صادقانه در مستند آرنولد است که باعث همدلی مخاطب میشود. در این میان بهویژه اشاره او به خشونت پدرش بهعنوان یکی از اعضای شاخه شبهنظامی حزب نازی که خشم و عصبیت شکست در جنگ جهانی دوم را با نواختن کمربند سر او و برادرش خالی میکرد، حاوی صداقتی تلخ و غمانگیز است، بهویژه که با این جمله آرنولد نفسگیرتر هم میشود: «میدونم به نظر دیوونگی میاد، ولی یه مدت فکر میکردم پدرم، پدر واقعیم نیست. میگفتم شاید یه سرباز آمریکایی باشه.»
یک مستند انگیزشی
اما آنچه تاثیر مستند آرنولد را بیشتر میکند، اتفاقا تمرکز روایت روی خواست و انگیزه و مسیر رو به رشد آرنولد است. از این نظر با یک مستند انگیزشی طرفیم که بهخوبی میتواند در میان مخاطبان بهویژه جوانان ایجاد انگیزه کند و آنها با در نظر گرفتن شخصیت بااراده و سخنان اثربخش و راهگشای آرنولد، با جدیت و پشتکار در مسیر موردعلاقه خود گام بردارند. هر سه قسمت این مستند با حضور آرنولد در منطقهای کوهستانی و برفی آغاز میشود که اشاره به رسیدن قهرمان قصه به قله و اوج موفقیت از پس راهی سخت و پرچالش است. روایت آرنولد روی تصاویر که میتواند ترکیبی از جهانبینی و حرفهای خود او و متن نوشته شده باشد، هم بهخوبی در مسیر ایجاد انگیزه مخاطب حرکت میکند: «من در طول زندگیم یه استعداد خاص داشتم و میتونستم آیندهام رو واضح ببینم. اگه میتونستم ببینمش پس حتما دست یافتنیه. هدف این بود بدن رو به شکل دلخواه خودت دربیاری، ولی به این وسیله میتونی ذهن و ارادهات رو هم بسازی.» یا «من فکر میکنم سرنوشت ما در دستان خودمونه. باید چشمانداز رسیدن به آینده رو داشته باشی و اگه اون رو دنبال کنی فکر میکنم معجزه اتفاق میفته. زندگی من دقیقا برپایه همین استوار بوده، اوج قله بدنسازی رو دیدم اون رو فتحش کردم، بعدش عرصه دیگهای رو دیدم، هنرپیشه اول مرد. ستاره سینما شدن.»
به روایت استالون و کامرون
یکی از امتیازات مستند آرنولد این است که تنها به حضور محوری او و بهرهگیری درست از تصاویر آرشیوی بسنده نکرده و سراغ برخی دیگر از همکاران او و چهرههای مشهور دیگر هم رفته؛ از سیلوستر استالون و جیمز کامرون (کارگردان فیلمهای ترمیناتور با بازی آرنولد) تا جیمی لی کورتیس، دنی دوویتوو و لیندا همیلتون. هرموقع هم که لازم بوده آنها بهجز تعریف و تمجید از آرنولد، تعجب و نقدشان را هم نثار دوست و همکارشان کردهاند، بهخصوص آنجا که از اعلام نامزدی او برای فرمانداری کالیفرنیا شگفتزده شدند. همیلتون گفت: «خشکم زده بود و شوکه شده بودم و به نظر کار جنونآمیزی میاومد.» دوویتو گفت: «واسه من مسخره بود. به نظرم کار چرتی بود. میخواست فرماندار بشه. بابا بیخیال!» کامرون هم گفت: «کی فکرش رو میکرد اون همه مدت رو صرف آمادگی برای اجرای نقش بزرگش میکنه؟» حالا باتوجه به مصاحبه تازه آرنولد با سیانان مبنی بر اینکه دوست دارد در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در ۲۰۲۴ شرکت کند، به نظر میرسد نقش بزرگتر او رئیسجمهوری آمریکا باشد، نه فرماندار سابق کالیفرنیا. البته بزرگترین مانع او برای ایفای این نقش، قانون اساسی آمریکاست که به افرادی که زاده این کشور نیستند،اجازه نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری را نمیدهد. اگر چنین سدی سر راه او نبود، شاید آرنولد جمهوریخواه میتوانست خواستهاش درباره متحدکردن آمریکاییهای شدیدا تفرقهزده را تاحدودی برآورده کند، کاری که زمان حضور در فرمانداری کالیفرنیا هم نسبتا انجام داد و دنبال دوستی جمهوریخواهان و دموکراتها برای حل مسائل و مشکلات ایالت بود. موضوعی که کاملا تحقق نیافت، چرا که حتی جمهوریخواهان هم به این سلبریتی به عنوان ملعبه نگاه میکردند و او را جدی نمیگرفتند. آرنولد باوجود جمهوریخواه بودن، دیدگاهی افراطی ندارد و بیشتر یک میانهرو است. از نگاه متفاوت او همین بس که چند سال پیش و در پیامی ویدئویی ضمن دعوت به وحدت آمریکاییها از ترامپ بهعنوان بدترین رئیسجمهور کل تاریخ آمریکا نام برد.
هنوز نابود نشده است
هالیوود سفرهای را که پهن کرده، هیچوقت جمع نمیکند. میگویید نه؟ سریالهای اخیر سیلوستر استالون ۷۶ساله (پادشاه تولسا) و آرنولد ۷۵ ساله (نابودشده) مصداق بارز این جمله هستند و با روایتی مفرح از کهنسالی و تتمه بدن ورزیده و توان هنرمندان ورزشکار در قصههایی تازه بهره بردند. گرچه مشخصا بدنهای این دو سینماگر کشش و انرژی دوران اوج و جوانیشان را ندارد اما سازندگان این سریالها بهخوبی این مسیر ناگزیر را با شمایل بزن بهادر استالون و آرنولد هماهنگ و همراه کردند. نتیجه قصههایی شده که این شخصیتها با علم به پیری و حرکت در اواخر راه، از شوخی و دست انداختن شمایل قهرمانانهشان ابایی ندارند و یک سوزن به خود میزنند و یک جوالدوز به دیگران. در این میان استفاده از عنوان «نابودشده» در سریال اکشن، ماجراجویی و هیجانانگیز برای نقشآفرینی تازه آرنولد که ماجرای جاسوسبازی یک پدر و دختر را روایت میکند، هم هوشمندانه و جالب توجه است و فیلم «نابودگر» (ترمیناتور-قسمتهای اول و دوم) با بازی جذاب آرنولد را به یاد میآورد، بهخصوص با آن دیالوگ «آستا لاویستا بیبی» (به لاتین یعنی تا دیدار بعدی عزیزم) در ترمیناتور۲ و قبل از شلیک به یکی از شخصیتهای شرور فیلم. سریال نابودشده در کنار مستند آرنولد و مصاحبه و تمایل اخیر او برای شرکت در ریاستجمهوری در کنار انرژی و فعالیتهای روزانه ورزشی از بدنسازی تا دوچرخهسواری و حضور فعال در اینستاگرام و بازی با لولو و ویسکی (الاغ و اسب مینیاتوری آرنولد) نشان میدهد که قهرمان، حالاحالاها قصد بازنشستگی ندارد و فعلا خبری از نابودینیست.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد