پس از آن مسئولیت اجرای واحدهای دوم و سوم را نیز به عهده گرفت. مدیرعاملی شرکت مادر تخصصی تولید و توسعه و بهرهبرداری از تجاربی که سالها در فضای فیزیکی نیروگاه اتمی بوشهر اندوخته بود؛ بسیار به کار آمد. هماکنون که پای صحبتهایش مینشینیم، در دهمین سالگرد بهرهبرداری از نیروگاه اتمی بوشهر، محفل گفتوگویی برقرار شده است؛ زمانی که میگوید: «این موی سفید در آسیاب سفید نشده» درمییابیم که حدود دو دهه کاری در هوای تفتیده بندرگاه راه سپردن؛ موی سفید و چین پیشانی را نیز میطلبد. محمود جعفری، پرسابقهترین رئیس نیروگاه اتمی بوشهر؛ پای گفتوگوی ماست.
زمانی که شما ریاست نیروگاه بوشهر را به عهده داشتید؛ این نیروگاه در چه وضعیتی قرار داشت و با چه مسائلی روبهرو بود؛ لطفا به تفصیل بیان بفرمایید؟
بنده کارم را در حوزه نیروگاه از دفتر نمایندگی ایران در مسکو شروع کردم. آنجا پیگیر ساخت تجهیزات نیروگاه اتمی بودم. حضور در کارخانجات مختلف و نظارت بر ساخت تجهیزات ازجمله اموری بود که بهعهده دفتر و نمایندگان نیروگاه بود که انصافا بهخوبی انجام میشد. تجهیزات عمده و اصلی نیروگاه تقریبا کارش به پایان رسید و به ایران ارسال شد. این پروسه بسیار سنگین و بزرگ بود. این سنگینی و بزرگی مربوط هم به ساخت و هم انتقال این تجهیزات به ایران بود. تجهیزات به مرور ساخته شد. در سال۱۳۸۳ که به ایران برگشتم، پیرو درخواستی که جناب آقای مهندس صبوری و مهندس آقازاده داشتند؛ خواستند با توجه به شناختی که در روسیه از وضعیت نیروگاه و ساخت تجهیزات داشتم؛ مسئولیت کار نیروگاه را به عهده بگیرم. آن زمان دکتر شریفلو مسئولیت کارگاه نیروگاه اتمی بوشهر را داشتند که این کار را به من سپردند. کار بسیار سنگین و طاقتفرسایی بود. بهخصوص در هوای شرجی و گرمای بوشهر کار بسیار سنگینتر هم شد اما بهخوبی انجام میشد؛ کژدار و مریز سختیهایی را در میانه راه داشتیم. ازنظر منابع مالی و مسائلی که در ارتباط با تجهیزات به لحاظ تحریمها ایجاد میشد؛ گاهی دچار مشکل میشدیم. تجهیزات به مرور وارد ایران شده و به نیروگاه منتقل شد و سپس کار نصب انجام شد.
در آن محدوده زمانی حدود ۴۰۰۰ نفر نیروی روس و معادل همین تعداد هم نیروی ایرانی مشغول به کار بودند و کار نصب و راهاندازی را انجام میدادند. به همین دلیل برنامهای را از روز اول تنظیم کردیم. برای اینکه نقش ویژهای را برای پرسنل ایرانی و روسی شروع کنیم. عمدهترین کاری که به نظرمان رسید انجام دهیم، واردکردن پرسنل بهرهبردار در حوزه نصب و راهاندازی بود. اینکه پرسنلی بتوانند با تمام پیچیدگیهای برنامه ساخت نیروگاه و نحوه بهرهبرداری از نیروگاه آشنا شوند که بسیار موفقیتآمیز بود و ما توانستیم شرکتهای خوب ایرانی را در مرحله نصب وارد این جریان کنیم. پرسنل ایرانی و بهرهبردار پا به پای روسها توانستند مشغول به کار شوند. مرحلهبهمرحله کار نصب که انجام میشد؛ توانستیم تأییدیه راهاندازی و بهرهبرداری را بگیریم و از زمانی که تجهیزات و قسمتهای مختلف نیروگاه وارد مرحله بهرهبرداری میشد، مسئولیت بهرهبرداری را بهعنوان کار مشترک روس و ایران توانستیم انجام دهیم. این کار بسیار ماندگار و سازنده بود. ازنظر آمادگی نیروهای ایرانی میتوانستند بهتدریج مسئولیت کار را برعهده گرفته و رفتهرفته حضور روسها را میتوانستیم بهتدریج کمرنگتر کنیم. تا آنجا که بتوانیم در حوزهی بهرهبرداری مسئولیت کار را خودمان بهعهده بگیریم.
