گفت‌وگو با غلامرضا صنعتگر، خواننده محبوب جبهه فرهنگی مقاومت

«عموزنجیرباف» هدیه به کودکان غزه

یکی از خاص‌ترین هنرمندان موسیقی غلامرضا صنعتگر است. او از کودکی بدون آن‌که در محضر استادی برود و موسیقی تلمذ کند، ساز و آواز را با ممارست آموخت و خیلی سریع‌تر از آن‌که فکرش را بکند در صحنه موسیقی چهره شد. صنعتگر زمانی که تنها ۲۲ سال داشت به‌عنوان آهنگساز فعالیت حرفه‌ای‌اش را با قاسم افشار شروع و پس از آن به‌عنوان آهنگساز با هنرمندان مطرح آن سال‌ها همکاری کرد.
کد خبر: ۱۴۲۸۴۴۸
 
شوق و علاقه، تبحر و تعهد و در کنار آنها اعتماد اساتید موسیقی به توانایی‌های او باعث شد تا خیلی زود به جمع آهنگسازان و پس از مدتی خواننده‌های مطرح کشور وارد شود، موضوعی که خودش آن را از الطاف ویژه امام‌هشتم(ع) می‌داند. به‌ویژه پس از آن‌که به‌دلیل جراحی‌های متعددی که روی معده و روده‌اش انجام شد و صدای خود را برای مدت شش‌ماه به طور کامل از دست داد و پزشکان بازگشت به گذشته را معجزه می‌پنداشتند. معجزه‌ای که پس از یک خواب به‌وقوع ‌پیوست و سکوتش بعد از ۶۵ روز شکست. او معتقد بود شفای این بیماری و بازگشت صدایش عنایت ویژه حضرت امام رضا(ع) بوده است. به‌همین‌دلیل هم بخش زیادی از کارها و فعالیت‌های هنری اش معطوف به عرض ارادت به محضر علی بن موسی الرضا(ع) است.او این روزها تمرکزش را بر غزه قرارداده و درکمپین‌ها و مراسم‌های مختلف سعی می‌کند به نوعی صدای درد آنها باشد.صفحه این هفته موسیقی را به غلامرضا صنعتگر، خواننده مطرح کشورمان اختصاص دادیم. 

قبل از آن‌که وارد بحث اصلی شویم برای مخاطبان جام‌جم بگویید که غلامرضا صنعتگر چطور خواننده شد؟
در ابتدا باید بگویم که خوشبختانه یا متأسفانه من شاگرد هیچ استادی نبودم و سازهایی که می‌نوازم را خودم یاد گرفتم. البته این ویژگی به‌نوعی در میان هنرمندان خطه جنوب کشور باب است. اولین سازی که خریدم ملودیکا بود. به خاطر دارم پول‌توجیبی‌هایم را جمع کردم و آن را خریدم. چون خانواده با ساز و موسیقی کلا مخالف بودند یواشکی به پشت‌بام می‌رفتم و در آن گرمای سوزان بندرعباس زیر پتو تمرین می‌کردم. هرچند بعد از مدتی پدرم فهمید و آن ساز را شکست. ساز دیگری خریدم و باز هم پدرم آن را شکست. مایوس نشدم و آن‌قدر به تلاشم ادامه دادم تا مقام اول مسابقات کشوری را کسب کردم و همین حرکت، نگاه پدرم را به کار موسیقی من تغییر داد. او به‌عنوان هدیه برایم بهترین ساز آن زمان را خرید و استارت کار حرفه‌ای من زده شد. در دوران نوجوانی، بعد از خریدن آن ساز توسط پدرم، انگیزه ام چندین برابر شد. به همین ‌دلیل کاری با نام «بندر نازنینم» ساختم که اولین بار از رادیو پخش شد. بعد از آن به تهران آمدم. ۲۳ ــ ۲۲ساله بودم. در تهران اولین آهنگسازی‌ام را برای آقای قاسم افشار انجام دادم و بعد از آن پنج قطعه برای آلبوم «گم‌گشته» آقای مجید اخشابی آهنگسازی کردم. در سال ۱۳۸۳ نخستین آلبومم را با نام «شیک‌وپیک» روانه بازار موسیقی کردم و این آغاز حضورم در موسیقی به شکل حرفه‌ای بود.

این روزها حادثه غزه و ظلم و جفایی که رژیم‌صهیونیستی به مردم بی‌گناه آن منطقه وارد می‌کند جامعه اسلامی را با شوک عمیقی روبه‌رو ساخته و هرکس به‌نوعی در تلاش برای دفاع از حقوق این مردم است. در حوزه هنر شما جزو هنرمندان فعال بودید. چرا احساس می‌کنید ورود به این حوزه برای یک هنرمند لازم است؟
مسأله غزه و کشتار بی‌رحمانه و ظلم و ستمی که به مردم این منطقه وارد می‌شود بی‌شک از اهمیت ویژه‌ای در جهان برخوردار است و همه آزادیخواهان به انحای مختلف سعی می‌کنند به‌نوعی صدای اعتراض آنها باشند. برای من هم این موضوع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، چون اولا مردم غزه انسان‌های بی‌گناه و مظلومی هستند که به‌‌دلیل ستم مستکبران جهان و دفاع از حق الهی خود در بدترین شرایط قرار گرفته‌اند و لازم است فکری برای آنها کرد. بی‌شک این وضعیت رقت‌بار قلب هر انسان آزاده‌ای را به درد می‌آورد. مسأله مهم دیگر این است که مردم غزه مسلمان هستند و به عقیده من در برابر این جنایت، سکوت یک مسلمان خیانت به قرآن است و در آخر طبق فرمایش رهبر عزیزمان، قضیه‌ فلسطین کلید رمزآلود گشوده‌شدن درهای فرج به روی امت اسلامی است و همه‌ دنیای اسلام باید مسأله‌ فلسطین را مسأله‌ خود بدانند تا در سایه‌ تحقق وعده‌های الهی، فلسطین به ملت فلسطین برگردد و دولت واحد فلسطینی به انتخاب همه فلسطینیان سراسر کشور خود را اداره کند. همین دلایل به نظر کفایت می‌کند تا هرکس به هر شیوه‌ای صدای رنج مردم غزه باشد.

این روزها شاهد مراسم و کمپین‌های متعددی از سوی هنرمندان چه در ایران و چه در سایر کشورها هستیم. به عقیده شما آیا این برنامه‌ها می‌توانند تاثیری بر روند جنگ در غزه داشته باشد؟
مطمئنا این‌گونه است. در این زمانه رسانه‌ها نقش بی‌بدیلی در همه امور دارند و اطلاع‌رسانی برگزاری این‌گونه کمپین‌ها و مراسم‌ها، طرفداران را از موضع هنرمندان نسبت به یک واقعه مطلع می‌کنند. به عبارت بهتر، یک هنرمند به‌عنوان یک رهبر فکری می‌تواند طرفدارانش را نیز با خود برای واکنش به یک حادثه همراه کند که نتیجه آن همسوکردن گستره زیادی از مردم علیه کشور متخاصم است. به عبارت بهتر، هرکسی به سهم خود باید برای نشان‌دادن مظلومیت مردم غزه و اقتدار جبهه مقاومت قدمی بردارد، هنرمند هم با  توجه به دامنه مخاطبانش می‌تواند تاثیر بسزایی داشته باشد و از این فرصتی که خدا به واسطه هنرش در اختیارش قرار داده شرایط را تبیین کند. هر هنرمندی در حوزه تخصصی خود با تولید آثارش می‌تواند صدای مردم مظلوم غزه باشد. از نقاشی در سبک‌های مختلف، عکاسی، هنرهای تجسمی تا موسیقی و شعر و ... همه تاثیرگذارند و خدا را شکر اقدامات بسیار خوبی نیز در این ایام افتاده است.

به‌عنوان یک هنرمند که سال‌هاست در تراز اول موسیقی کشور فعال هستید تاثیر موسیقی را در ایجاد یک شور برای حمایت از مردم غزه چقدر مفید می‌دانید؟ 
موسیقی به کلام جان می‌دهد و به احساسات مردم زندگی می‌بخشد و چه کسی می‌تواند ادعا کند زندگی را دوست ندارد؟! به باور من همه انسان‌ها با موسیقی زندگی می‌کنند و خداوند حکیم نیز روی همه اجزای کائنات، موسیقی بی نظیری قرار داده است. موسیقی زبان ناگفته‌هاست، موسیقی در جوشش و خروش قلب‌های پاک و ذهن‌های بیدار بالاترین محرک است. موسیقی می‌تواند شور بیافریند، وحدت‌بخش باشد و همصدایی و همدلی را فریاد بزند.

در میان آهنگ‌های نوستالژی شما بی‌شک قطعه مقاومت «قاسم هنوز زنده است» نمود ویژه‌ای دارد، ترکیبی از غم، حماسه، دلیری، هیجان و امیدواری، که با شنیدنش غمی توام با سربلندی احساس می‌شود. توجه به اسطوره‌ای که تمامی آزادیخواهان به او و تلاشش افتخار می‌کنند، امتیاز ویژه برای شماست. چه شد که در کنار آثارتان به فرمانده مقاومت نیز توجه کردید؟
ایشان اسطوره معاصر زندگی من بود. حاج‌قاسم سلیمانی پهلوان و قهرمان تاریخ‌ساز، دلاوری بی‌ریا و انسانی تمام‌عیار و کامل بود. ایشان شخصیتی است که در حیات و ممات خود تاثیرگذار و نافذ است. ایران امروز ما واقعا به وجود افرادی شبیه ایشان که مرد عمل و آیینه تمام‌نمای شرافت و صداقت و وطن‌دوستی باشند نیاز دارد.

آهنگی نیز برای غزه ساخته و اجرا کردید. کمی هم درباره آن بگویید.
 قطعه‌ای به‌نام«عموزنجیرباف» را برای کودکان‌غزه خوانده‌ام که درگردهمایی هنرمندان حامی فلسطین در موزه‌هنرهای‌معاصر خواندم. آهنگسازی این اثر را خودم انجام داده‌ام و تنظیم آن با دکترمحمدرضا چراغعلی و شعر ازدکترعلیرضا قزوه است.

به‌عنوان یک هنرمند مهم‌ترین خواسته یا سفارشی که در مسیر حمایت از مردم و هنرمندان غزه دارید چیست؟
غالب مردم که انصافا در همه شرایط وظایف انسانی و اخلاقی و دینی خود را خیلی خوب انجام می‌دهند، امیدوارم هنرمندان و افراد تاثیرگذار هم به شایستگی بتوانند صدای مردم دردکشیده غزه باشند و بی‌تفاوت از کنار این غم و رنج بزرگ رد نشوند.

هنری که با دل شکل گرفت
باید بگویم که خوشبختانه یا متأسفانه من شاگرد هیچ استادی نبودم و سازهایی که می‌نوازم را خودم یاد گرفتم. البته این ویژگی به‌نوعی در میان هنرمندان خطه جنوب کشور باب است. اولین سازی که خریدم ملودیکا بود. به خاطر دارم پول‌توجیبی‌هایم را جمع‌کردم و آن را خریدم. چون خانواده با ساز و موسیقی کلا مخالف بودند یواشکی به پشت‌بام می‌رفتم و در آن گرمای سوزان بندرعباس زیر پتو تمرین می‌کردم. هرچند بعد از مدتی پدرم فهمید و آن ساز را شکست. ساز دیگری خریدم و باز هم پدرم آن را شکست. مایوس نشدم و آن‌قدر به تلاشم ادامه دادم تا مقام اول مسابقات کشوری را کسب کردم و همین حرکت، نگاه پدرم را به کار موسیقی من تغییر داد. او به‌عنوان هدیه برایم بهترین ساز آن زمان را خرید و استارت کار حرفه‌ای من زده شد. در دوران نوجوانی، بعد از خریدن آن ساز توسط پدرم، انگیزه‌ام چندین برابر شد. به همین‌دلیل کاری با نام «بندر نازنینم» ساختم که اولین بار از رادیو پخش شد. بعد از آن به تهران آمدم. ۲۳ ــ ۲۲ ساله بودم. در تهران اولین آهنگسازی‌ام را برای آقای قاسم افشار انجام دادم و بعد از آن پنج قطعه برای آلبوم «گم‌گشته» آقای مجید اخشابی آهنگسازی کردم. در سال ۱۳۸۳ نخستین آلبومم را با نام «شیک‌وپیک» روانه بازار موسیقی کردم و این آغاز حضورم در موسیقی به شکل حرفه‌ای بود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها