طی ماههای اخیر بسیاری از تئوریسینهای حوزه سیاست خارجی آمریکا مانند کیسینجر و فوکویاما، هشدارهایی را به دولت بایدن و بهطورکلی دولتهای آمریکایی درخصوص شرایط جدید جهان مخابرهمیکنند. نظرشما دراین خصوص چیست؟
کاملا درست است. حتی اگر آمریکا بخواهد دیگر در موقعیتی نیست که معادلات و تغییرات منطقهای و جهانی را تعیین و تأثیر قبلی خود را برای تغییر قوانین بازی حفظ کند. قبلا چینش قواعد بازی و حتی رفتار بسیاری از بازیگران حوزه روابط بینالملل براساس خواست و اراده واشنگتن صورت میگرفت و آمریکا از قدرت هژمونی و ابزارهای جبری خود برای تغییر رفتار بازیگران استفادهمیکرد. برخی از این بازیگران تابع آمریکا بودند و برخی دیگر، پس از مقاومت در برابر واشنگتن در نهایت ناچار بودند به بازی آن تن دهند. اما اکنون همگان متوجه حقیقت دیگری در جهان هستند. اینکه آمریکا قدرت تحمیل خواستههای خود را حتی به برخی بازیگرانی که در گروه نزدیکان آن تعریف میشوند ندارد. حال تکلیف کشورهایی که در مخالفت با آمریکا گام برمیدارند مشخص است. قواعد بازی در دنیای امروز تغییر کرده و آمریکا نهتنها نقشی در چینش قواعد بازی جدید ندارد، بلکه خود نیز به نوعی دچار محدودیتهای ناشی از شکلگیری دوران جدید شده است.
جمهوریخواهان در آمریکا مدعی هستند ازهمگسستگی و سردرگمی موجود در حوزه سیاست خارجی واشنگتن، معلول حضور جو بایدن و دموکراتها در کاخسفید بوده و دلیل دیگری ندارد. آیا این گزاره را صحیح ارزیابی میکنید؟ آیا جمهوریخواهان نیز تغییرات کلان و اساسی در نظام بینالملل را حس کردهاند؟
هدف جمهوریخواهان از بیان این ادعاها مشخص است. آنها بهدنبال منفعت کوتاهمدت خود(انتخاباتریاستجمهوری ۲۰۲۴) و بازگشت به کاخسفید هستند. اما تغییرات جاری در حوزه روابط بینالملل بسیار بنیادین است. آمریکای بایدن با دوره قبل بسیار متفاوت است و البته این نهتنها به انتخاب بایدن، بلکه نتیجه تغییرات جدید منطقهای و جهانی و همچنین گسستگی جامعه آمریکاست. بنابراین در اینجا دو مولفه مهم در شکلگیری شرایط جدید در آمریکا اهمیت دارد. یکی اینکه مناسبات جهانی و حتی در مواردی روح حاکم بر این مناسبات نسبت به قبل تغییر یافته و دیگر اینکه درون جامعه آمریکا، شاهد ایجاد گسست و شکافی جدی هستیم که نشانهای درخصوص ترمیم آن مشاهدهنمیشود.
به تغییرات مهمی اشاره کردید که در آمریکا و اراضی اشغالی پدیده آمده و همچنان ادامه دارد. با توجه به این موضوع،، مناسبات منطقه غرب آسیا درآیندهای نزدیک ورویکرد آمریکا ورژیمصهیونیستی دراین منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نکته مهمی اشاره کردید. حقایق جاری در جهان، رفتار بسیاری از بازیگران را تغییر داده است. یکی از این بازیگران، عربستان است. پس از افول قدرت و جایگاه آمریکا و بهچالشکشیدهشدن یکجانبهگرایی ادعایی آن، سعودیها نیز ناچار شدند رفتار خود را تغییر دهند تا ثبات سیاسی خود را بدون تکیه به واشنگتن تامین کنند. توافق تهران ــ ریاض در همین راستا صورت گرفت و خشم آمریکاییها را برانگیخت. من پیشبینی میکنم که آینده منطقه به دور از یکجانبهگرایی آمریکا و قلدری صهیونیستها رقم خواهد خورد. آمریکا دیگر قدرت بازیگردانی در منطقه را ندارد و همین مسأله، آن را در نهایت (پس از صرف هزینههای هنگفت) وادار به پذیرش قواعدجدید نظم جهانی و منطقهای خواهد کرد. درخصوص رژیم اشغالگر قدس نیز همین مسأله صادق است. آنها اکنون با بحرانهای سختی روبهرو هستند. چالشهای عمیقی که تلآویو در داخل (اراضی اشغالی) با آنها مواجه شده، جایی برای بازیگردانی اسرائیل در منطقه باقی نگذاشته است. آنها در شرایط کنونی، دچار نوعی سردرگمی شده و به تاکتیک پمپاژ بحران در منطقه خاورمیانه رویآوردهاند. اما در این میان برخی استراتژیستهای اسرائیلی معتقدند که تنها راه کنترل اوضاع در تلآویو، مدیریت تنشها و ازبینبردن آنهاست. البته این مسیر برای صهیونیستها با توجه به جنس تعارضات شکلگرفته در تلآویو بسیار دشوار بهنظرمیرسد.