نصب و راهاندازی بسیار طولانی شد و با ارسال تجهیزات گره خورد. تا اندازهای هم به مسائل مالی گره خورد. طرف روس هم به تعهداتش آنطور که باید عمل نمیکرد. به همین دلیل تجهیزات بهموقع سفارش داده نشد و بهموقع هم مورد استفاده قرار نگرفت. بهرغم مشکلاتی که بود، نیروگاه در زمان پیشبینی شدهای که در جدول زمانبندی مقرر شده بود به بهرهبرداری آزمایشی رسید. دراین مرحله ۲۶۰۰ نفر از پرسنل روس مسئولیت کار را بهعهده داشتند؛ با توجه به برنامهای که از پیش تنظیم شده بود برای کارهای بهرهبرداری پرسنل ایرانی بهصورت ویژه وارد عملیات بهرهبرداری شدند. بنابراین در اولین سال بهرهبرداری پرسنل روس را به حداقل رساندیم؛ حدود ۲۰۰ نفر از پرسنل روس باقی ماندند و ما پرسنل ایرانی را جایگزین کردیم. بعد از بهرهبرداری گارانتی و آزمایشی تقریبا ۹۸ تا ۹۹درصد پرسنل بهرهبردار پرسنل ایرانی بودند. این موضوع بیسابقهترین بهرهبرداری در تاریخ ساخت نیروگاه که توسط کشور ثالث ساخته شده، بود. به این دلیل که در این کشورها تا سالها؛ سازنده مسئولیت را واگذار نمیکند و خودش بهرهبرداری را بهعهده میگیرد تا بتواند اطمینان حاصل کند گارانتی مورد نیاز را ایجاد کرده است.
هدف همین بود که در حوزه نیروی انسانی جایگزینی انجام شود؟
بله، دقیقا. میخواستیم بهرهبرداری را به دست نیروهای داخلی انجام دهیم که خدا را شکر موفق هم بودیم و خوب هم جواب داد. نیروهای ایرانی خوب توانستند مسلط شوند. با این توضیح که تعدادی نیروی اندک روسی در داخل نیروگاه داشتیم. آنهم بهاینعلت که آموزشهای این گروه که باید جایگزین شود، هنوز به اتمام نرسیده بود. بعد از اتمام این آموزشها، آنها هم رفتند و گروه ایرانی جایگزین شدند. سرانجام بهرهبرداری نیروگاه اتمی بهعهده پرسنل داخلی انجام گرفت.
بحث ایمنی تأسیسات هستهای را مطرح کنیم. نیروگاه اتمی بوشهر در کنار دریا است و در شرایط جوی بندر پایهگذاری شده؛ با توجه به اینکه فاز ۲ و ۳ نیروگاه هم در همان محدوده ساخت و راهاندازی میشود، با در نظر گرفتن تجربهتان از نظر تخصصی، فنی و مهندسی از ساخت چنین نیروگاههایی در مناطقی که افراد بومی ساکن هستند و چارهای جز ماندن در منطقه ندارند، چه ارزیابیای دارید؟
معمولا برای نیروگاهها چند پارامتر ویژه مورد بررسی قرار میگیرد. یکی بحث زلزله، دوم آب، سوم بحث نیروی انسانی و جمعیت و چهارم مسائل آبوهوا و منطقهای است. بوشهر یکی از سایتهای بسیار خوب و درجه یک کشور که در منطقه ارزیابی شده است. این مسأله هم به لحاظ جمعیتی(چون پراکندگی جمعیت وجود دارد) و هم به لحاظ زلزله مطرح میشود. البته منع خاصی برای وجود جمعیت در محدوده نیروگاههای هستهای یا سایتهای هستهای وجود ندارد. اگر توده خاصی از مردم در محدوده نیروگاه یا سایت هستند، ملزم هستیم امکانات و پیشبینیهای مطمئن برای مسائل ایمنی آنها داشته باشیم. جدا از مسائل جمعیتی، مسائل ایمنی که به همان جمعیت برمیگردد هم به لحاظ پارامترهای بینالمللی و آیتمهای ارزیابیهای بینالمللی که توسط سازمانهای بینالمللی انجام میگیرد نیز حائز اهمیت است. سازمانهایی مثل «وانو» اتحادیه نیروگاهها؛ هرساله ارزیابیها را انجام میدهند و باید در چارچوب آن آیتمهای تعریفشده حرکت میکردیم. براساس آن ارزیابیها منطقه نیروگاه انتخاب شده است. هماکنون سایت و اطراف آن قابلیت زندگی کردن دارند. ازنظر جمعیتی و ایمنی سایت بسیار خوبی است. فکر میکنم در آینده درهمان منطقه واحدهایجدید هم برای ساخت پیشبینی میشود. برهمین اساس واحد هم ساخته میشود و منعخاصی به لحاظ مسائلجمعیتی وجود ندارد. تنها باید پیشبینیهایامنیتی را خدایناکرده برای پیشآمدن حوادث داشته باشیم.
نیروهای بومی آن منطقه به نیروگاه عادت کردند؟ پذیرششان چطور بود؟
در ابتدا مقاومتهای بسیاری داشتند و پذیرش بسیار سخت بود اما بهتدریج عادت کردند و همزیستیشان بهتر شد. در حال حاضر آنها به نیروگاه عادت دارند تا جایی که قسمتی از امرار معاششان به نیروگاه گره خورده است. بهعنوان مثال مواردی همچون تعویض سوخت نیروگاه بهصورت سالانه که عملیاتی حسابشده است و فضای زیادی را میطلبد، ناراحتیهایی را ممکن بود به همراه داشته باشد اما مردم منطقه حتی به این مسأله هم عادت کردند.
یک سری برنامههای مردمی هم برای جذب مردم منطقه اجرا شد که این همزیستی را جا بیندازد؛ اینطور نیست؟
بله، اشاره بجایی است. بنده در طول سالهای مسئولیتم، تمام تلاشم این بود که مسئولیتهای اجتماعی را بهعنوان محور اصلی کار در حوزه نیروگاه بالا ببرم. همیشه تأکید داشتم که اولویت یک ما مردم باشند. ما برای مردم داریم زحمت میکشیم، پس مردم باید از حضور ما منتفع شده و نه اینکه متضرر شوند. پس با هم گره خوردیم. حتی بهتدریج به اقتصاد محیط و شهر کمک کردیم. گردش مالی که در آنجا داشتیم هم بسیار عالی بود. اولویت یک ما استان بوشهر است. ما در استفاده از صنایع بوشهر که تأمینکننده نیاز ما باشد به بیرون از بوشهر مراجعه نمیکنیم. در حوزه نیروی انسانی؛ اگر نیروی انسانی مورد نیاز ما در بوشهر و منطقه استان بوشهر تأمین باشد از آن منطقه انتخاب میکنیم و به خارج از بوشهر مراجعه نمیکنیم. ارتزاق ما از همانجاست. معمولا تأمین غذای نیروگاه از منطقه است. شرکتهای خدماتی که با آنها قرارداد میبستیم از همان منطقه بودند. این ارتباط بهگونهای شده که هم شهر و روستاهای اطراف این احساس وابستگی را دارند. در مواردی که کمک لازم داشتند، کمکشان کردیم. حتی مشکلاتشان را برطرف کردیم؛ نیازهای روستا را برطرف کردیم. به جوانهایشان پرداختهایم. به مسائل ورزشی و آموزشیشان پرداختیم. تا جایی که در صورتی که نیاز بوده؛ کوچههایشان را آسفالت کردیم. ما کارهای شهرداری آنجا را انجام دادیم. در آن منطقه حدود ۵۰ هزار اصله درخت کاشتیم؛ در آن منطقه فضای سبز بسیار زیبایی را ایجاد کردیم که مردم بتوانند از محیط لذت برده و از مواهب آن بهرهمند شوند.
پس در حال حاضر میتوان گفت که نیروگاه به زندگی اجتماعی مردم گره خورده است؟
باید هم همینطور باشد. نباید احساس شود که ما صنعت مزاحمی برای منطقه هستیم. بلکه این احساس باشد که این صنعت برای کمک به آنها آمده است. از زمانی که نیروگاه به شبکه متصل شده؛ ما هیچ خاموشی به دلیل کمبود برق نداشتهایم. قبل از آن حتی روزی چهار تا شش ساعت خاموشی داشتیم از آن زمان بههیچعنوان خاموشی برق در بوشهر نداشتیم. مگر اخیرا البته امسال که نه؛ سالهای گذشته گاهی وزارت نیرو برای اینکه عدالت اجتماعی را رعایت کند، اگر بهجاهای دیگر خاموشی میداد با وجود نیروگاه به شهر بوشهر هم برنامه خاموشی میداد. یعنی ما ۴۰۰مگاوات برق را به شبکه میدادیم و از طریق شبکه هم توزیع میشد. ولی با این وجود در حال حاضر این پیوستگی و وابستگی وجود دارد.
برگردیم به فاز ۲ و ۳ نیروگاه که در دست ساخت و راهاندازی است. چه تفاوت ساختاری و فنی میان این دو فاز و فاز یک نیروگاه اتمی بوشهر وجود دارد؟
طبیعتا نیروگاههای جدید از نسل جدید هستند. نیروگاه واحد یک از نسل ۳ بود؛ نیروگاه جدید ما ۳ پلاس است یعنی حتی از ۳ هم برتر است. طبیعتا آنها نسل جدید بهشمار میرود. ولی نیروگاهها معمولا رشد، ارتقا و نوآوریشان در سطح دنیا تقریبا یکسان است. نیروگاهها از یک سری استانداردها تبعیت میکند. نیروگاههای اتمی را چه آمریکاییها، چه اروپاییها، کره، چین و روسیه بسازند، از یک استاندارد تبعیت میکند. درست مثل اینکه خودرو که میخرید و میگویید یورو ۴ یا ۵ باشد. آن استاندارد که ایجاد شده ازنظر آلایندگی و... کنترل میشود. در نیروگاه دو پارامتر اصلی وجود دارد. هر چه خودروها پیشرفتهتر باشند ،مصرف سوخت کاهش و بازدهشان افزایش پیدا میکند و ایمنیشان بالا میرود. در نیروگاه هم همین است. سعی شده نیروگاههای نسل جدید بهگونهای که دوره بهرهبرداری آن طولانیتر باشد، ساخته شود تا علاوه بر کاهش مصرف سوخت، بازدهاش افزایش و ایمنیاش بالا رود. معمولا وقتی شما میگویید ۱۰به قوه منفی ۶ یعنی؛۱ ۱۰میلیونیوم امکان حادثه وجود دارد. نباید بگوییم غیرممکن چون در واقع ایمنی را نادیده گرفتهایم. به این معنی که از درصد ریسک پایینتری برخوردار است. در نیروگاهها روی ایمنی بسیار کار میکنند. نیروگاه واحد یک هم از دو تا سه سال پیش به این صورت برنامهریزی شده که دوره تعویض سوخت را طولانیتر کنند. پیش از این هر ۱۰ماه یکبار سوخت تعویض میشد. الان داریم به مرحلهای میرسیم که به ۱۸ماه یکبار برسد. یعنی هر دو بار تعویض سوخت به اندازه سه بار تعویض سوخت قبل است. به این معنی که ۴۵روز یا ۴۰روز که نیروگاه متوقف میشود، برای تعویض سوخت صرفهجویی کردهایم. لذا نیروگاههای جدید هم از نسل آخری هست که وجود دارند و با نیروگاههایی که در دنیا راهاندازی و بهرهبرداری میشوند، رقابت میکنند.
باتوجه به بهرهبرداری از فاز یک نیروگاه بوشهر و فاز ۲ و ۳ که در حال ساخت است، میتوانیم بگوییم صنعت برق هستهای میتواند گرهگشای موضوع انرژی در کشور باشد.
ما از این موضوع در دولت، شورای عالی انرژی، شورای اقتصاد و شورای زیربنایی کشور بسیار دفاع کردیم. پیشنهادمان این است که ۸ تا ۱۰درصد زیربنای نیروگاههای کشور باید هستهای باشد. این موضوع برای ما بهینه و بهصرفه است. اگر الان ۸۰ هزار مگاوات نیروگاه فسیلی نصب شده و قابل بهرهبرداری داریم باید ۷۰۰۰ یا ۸۰۰۰ هزار مگاوات برق هستهای هم داشته باشیم. مسئولان ذیربط هم در حوزه وزارت نیرو و نفت به این نتیجه رسیدهاند. الان در زمستان و تابستان یک مشکل اساسی داریم. ناچاریم دوره تعمیرات خود را بهگونهای تنظیم کنیم که در محدوده زمانی اوج سرمای زمستان و اوج گرمای تابستان قرار نگیریم. ما برای این موضوع هزینه میدهیم. طبیعتا اگر برق به اندازه نیاز باشد، در کشور چنین اتفاقی نمیافتد. الان مجبور هستیم مدتزمان را گاهی طولانیتر کنیم. در تابستان برق صنعت و در زمستان گاز قطع میشود و نمیتواند به نیروگاهها داده شود. در حالی که نه گاز مصرف میکنیم و نه مصرف آب داریم. لذا نیروگاه هستهای بسیار بهصرفه و بهینه است. در موقعیت فعلی کشور ما و در زمینه ساخت، همانطور که رهبر معظم انقلاب هم فرمودند تا ۲۰هزار مگاوات برق هستهای باید وجود داشته باشد. کشور بهعنوان یک برق پایه، به برق هستهای نیاز دارد بهعنوان یک برق پایه وbase. یک نیروگاه هزار مگاواتی بین ۱۱تا ۱۲میلیون بشکه نفت در سال مصرف میکند. وقتی نیروگاه هستهای هست، در استفاده از سوختهای فسیلی مثل نفت صرفهجویی میشود؛ یعنی رقمی بالغ بر ۱۲میلیون بشکه نفت! نیروگاه حرارتی هفت میلیون تن گازهای گلخانهای تولید میکند. با برخورداری از نیروگاه هستهای، از تولید گازهای گلخانهای و co۲ جلوگیری میشود. با این صرفهجویی ارزشافزودهای نیز برای فروش سوختمان ایجاد میشود. طبیعتا اگر ۷۰۰۰ تا ۸۰۰۰ هزار مگاوات برق هستهای داشتیم تا چه اندازه به کشور کمک میشود؟ تا چه اندازه به رفع آلودگی کمک میشود؟ نفت و گاز مازادی را که در نیروگاههای حرارتی میسوزد، میتوان صادر کرد یا گاهی بر اثر کمبود سوخت، خوراک پتروشیمیها را قطع نکرد. در واقع با انرژی هستهای به سمت انرژی پاک و سبز میرویم. این انرژی دوستدار محیطزیست است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد