به گزارش خبرنگار جامجم، اوایل زمستان سال گذشته زنی با حضور در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای ناحیه ۳۴ تهران از سرقت گردنبند ۳۰ میلیون تومانیاش در خیابانی در پایتخت خبر داد. با دستور قضایی تحقیقات در دستور کار پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و شاکی گفت: از محل کارم به خانه بازمیگشتم، مردی میانسال سمتم آمد و نشانی خانهای را پرسید، خواستم نشانی را به او بگویم که دستش را محکم سمت گردنم گرفت و گردنبندم را قاپید و مرا پرت کرد که پایم صدمه دید. فقط دیدم سارق به سمت مردی قمه بهدست رفت و با هم فرار کردند.ماموران بهدنبال سارقان بودند که زنان و دختران جوان دیگری با حضور در پلیس آگاهی شکایتهای مشابهی را مطرح کردند. معلوم شد سارقان سه مرد بودند که به نوبت به شاکیان حمله کرده و گردنبندهایشان را به سرقت میبردند. برخی از آنها که در مقابل سارقان مقاومت کردند با ضربههای قمه زخمی شدند. به نظر میرسید متهمان اعضای یک گروه باشند که به بهانه پرسیدن نشانی خانه، بیمارستان یا مراکز خرید شاکیان زن را به دام میانداختند. گردنبندهای سرقتی از ۲۰تا۱۰۰میلیون تومان ارزش داشته است. جستوجو برای دستگیری سارقان فراری ادامه داشت تا اینکه آخر هفته گذشته یکی از سارقان هنگام سرقت از مالباختهای به زمین خورد. با داد و فریادهای آن زن مردم سررسیدند و با کتک زدن سارق او بازداشت و گردنبند سرقتی به صاحبش بازگشت. سهیل متهم بازداشت شده به پلیس آگاهی منتقل شد و در تحقیقات گفت: من با همدستی دو سارق سابقهدار از زنان و دختران گردنبند قاپی میکنیم که در سرقت آخرم ناکام ماندم. با اعتراف او سرکرده باندشان به نام وحید هم بازداشت شد. معلوم شد این مرد دزدی کهنه کار و با سابقه است که وی نیز به همدستی با وحید و متهم فراری به نام ناصر اعتراف کرد. با اعتراف آنها پلیس موفق به دستگیری دو طلافروش شد که طلاهای سرقتی را از سارقان خریده بودند.
محمد ولدی بیراوند، بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران با تایید این خبر گفت: تحقیقات از متهمان در حالی ادامه دارد که پلیس در جستوجوی سومین سارق فراری است. وی همچنین با هشدار به زنان از آنها خواست طلاهای خود را در معرض دید سارقان قرار ندهند و از تردد در محلهای خلوت شهر خودداری کنند تا جان و مالشان به خطر نیفتد.
«اعتیاد» مرا تا دزد حرفهای شدن برد
وحید ۴۹ ساله سالهاست به اتهام سرقت روانه زندان میشود و این بار با تشکیل باند خودش گردنبندقاپی میکرد که بعد از چند ماه فرار بازداشت شد.
چه شد سارق شدی؟
بهعنوان راننده در بخش انتقال تیم پروازی فرودگاه مهرآباد و امام خمینی(ره) به سمت هواپیما فعالیت داشتم. شرایط زندگی و حقوقم خوب بود تا اینکه گرفتار اعتیاد شدم. مسئولان محل کارم وقتی فهمیدند شیشهای شدم و اعتیادم را نمیتوانم ترک کنم بعد از هفت سال کار مرا اخراج کردند و بعد از آن زندگیام عوض شد. شروع کردم به جابهجایی مسافر با خودرویم که اوایل سال ۹۲ از شانس بدم مردی را که گونیای همراه داشت بهعنوان مسافر سوار کردم، نمیدانستم که او سارق سیم و کابل است و درون گونیاش وسایل سرقتی است. در میانه راه گشت پلیس یکدفعه به خودرویم شک کرد و خواست متوقف شوم. همین که خواستم توقف کنم مرد مسافر از خودرو بیرون پرید و فرار کرد و گونیاش را در خودرویم جا گذاشت. من بازداشت شدم و هرچه گفتم سیم و کابل سرقتی مال من نیست کسی توجهی نکرد و زندانی شدم. بعد از چند ماه آزاد شدم.
بعد هم شروع به سرقت کردی؟
اعتیاد دوباره به سراغم آمد و دیگر نمیتوانستم مسافربری هم کنم. سراغ یکی از دوستانم رفتم که سارق حرفهای بود. او پیشنهاد گردنبندقاپی به من داد که قبول کردم. سرقتها را شروع کردیم و بعد از چند ماه ردمان را پلیس زد و بازداشت شدیم. خلاصه تا سال گذشته در باندهای سرقت گردنبندقاپیهای زیادی عضو بودم. چند مرتبه هم زندان رفته و بیرون آمدم و هر بار سرقتها را برای پرداخت رد مال و هزینه اعتیادم انجام میدادم. با پایان یافتن سه سال محکومیت آخرم وقتی بیرون آمدم تصمیم گرفتم خودم گروهی داشته باشم تا پول بیشتری نصیبم شود.
از تشکیل گروهت بگو؟
نیاز به افراد باتجربه و خلافکار و معتاد مثل خودم داشتم که راحتتر با من کنار بیایند. زمستان سال گذشته در یک پاتوق قمارخانه زیرزمینی در جنوب شهر با دو همدستم آشنا شدم هر دو معتاد و خلافکار بودند. چندبار سر قمار به من باختند که بعد قبول کردند، عضو گروهم شوند.
از شیوه سرقتها بگو؟
با تردد در محلههای خلوت شهر تهران زنان و دخترانی که گردنبند طلا به همراه داشتند را شناسایی و تعقیبشان میکردیم. در فرصتی مناسب یکی از ما سه نفر به بهانه پرسیدن نشانی خانه، بیمارستان یا مراکز خرید به سوژه نزدیک میشد. به محض اینکه او بخواهد نشانی را به ما بگوید در ۲۰ ثانیه گردنبند طلایش را کنده و به سرقت میبردیم. اگر مقاومت میکرد بقیه گروه به او حمله کرده و با قمه زخمیاش میکردند، چند مرتبه زنان و دختران مقاومت کردند که ما هم آنها را با قمه زخمی کردیم.
طلاهای سرقتی چی شد؟
همدست فراریام ناصر طلاها را به همسر و مادرش میداد که آنها میبردند طلافروشی و میفروختند. سهمی هم به آن دو زن علاوه بر تقسیم پول میان خودمان میپرداختم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد