با توجه به بمباران فلسطین و ادامه درگیریها و تنشها در نوار غزه و کشتار کودکان و زنان، مفهوم مقاومت، ایستادگی و امید بیش از هر زمانی اهمیت پیدا میکند. جهانگیر الماسی ازجمله هنرمندانی است که اعتقاد دارد بخشی از بودجه کارهای بشردوستانه را باید به ساخت فیلم اختصاص دهیم. او با اشاره به رفتارهای غیرانسانی صهیونیستها، آمادگی کامل خود را برای ساخت فیلمی که زبان گویای مظلومیت و شجاعت مسلمانان فلسطین باشد، اعلام کرد. این هنرمند که همواره به موضوعات ارزشی و مقاومت توجه نشان داده در کارنامه خود مستند «قبلهاول» به تهیهکنندگی محمدرضا اسلاملو را دارد که مباحث مربوط به مقاومت و مبارزات ۸۰ ساله مردم فلسطین در مقابل رژیم اشغالگر صهیونیستی و وقایع تاریخی ۸۰ سال گذشته قدس شریف و سختیهای مردم مظلوم فلسطین را بیان میکرد. با توجه به این روزهای غزه با جهانگیر الماسی گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
با توجه به اتفاقات امروز در فلسطین، چه پیشنهادی در زمینه استفاده از هنر سینما دارید که نمایانگر مقاومت مردم آسیبدیده و بحرانزده غزهباشد؟
در برنامهریزیهای سالانه، دولتها معمولا بودجههایی را برای کمکهای بشردوستانه در نظر میگیرند و هزینههای زیادی را برای این نوع کمکها چه بهصورت اقلام خوراکی و چه بهصورت اقلام تبلیغی صرف میکنند. فکر میکنم میتوان از اینهمه بودجه، مبلغی را هم برای ساخت آثار سینمایی یا تلویزیونی که نشاندهنده مظلومیت مردمان غزه است، اختصاص داد. مردم فلسطین در سراسر دنیا، از سوریه گرفته تا اردن پراکندهاند و میتوانند برای ساخت اینگونه آثار به ما کمک کنند. آنها یک منبع اطلاعاتی خوب برای نگارش داستانهای دراماتیک بهشمار میآیند. ظلمی که به این مردم میشود مضاعف است، چون از یک طرف در محاصره کامل قرار گرفتهاند و از طرف دیگر دشمن با همه نوع سلاحی و از هر راهی که فکرش را بکنید به آنها هجوم برده است. صهیونیستها بسیاری از سلاحهایی که با کمک آمریکا بهدستآوردهاند را در اینجا آزمایش میکنند و اینها همه زمینههای داستانپردازی سینمایی دارد. در واقع توحشی که در این نقطه از کرهزمین میبینیم در تاریخ بشریت سابقه نداشته است و حتی در قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی که ابزار مردمان شمشیر بود هم این اندازه جنگطلبی نظیر ندارد. اینها رذالتی است که باید از راه سینما نمایش داده شود تا آنهایی که در اروپا و آمریکا نشسته و دم از دنیای آرام میزنند، بدانند چه خبراست. وظیفه سینما این است که تنش و نادانی برخی انسانها را به نمایش بگذارد تا جوانان دنیا بدانند که در این کره خاکی چه میگذرد.
هنرمندانی که شاهد این صحنههای تلخ جنگ غزه و کشتار زنان و کودکان هستند، چه کاری میتوانند انجام دهند؟
اینکه هنرمندان در این شرایط چه کارهایی میتوانند برای بیان همدلی خود با این اتفاقات تلخ در خاورمیانه انجام دهند، بستگی به خود افراد دارد و به نظرم خلق اثر در بر دارنده عمق ماجرا نیست و فقط یک ابزار برای بیان مکنونات قلبی است. اتفاقاتی که در حال وقوع است متکی به چیزهای دیگری است؛ یعنی باید نگاه ابزاری خود را از هنر بگیریم. ما باید در این شرایط به اخلاقیات رجوع کنیم و تنها نجاتبخش در روزگار ما اخلاق، انسانیت و شرافت است که در متون دینی ما بهخوبی به آنها اشاره شده است. بنابراین، هیچ باید و نبایدی برای هنرمندان در این شرایط وجود ندارد و هیچ مکتب فکریای نمیتواند برای اینها کاری انجام دهد، چون اگر قرار بود کاری انجام دهد، از آغاز اعلامیه بالفور تابهحال انجام میداد. نباید از این موضوع بهسادگی بگذریم که ابعاد این جنگ را باید در نظام سرمایهداری غرب پیدا کرد. درحالحاضر حدود ۹۰ سال است که منطقه را درگیر مسألهای میبینیم که در پس آن منافع عده کمی فراهم شود. آخر این چه منافعی است که تا این اندازه بشریت باید بابت آن غرامت دهد؟! این مردمی که در این منطقه از دنیا زندگی میکنند، چه تفاوتی با مردمی که در کشورهای دیگر مشغول انواع سرگرمی تابستانی و زمستانی هستند دارند؟! بهویژه وقتی برای ما آشکار میشود که هزینه این خوشگذرانیها را اکثرا جنگها تامین میکنند. نگاهی که این همه کشورهای عربی هم این روزها دنبال میکنند. برای همین میگویم ریشه این جنگ را غیر از تفکرات تندرو، باید در تفکر کشورهای صنعتی غربی که با ثروت و پول کنار هم قرار گرفتند جستوجو کرد. اگر به این ماجرا خوب نگاه کنیم، هرچقدر منطقه به جنگ و کشتار آلوده باشد، منافع آن گروه اندک بیشتر تأمین میشود. من میبینم که سودجویان سر میزشان مینشینند و به محاق رفتن انسانها، بچهها و زنان را تماشا میکنند.
با توجه به تمام این بحرانهای بهوجودآمده، بهعنوان یک هنرمند چه آیندهای را برای این شرایط متصور هستید؟
فکر میکنم انسانیت همیشه مقابل ظلم، خشونت و دروغ میایستد. این قتل و جنایت و کشتاری که در منطقه اتفاق میافتد، بهدلیل منافعمادی عده کمی در مقابل میلیونها نفر انسان سرگردان است. فلسفه مادیگرای سردمداران صهیونیست و شرکای غربیشان پوچ است. کارهایی که اسرائیل با پشتوانه تفکر لیبرال ــ دموکراسی انجام میدهد نشاندهنده به بنبست رسیدن این آموزههاست. اگر انتهای دموکراسی این است، پس دیکتاتوری چیست؟ امیدوارم اندیشمندان تفکر انسانی یکبار به این فکر کنند که بهدلیل از حد گذشتن انفجار در این مناطق، حتی کرهزمین هم خسته شده و باور کنید همین روزها ممکن است از درون متلاشی شود. برای من بهصورت شخصی ارزش فردی که در هند و پاکستان کشته میشود با فردی که در سرزمینهای اشغالی جان خود را از دست میدهد یکسان است، چون بهعنوان یک انسان مخالف خشونتم، چراکه معمولا کسانی اهل خشونت هستند که قدرت را در اختیار دارند. این افرادی که از نوشیدن خون دیگران لذت میبرند و میخندند انسان نیستند. شما نمیتوانید به صورت بچههای کوچک آسیبدیده از جنگ غزه که دستوپای خود را از دست دادند نگاه کنید و لبخند بزنید، چون در پس آن نگاه، هزاران فکر به ذهن شما سرازیر میشود. در شرایط کنونی معتقدم باید عرصه تبلیغات را از عرصه مقابله و مبارزه جدا کنیم؛ یعنی ما احتیاج به مقابله و مبارزه داریم ولی تبلیغات نه، چون تبلیغات در قلب و وجدان پاک هرمؤمن با هر نوع عقیده دینی، اخلاقی و سیاسی موج میزند.
آیا شما آمادگی ساخت فیلمی در حوزه مقاومت فلسطین و غزه را دارید؟
صددرصد آمادگی این را دارم که فیلمی برای تصویرسازی مظلومیت غزه بسازم و در این مسیر همه تجربیات کاریام را مخلصانه در اختیار قرار خواهم داد. سینماگرانی مانند من هم کم نیستند، اما از سازمانهای ذینفع باید بخواهند از امثال ما استفاده کنند. طبیعی است من که با دست خالی نمیتوانم یک اثر سینمایی خلق کنم. تنها کاری که از من برمیآید نوشتن و گفتن است که آنهم در صورت تکرار فقط ملالآور خواهد شد. مهم نیست من بسازم یا نه. مهم این است که مدیران لزوم ساخت تصویر درباره غزه را درک کنند.