گفت‌وگوی «جام‌جم» با بازیگر نقش سوران

سوران؛ قهرمان نسل امروز

شب قبل از اعلام نامزدهای سیمرغ بلورین چهلمین جشنواره فیلم فجر چه کسی فکرش را می‌کرد مردی که با وجود درخشش و واکنش مثبت مخاطبان در اولین نقش‌آفرینی‌اش در سینما، بدشانسی آورد و فیلمش با توقیف مواجه شد، حالا برای دومین اثر سینمایی‌ خود نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد می‌شود.
کد خبر: ۱۴۱۸۷۳۹
نویسنده فاطمه عودباشی - دبیر گروه رسانه

 بله. درست حدس زدید. درباره مهدی نصرتی حرف می‌زنم، شاگرد استاد حمید سمندریان که بازیگری در تئاتر و عکاسی خبری و اجتماعی را همزمان از دهه ۸۰ شروع کرد و از اوایل دهه ۹۰ عکاسی را تدریس می‌کرد.

نصرتی اگرچه در چهار اثر سینمایی از جمله «دربست» به کارگردانی علی خامه‌پرست، «مجبوریم» به کارگردانی رضا درمیشیان، «لباس شخصی» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی بازی کرده و در آثار سوم و چهارمی که نام بردم، نقش اصلی را ایفا کرده است اما بیشتر به عنوان بازیگر تئاتر شناخته می‌شود. هملتینا، نوش‌دارو، آفتاب بنفش، ساعت ۲۰، اینجا همان‌جاست، تلنگر، سفر به نهایت دور، پولانسکی، عددهای نشده از جمله آثار نمایشی‌ است که در آن ایفای نقش کرده و علاوه بر چند جایزه بازیگری و کارگردانی تئاتر، در سال ۹۵ نامزد بهترین بازیگر سال تئاتر برای نمایش «ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی» در جشن بازیگر خانه تئاتر شده است   اما این روزها شاهد نقش‌آفرینی این هنرمند به عرصه سریال با اثر «سوران» هستیم؛ اثری که روی آنتن شبکه یک سیما رفته و توانسته است واکنش مثبت مخاطبان را به همراه داشته باشد.  مهدی نصرتی که قهرمان قصه است، نقش امیر سعیدزاده ملقب به سعید سردشتی را ایفا می‌کند؛ آزاده کردی که با تجزیه‌طلبان مقابله می‌کند و عاشق وطنش است. پخش این سریال بهانه‌ای شد تا با این بازیگر به گفت‌وگو بنشینیم که در ادامه می‌خوانید.

از اولین فعالیت شما در تئاتر و حتی سینما سال‌هاست می‌گذرد اما هنوز آثار سینمایی‌ای که در آنها نقش اول و در حقیقت قهرمان قصه را ایفا کردید، از جمله «ضد» و «لباس شخصی»، اکران عمومی نشده‌اند. در عین حال دو سال پیش برای فیلم«ضد» نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شدید. خود شما این مسیر را کم لطفی می‌بینید یا تقدیر؟
هنر از هر نوعی که باشد، در صورتی که امکان ارائه به مخاطب را پیدا نکند، انگار به‌وجود نیامده است و انگار تجربه‌ای برای خالق آن که عکاس، نقاش، مجسمه‌ساز و هر کسی که کار هنری می‌کند، است. در حقیقت هنرمند برای رشد خود محتاج بیننده عام و خاص است. چهار سال است که فیلم«لباس شخصی» توقیف شده و نمی‌توان این را گردن تقدیر انداخت. این اثر زمان حضور در جشنواره فیلم فجر هم به دلیل نداشتن بازیگر چهره از بخش سودای سیمرغ به بخش نگاه نو انتقال پیدا کرد. این اتفاق در حالی رخ داد که در همان سال حداقل ۳-۲فیلم بسیار ضعیف با بازیگران مطرح در بخش اصلی جشنواره حضور داشتند.پس وقتی ملاک گزینش مهم‌ترین جشنواره داخلی چهره بودن و نبودن بازیگر یک فیلم باشد، به تمام اهالی سینما این پیام را القا می‌کند اگر می‌خواهید فیلم‌تان دیده شود، به هیچ عنوان دنبال معرفی چهره جدید نروید. حدود دو سال از ساخت فیلم سینمایی ضد هم می‌گذرد اما متاسفانه این فیلم هنوز اکران نشده است. با اکران به موقع این فیلم‌ها و دیده شدن آنها توسط مردم، قطعا مسیر بازیگری من هم تغییر می‌کرد.

 مسلما در این مدت پیشنهادهای مختلفی داشتید اما می‌خواهم بدانم شخصیت سوران چه ویژگی‌هایی داشت که آن را برای ورود خود به تلویزیون و حضور در یک سریال انتخاب کردید؟ 
از بین پیشنهادهایی که شد، یکی از دلایل پیوستنم به سریال سوران، عوامل حرفه‌ای پشت دوربین آن بود.آدم‌های خوشنام و باتجربه‌ای که در پروژه‌های دیگر سابقه همکاری با بعضی از آنها را داشتم. مضاف بر این‌که در روزهای اولیه پیش‌تولید وقتی از تهیه‌کننده و کارگردان پرسیدم چرا دنبال بازیگر چهره نرفتید و سراغ من آمدید، آنها در جواب گفتند: «چون ما می‌خوایم یک قصه تعریف کنیم. همین. دنبال این نیستیم که چیزی یا کسی رو به رخ بکشیم.» شنیدن چنین حرفی و دانستن آن برای هر بازیگری می‌تواند تعیین‌کننده باشد. بعد از خواندن فیلمنامه هم، کاراکتر سوران و تنوع اتفاق‌هایی که در طول قصه با آنها مواجه می‌شدم برای من دلیل و انگیزه‌ای تازه‌ برای انجام این پروژه شد. سوران که از روی شخصیت شهید امیر سعیدزاده، معروف به سعید سردشتی نوشته شده درحالی که بسیار ساده به نظر می‌آید، پیچیده است و در کمال درونگرایی، فاکتورهای رفتاری شخصیت‌های برونگرا را دارد. این شخصیت ویژگی‌های زیادی داشت که بازی کردن آن با وجود سختی‌هاجذاب بود.
 
وقتی ما شما را در این سریال می‌بینیم نخستین مسأله‌ای که نگاه ما را جلب می‌کند، بیان و لحن آرام و عمیق است. در واقع سوران فردی درونگراست که در اوج آرامش نگاه عمیقی دارد. آیا این موضوع نتیجه مطالعات شخصی‌تان از زندگی‌نامه سعید سردشتی است یا این‌که نتیجه صحبت با تیم کارگردانی و نویسنده است؟ درباره این موضوع توضیح دهید که خودتان چه ارزیابی‌ای نسبت به این مسأله دارید؟
در زمان پیش‌تولید و بعد از خواندن فیلمنامه مسائلی با شخصیت سوران داشتم که با سروش محمدزاده مطرح کردم. در چند جلسه که مواقعی هم با حضور عباس ریاحی، نویسنده کار برگزار می‌شد، ما به صورت ویژه درباره این کاراکتر و درک ابعاد مختلف شخصیتی و رفتاری‌اش حرف زدیم. جلسات به‌خوبی پیش می‌رفت و من همزمان در تمرین‌ها و تحقیقات شخصی‌ام سعی می‌کردم اول شخصیت نوشته شده در فیلمنامه را بشناسم و بعد از آن به مقایسه نقاط مشترک با خود شخصیت سعید سردشتی برسم. همه این مواردی که عرض کردم به شخصیت سوران شکل داد و من به گونه‌ای که مخاطب می‌بیند، بازی کردم.  

اگر بخواهیم این شخصیت را تقسیم‌بندی کنیم باید بگوییم که دو بخش پررنگ دارد. اول این‌که در کنار روحیه مبارزه‌طلبی، وقتی مقابل همسرش قرار می‌گیرد و با او هم صحبت می‌شود، عاشق است و بیننده متوجه نگاه پر از احساس او به همسرش می‌شود. این تضاد در صحنه‌ها تا چه میزان شما را با چالش همراه می‌کرد؟
روحیه مبارزه‌طلبی این کاراکتر از همان عشق به خانواده و فراهم کردن امنیت آنها نشأت می‌گیرد. من این دو فاکتور شخصیتی سوران را جدا از هم ندیدم اما زیر بنای این کاراکتر و کلمه تعیین‌کننده وجودش،‌ عشق است. در واقع شکل بیرونی عشقی که در درونش وجود دارد، هر بار و با توجه به موقعیت‌های مختلف تغییر می‌کند اما علت همه واکنش‌هایش، عاشق بودنش است. در حقیقت فرقی نمی‌کند سوژه خانواده، همسر یا وطن باشد و تفاوتی ندارد که چقدر نگهداری آن عشق سخت باشد. سوران درباره اعتقاداتش، سازش‌ناپذیرست، این کاراکتر در بسیاری از موارد کمال‌گراست و با کوتاه آمدن میانه‌ای ندارد.  

شخصیت سوران در سریال، یا شخصیت نفوذی فیلم‌ ضد یا کاراکتر پریشان و باهوش فیلم لباس شخصی همه پیچیده بودند و برای مخاطب از ابتدا ابعاد مختلف آن مشخص نبود. در حقیقت ابهام در شخصیت‌ها وجود دارد. علاقه خود شما ایفای چنین نقش‌هایی است یا دلیل دیگری دارد؟
ابهام یا رازآلود بودن شخصیت، ملاک گزینش نقش‌هایم نیست، بلکه نقشی که درست نوشته شده و قصه آن شنیدنی باشد، برای من جذاب است. همچنین معتقدم نقش‌هایی که خوب نوشته می‌شوند، به خودی خود، قابل حدس نیستند. من به‌شخصه دوست دارم نقش‌هایم روی نوشته و کاغذ یعنی در همان نگارش هم با هم متفاوت باشند اما ژانر یا مدیوم خاصی مدنظرم نیست و برایم تفاوتی ندارد ژانر فیلمم کمدی باشد یا درام، اکشن، تاریخی، فانتزی، تخیلی، جنایی و... هر ژانری برایم جذاب و دوست‌داشتنی ا‌ست به شرطی که فیلمنامه پخته و قوی داشته باشد. توجه به این‌که مدت زمان کوتاهی از زمان شهادت شهید سردشتی می‌گذرد، ایفای چنین نقشی سختی‌های زیادی برای شما داشت، چون افرادی از نزدیک با شهید آشنا بودند و از خصوصیات رفتاری و شخصی او اطلاع داشتند.
 
بنابراین ایفای چنین نقشی مثل حرکت کردن روی لبه پرتگاه بود. خودتان نگران این موضوع نبودید؟
درباره این موضوع نگرانی زیادی نداشتم. عباس ریاحی به‌عنوان نویسنده سریال قبل از من این حساسیت‌ها را به خرج داده و شخصیت سوران را با وفاداری به شخصیت واقعی سعید سردشتی نوشته بود. من هم سعی کردم اول با خواندن فیلمنامه و بعد تحقیق درباره خود سعید سردشتی و خانواده‌اش، تا جایی که می‌توانم به شخصیت واقعی ایشان نزدیک شوم. 

یکی از بخش‌های سخت کار شما لهجه کردی بود. با توجه به این‌که شما هم اصالتا کرد نیستید اما در این سریال می‌بینیم که دیالوگ‌های‌تان را با آوای کردی بیان می‌کنید. درباره این موضوع توضیح بدهید که چقدر تمرین کردید و برای‌تان سخت نبود با لهجه‌ای که آشنایی ندارید، صحبت کنید؟
بله کار سختی بود. من و باقی بازیگرانی که با لهجه و زبان کردی آشنایی نداشتیم، دو ماه قبل از شروع فیلمبرداری و در زمان پیش‌تولید، تقریبا هر روز با مشاور لهجه، احمد جعفری تمرین می‌کردیم. کار ما از جایی سخت‌تر می‌شد‌، در کنار تمرین‌های شخصی که برای رسیدن به نقش‌های‌مان انجام می‌دادیم، مجبور بودیم روزی چند ساعت هم در تمرین لهجه کُردی حاضر شویم. بعد از کلید خوردن پروژه و در تمام طول شش ماه فیلمبرداری، مشاور لهجه کنار بازیگران بود و دیالوگ‌های ما را در تمام سکانس‌ها چک می‌کرد.
 
برخی از بازیگران اطلاعات‌شان را به فیلمنامه محدود و کمتر درباره نقش خود مطالعه شخصی می‌کنند. از آنجایی که شما در تئاتر سبقه دارید و معمولا هنرمندان این حوزه بسیار در کار سختگیر هستند، چقدر مطالعه از قبل داشتید و چه مواردی پیشنهاد دادید که به شخصیت سوران اضافه شود یا کدام‌یک از ویژگی‌های سوران را در کار پُررنگ کردید؟
به تحقیق و تمرین زیاد اعتقاد دارم و گاهی حتی ممکن است زیاده‌روی کنم. من با قبول یک نقش، باید به شخصیتم نزدیک شوم و در این راه، کارهایی را که لازم بدانم، انجام می‌دهم. ناگفته نماند که نقش‌های متفاوت، روش‌های رسیدن به آنها را هم متفاوت می‌کند.
 
شهید امیر سعیدزاده به‌دنبال آرمان‌هایش در زندگی بود و همیشه می‌خواست کاری را که از دستش برمی‌آید، برای مردم انجام دهد و شما هم سعی کردید این شخصیت را همان‌طور که بوده است، ایفا کنید؛ ضمن این‌که ما می‌بینیم به‌گونه‌ای این نقش را بازی می‌کنید که برای مردم قابل‌باور و لمس باشد (به قول معروف از رفتارهای اغراق‌آمیز در بازی‌تان استفاده نکردید تا شخصیت شهید سردشتی همانی باشد که هست). برای‌تان  سخت نبود این موارد را اجرایی می‌کردید که به قهرمان بودن سعید سردشتی لطمه نزنید و هم این‌که اگزجره نشود؟
برای رسیدن به یک شخصیت، ممکن است از روش‌ها و تکنیک‌های خاصی استفاده کنم اما بعد از رسیدن به آن نقش یعنی در زمان اجرا، از هیچ تکنیکی استفاده نمی‌کنم و فقط سعی می‌کنم به یافته‌‌هایم، وفادار باشم. در این روش من چیزی را کنترل نمی‌کنم که به‌عنوان مثال در صحنه‌ای باید داد بزنم یا خشمم رادر خود بریزم. من از قبل طراحی‌هایی دارم اما آنچه تعیین‌کننده اصلی نوع بازی من است،  اتفاقی ا‌ست که در لحظه‌ در حال وقوع است و همچنین شناختم از شخصیت. 
 
در تئاتر اقتباس از آثار بزرگ بسیار رایج است؛ در حالی‌که در تلویزیون و سینمای ایران کمتر آثار اقتباسی می‌توان پیدا کرد. سوران اقتباسی از کتاب عصرهای کریسکان است. از نظر شما اقتباس از کتاب و به‌تصویر کشیدن آن در قاب تلویزیون، چه آورده‌ای برای فرهنگ و هنر کشور دارد؟ و چرا کمتر فیلمسازی به سراغ این موضوع می‌رود؟ آیا قبل از بازی در این سریال این کتاب را مطالعه کردید و به‌نظرتان چقدر توانسته در اقتباس موفق باشد؟
ما آثار اقتباسی درخشانی در حوزه فیلم و سریال داشتیم، از بارزترین و شاید درخشان‌‌ترین نمونه‌های این کار می‌شود به سریال«قصه‌های مجید» مرحوم کیومرث پوراحمد اشاره کرد که از نوشته‌های هوشنگ مرادی‌کرمانی بود. برخی از رمان‌نویس‌ها مانند هوشنگ مرادی‌کرمانی که کارهای‌شان پر از تصویر است، پتانسیل پرداخت و ارائه در حوزه‌های دیگر را دارند. در حقیقت کتاب‌«مهمان‌مامان» ایشان هم توسط داریوش مهرجویی به زیبایی  به فیلم ماندگاری تبدیل شد.کتاب «عصرهای کریسکان» کیانوش گلزارراغب هم به نظر من از همین دست کتاب‌هاست. من با قطعی‌شدن بازی‌ام در سریال  سوران  و برای شناخت بهتر شخصیت، کتاب‌های  عصرهای کریسکان و  «برده‌سور» را خواندم و با وجود تمرکزم روی استخراج نکاتی که بیشتر به دردم می‌خورد، مدام در قصه‌های کتاب‌های ایشان غرق می‌شدم و برای نکته‌برداری مجبور بودم مطالعه چندباره داشته باشم. تشخیص این‌که کدام کتاب از کدام نویسنده پتانسیل اقتباس دارد، یک کار تخصصی است ولی به نظر من با تکرار چنین تجربه‌هایی می‌توان فراتر از ساخت یک محصول سینمایی یا تلویزیونی سرگرم‌کننده، به فرهنگ جامعه خدمت کرد.
 
معمولا وقتی بازیگری در نقشی خوش‌می‌درخشد بقیه پیشنهادها در همان شکل و شمایل رخ می‌دهد. ممکن است این اتفاق هم برای شما رخ‌دهد و نقش‌هایی با لهجه یا شبیه به آن پیشنهاد شود. حال برخی هنرمندان گرفتار این موضوع می‌شوند و برخی دیگر نه. شما چه راهکاری دارید؟
آدمیزاد به‌طورکلی از تکرار بیزار است اما همه تکرارها هم بد نیستند. به‌عنوان‌مثال تکرار دیدن یک دوست اگر اندازه باشد، زیباست. من هم حساسیت‌های خود را دارم اما سخت نمی‌گیرم و برای بازیگری و ادامه راه  به دلم رجوع می‌کنم.
 
از نظر شما، کنش‌ و تفکر سوران چقدر برای جامعه به‌ویژه نسل‌های امروزی قابل درک است؟
عشق به خانواده و وطن چیزی نیست که مربوط به نسل خاصی باشد. نسل امروز عاشق زندگی و آزادی است؛ چیزی که امثال سوران به خاطر آن جان دادند. 
 
کاراکتر سوران در دورانی زیسته که سنت و عرف تمام اعمال انسان‌ها را درگیر خود‌ کرده. مانند جریانی که این کاراکتر مجبور است برای حفظ سنت‌ها، با همسر برادرش که از دنیا رفته ازدواج کند. شاید مخاطبی که سوران را رزمنده و جسور می‌بیند، تصور داشته باشد که در زندگی شخصی هم جسور باشد. درباره این مسأله  برای‌مان بگویید. 
سوران، انسان خودساخته‌ای است‌. این کاراکتر برای اعتقاداتش دلیل دارد و تبعیت کورکورانه از عرف یا سنت در قاموسش نمی‌گنجد. برای موافقت و مخالفت‌هایش هم دنبال راهی می‌گردد که کمترین آسیب را به کسی بزند. نوشته فیلمنامه‌نویس این را به من می‌گفت و من هم با پذیرش این روحیه، به روش‌های اجرای آن  در طول فیلمبرداری فکر کردم.
 
با نگاه به کارنامه کاری شما، می‌توان دریافت که آثار بسیاری را در فضای دهه ۵۰ و ۶۰ بازی کرده‌اید. مهدی نصرتی که خود از جوان‌های نسل امروزی است، برای رسیدن به نقش‌هایی که مختص آن سال‌هاست چه کارهایی انجام داده است؟ 
اتفاق‌های اجتماعی و سیاسی آن دهه را مطالعه و سعی کردم شرایط زندگی در آن دوره را درک کنم. دیدن فیلم‌های مستند آن دوره نیز کمک زیادی به من کرد. البته تفاوتی ندارد مستند اجتماعی باشد یا برنامه‌ تلویزیونی. در حقیقت به من کمک می‌کند به شخصیت فیلمنامه نزدیک شوم. از سوی دیگر، داده‌های فیلمنامه و دانستن نظرات عوامل دیگر پروژه هم گاهی راه را هموارتر می‌کرد.
 
از همکاری با سروش محمدزاده به‌عنوان کارگردان اثر و دیگر بازیگران پروژه برای‌مان بگویید. چقدر از قبل با آنها آشنایی داشتید؟
من بعد از آشنایی با سروش محمدزاده یک فیلم از ایشان و چند قسمت از سریال‌های قبلی او را تماشا کردم تا با نوع کار ایشان بیشتر آشنا شوم. سروش پیش از کارگردانی، تدوینگر قابلی هم بوده است و این تخصص در تسریع کار فیلمبرداری و عدم اتلاف وقت و انرژی گروه تاثیر زیادی داشت. یکی از نقاط‌قوت همکاری با او این است که به بازیگر آزادی عمل می‌دهد و از ایده‌های خلاقانه استقبال می‌کند. گروه بازیگران سریال سوران با وجود تفاوت‌هایی که در سابقه یا نوع تجارب گذشته خود داشتند، بسیار همدلانه و باانگیزه کنار هم کار می‌کردند و این اتفاق کم‌نظیر باعث شد شرایط سخت کار کمتر به چشم‌مان بیاید. حسرت و ناراحتی من از نبود حسام ناگفتنی ا‌ست. یادش‌به‌خیر.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها