چند روزی است که نسخه باکیفیت فیلم سینمایی «خالق» منتشر شده و گمان میکنم این فیلم یک آذرخش در دنیای سینمایی سایبرپانک باشد. فیلم سینمایی خالق اثر «گرت ادواردز» و با نقشآفرینی «جان دیوید واشنگتن» این روزها سروصدا کرده است. داستان فیلم از همان ابتدا حیرتآور و بهتآفرین است. هوشهای مصنوعی پیشرفت کردهاند و ناگهان در سال ۲۰۵۵ یک بمب اتم در واشنگتن منفجر میشود و میلیونها انسان میمیرند. دولت آمریکا از روی ناچاری و کلافگی معاهدهای جهانی را پیگیری میکند تا استفاده و خلق هوش مصنوعی در سراسر جهان ممنوع شود اما یک گروه زیر بار نمیرود! آسیای نو برای خودش هوش مصنوعی میسازد و این اقلیم تبدیل به پناهگاهی برای هوشهای مصنوعی و سایبورگها شده است. آمریکا هم ادعا میکند بهدلیل هوش مصنوعی صدمه دیده و به آسیای نو و آزمایشگاههایش دائما حمله میکند. قهرمان داستان ما، آقای «جاش» که قرار بوده بهعنوان جاسوس در آسیای نو، خالق اصلی هوش مصنوعی را شناسایی و دستگیر کند، در همانجا تشکیل خانواده داده اما با حمله دوستان آمریکاییاش زندگی دوستداشتنیاش خراب میشود و همسر باردارش را از دست میدهد. او از آسیای نو میرود ولی با تشویق و حربه ماموران نظامی دولت آمریکا، باز هم طی عملیاتی به سرزمین مورد علاقهاش برمیگردد و با سایبورگ و هوش مصنوعیای در هیبت کودک ۹ساله آشنا میشود و متوجه میشود همسرش خود خالق اصلی هوشهای مصنوعی در آسیای نو است و این کودک ۹ساله هم توسط همسرش و از روی جنینی که آقای جاش پدرش بوده، ساخته شده است. از اینجا به بعد آقای جاش که قرار بود بهعنوان مامور آمریکا، این بچه را به قتل برساند، محافظ آن میشود و تا پای جان از آن دفاع میکند و نهایتا هم پروژه آمریکاییها برای نابودی هوش مصنوعی شکست میخورد. فیلم سینمایی خالق، تقابل اصلی و پیشین فیلمهای سایبرپانکی را همان ابتدا حل کرده است. قبلا مسأله نزاع انسان و هوش مصنوعی بود ولی در فیلم سینمایی خالق تصاویر عاطفی و بسیار احساسی میان انسان و هوش مصنوعی را مشاهده میکنیم: هوش مصنوعی یک کودک انسانی را به سرپرستی گرفته و مثل مادری مهربان از او مراقبت میکند. انسان و هوش مصنوعی با یکدیگر ازدواج کردهاند، هوش مصنوعی راهب بودایی شده است و... . اینجا اصلا مسأله این نیست که هوش مصنوعی چه خصومتی با انسان دارد، از قضا این دولت آمریکا بوده که بهاشتباه بمب اتم را در واشنگتن منفجر کرده، تقصیر خودش بوده و این هوشهای مصنوعی بیگناه بودهاند. تقابل اصلی در فیلم سینمایی خالق بر سر «هوش مصنوعی آمریکایی» و «هوش مصنوعی چینی» است. هوش مصنوعی آمریکایی، مثل خود دولت آمریکا، جنگطلب، نابودگر، ضدزندگی، ضدانسان و حتی ضدهوش است و در مقابل هوش مصنوعی آسیای نو طرفدار زندگی، آزادی، صلح، صفا و صمیمیت است. عجیبتر اینکه فیلم سینمایی خالق طرف هوش مصنوعی چین را میگیرد! بارها در برخی از مجموعه یادداشتهای سینمای سایبرپانک ادعا شده بود که این آثار معمولا حامل ایدههای بصیرتبخش هستند اما فیلم سینمایی خالق از بصیرتبخشی گذر کرده و به دیدگاهی استراتژیک و آیندهنگرانه ناظر به وضع موجود رسیده است. از نظر فیلم سینمایی خالق، جنگ هوشهای مصنوعی قریبالوقوع است و دولتها از هوش مصنوعی بهعنوان جنگافزار استفاده خواهند کرد و جنگ سرد و جنگ جهانی آینده، نزاع میان هوش مصنوعی چینی و هوش مصنوعی آمریکایی است.