به گزارش جامجمآنلاین از روابط عمومی رسانه ملی، در ادامه به برخی از شخصیتهای ماندگار زن سریالهای تلویزیونی میپردازیم که گوشهای از ذهن بینندگان سریالهای مشهور را اشغال کردهاند.
ماریای نصرانی و حمیرای «معصومیت از دست رفته»
فریبا کوثری و سارا خویینیها در سریال «معصومیت از دست رفته» به کارگردانی داوود میرباقری در نقش ماریای نصرانی و حمیرا دو نقش از بهترین نقشهای تاریخی را بازی کردهاند. حمیرا زن جوان یهودی یکی از بهترین نمونههای ضدقهرمان در سریالهای تلویزیونی است که با دسیسههای مختلف خود را به شوذب خزانهدار نزدیک میکند و سرانجام جای ماریای نصرانی را در زندگی وی میگیرد. شخصیتی نهچندان پیچیده که در خلق آن از کلیشههای مرسوم استفاده شده تا مخاطب نسبت به این شخصیت موضع داشته و در مواجهه ناجوانمردانه او و ماریا جانب طرف دوم را بگیرد.
میرباقری در خلق شخصیت ماریای نصرانی که بعد از آشنا شدن با ولایت امام حسین (ع) مسلمان میشود و با شوذب خزانهدار (امین تارخ) ازدواج میکند نیز صحنههای عاطفی را خلق میکند. فریبا کوثری در نقش ماریای نصرانی آرامشی عمیق و درونی را به نقش تزریق میکند و همذاتپنداری را در مخاطب به اوج میرساند. او در سریال«مختارنامه» در نقش عمره یکی از زنان مختار نیز خوش درخشید.
هما معمولی و فصلهای «پایتخت»
«پایتخت» ملودرام خانوادهمحور به کارگردانی سیروس مقدم از موفقترین مجموعههای تلویزیونی این سالهای تلویزیون است که توانست با شخصیت هما با بازی ریما رامینفر خصوصیات یک زن تمامعیار ایرانی را از خانهداری و صبوری گرفته تا اندکی حسادتها و حساسیتهای زنانه خلق کند. هما زنی بسیار شبیه به زنان طبقه متوسط ایران است که برای حفظ خانواده و تحکیم بنیان آن تلاش جانانهای میکنند. از یک طرف با مشکلات مالی همسرش نقی معمولی ساخته و اخلاقهای بعضا عجیب و بچگانه او را تحمل میکند. در عین حال وقتی وضعیت نابسامان اقتصاد خانواده را میبیند، خود آستین بالا میزند و با راهاندازی رستورانی کوچک پولی برای گذران امور روزانه زندگی به دست میآورد. او درس میخواند و در شورای شهر حضور دارد.
ریما رامینفر در بهترین و کاملترین نقش تلویزیونی خود با ظرافت خاصی این لایههای مختلف را به تصویر کشیده و بهشدت همدلیبرانگیز جلوه میکند.
مرضیه، تاجالملوک، فخرالزمان و شب دهم
سریال «شب دهم» به کارگردانی حسن فتحی در کنار فیلمنامه و کارگردانی، یکی از بهترین نمونههای تلویزیونی در باب شخصیتپردازی است که بخش مهمی از قوت خود را مدیون بازیگرانش است. فتحی در این مجموعه جذاب و پربیننده، شخصیتهای درخشانی از زن خلق کرده تا جایی که برخی از آنها به ماندگاری در گذر زمان دست یافتهاند.
نقش مادر با بازی ثریا قاسمیبهشدت متفاوت از کار درآمده و مادر دیگری را خلق کرده است. بهتزدگی او به هنگام دیدن جسد غرق به خون پسرش حیدر (حسین یاری) روی صحنه تعزیه که در آخر به لالایی خواندن او با دیگر زنان ختم میشود، یکی از نقاط اوج دوران بازیگری قاسمی است که تاثیری عمیق برجای میگذارد.
شخصیت تاجالملوک با بازی رویا تیموریان به عنوان یک شاهزاده قجری فوقالعاده است. او که در جریان به قدرت رسیدن رضاخان بخش مهمی از خانوادهاش را از دست داده، سرشار از عقدههای روحی است و برای انتقامگیری از هر ترفندی بهره میبرد و در نهایت جانش را بر سر این انتقام کور میگذارد.
شخصیت فخرالزمان نیز مکمل دیگر نقش زنانه این مجموعه است. دختری از تبار قاجار که حیدر خوشمرام عاشق او شدهاست و میخواهد با شرط سنگین برگزاری مراسم تعزیه در ۱۰ شب محرم آن هم در شرایط حکومت نظامی، که تعزیهخوانی در تهران ممنوع است او را از سر راهش بردارد. حیدر شرط را میبازد، اما با گذر از عشق فخرالزمان رستگار میشود.
تهمینه دانایی و رعنا
«رعنا» یکی از شاخصترین آثار داوود میرباقری است که از نام قهرمان خود گرفته شده و قصه پر فراز و نشیب خانوادهای را در بحبوحه روزهای منتهی به پیروزی انقلاب روایت میکند. «رعنا» یک کار زنانه، بسیار لطیف و اثرگذار بود که دو زن یعنی رعنا و تهمینه دانایی در آن بار اصلی قصه را برعهده گرفتند. نگاه حساس و ویژه به زن به عنوان مادر، عاشق و به عنوان کسی که میتواند برای زندگی خودش تجربه کند، یکی از ویژگیهای مجموعه«رعنا» بود و به همین دلیل این سریال تا این حد در میان مردم محبوب شد.
گلچهره سجادیه در نقش رعنا زن مسن و بیماری است که در جوانی همسر خود را در مبارزات سیاسی بر ضد حکومت پهلوی از دست داده و حال به دنبال یافتن رد و نشانی از پسر گمشدهاش است. یک شخصیت باهویت و جذاب که حتی در آستانه مرگ نیز به دنبال کشف حقایقی درباره شوهر مرحوم و پسر گمشده خویش است و در این راه با برادر سرمایهدارش کشمکشهای بسیار دارد. میرباقری در کنار رعنا، دختر جوانش رویا تیموریان را هم قرار داده که قرینه مادرش بوده و تفکرات سیاسی را از پدرش به ارث بردهاست. تیموریان در اولین کار تصویریاش پس از تجربیاتی که در تئاتر داشت، توانست از متن قوی میرباقری بازی درخور اعتنایی را روی آنتن ببرد. همین دو شخصیت به مجموعه«رعنا» رنگ و بوی زنانهای بخشیده و آن را به یکی از بهترین ملودرامهای تلویزیونی با محوریت زنان بدل کردهاست.
مختارنامه
«مختارنامه» یک مجموعه تاریخی و یک درام مردانه بود که قهرمانان آن سرداران و فرماندهان جنگ بودند، اما واقعیت این است که پشت همین قهرمانهای تاریخی، زنانی ایستادهبودند که هدایت بخشی از تاریخ را برعهده داشتند.
داوود میرباقری مانند دیگر آثار نمایشیاش در سریال «مختارنامه»، طیفی وسیع از زنان را به تصویر کشید که هر کدام از قهرمانان قصه حمایت میکردند. زنان چه در وجوه منفی مانند جاریه، خواهر ناتنی مختار و همسر عمربن سعد(مرحوم ماهچهره خلیلی) و ماریه، همسر عبیدالله بن حر و چه در سویه مثبت آن مثل عمره همسر دوم مختار (فریبا کوثری) و دومهالحسنا مادر مختار (ژاله علو)، حنانه، دایه عمر بن سعد (گوهر خیراندیش)، در تمام مقاطع قیام مختار نقش اثرگذاری داشتند، نشان دادند زنان تا چه حد میتوانند موجب انحراف شوهران خود و سقوط کامل آنها شوند و یا در نیل به رستگاری و توفیق کمکشان کنند. البته در بین این دو قطب متضاد نیز زنانی را میبینیم که در میانه این دو قطب قرار دارند که نه شیطانصفت هستند، نه فرشته سیرت، مانند ناریه (نسرین مقانلو) زن اول مختار که زبان تلخ وتندی دارد و با وی بر سر جنگاوریاش مخالفت میکند.
زنان در«مختارنامه»، شخصیتپردازی محکمی دارند. آنها هم خوب هستند و هم بد و هم خاکستری. زنان در این سریال نشان میدهند که دارای فکر هستند و با اندیشه سخن میگویند و چون میخواهند سهمی از قدرت داشته باشند، در کنار مردان قرار میگیرند.
نرگس
«نرگس» سیروس مقدم یکی از جذابترین کارهای تلویزیونی در میانه دهه 80 بود. داستان خانوادهای از طبقه متوسط جامعه که با بلندپروازیهای دختر کوچکتر در آستانه فروپاشی قرار گرفته و دختر بزرگتر (نرگس) با تمام وجود سعی در حفظ آن دارد. نرگس نمونهای کلیشهشده از زنان جوانی است که در تندباد حوادث خودشان را نمیبازند و محکم و استوار پیش میروند.
مقدم در خلق «نرگس» از کلیشههای ذکرشده به شکل مطلوبی بهره گرفته و با اندکی نوآوری میزان اثرگذاری آن را تا حد زیادی افزایش دادهاست. در این بین حضور یک ضدقهرمان درخشان به نام شوکت نیز به کمک نرگس آمده و به آن مجال درخشش بیشتری بخشیده است. البته نباید از حضور زندهیاد پوپک گلدره در نقش نرگس هم بهسادگی گذشت که بازی درخشانی از خود به نمایش گذاشت.
بیبیکتایون، آتش و باد
«آتش و باد» به کارگردانی مجتبی راعی، داستان ملودرام و عاشقانهای است که در لایههای زیرین، وقایع تاریخی سال 1342 و اتفاقاتی را که برای عشایر استان فارس قبل از مشروطه رقم میخورد به تصویر میکشد، اما آنچه رنگ و بوی عاشقانه به سریال میدهد عشق بیبی کتایون و بهادر، کدخدای ایل پوسان است. بیبی کتا با بازی لاله اسکندری در ایل تصمیمهای درستی میگیرد و بهادر بهعنوان پدر خانواده (حسین محجوب) با راهنمایی بیبی کتا مسیر زندگی را طی میکند. زنی دانا و قوی در ایل که همسرش خان است وهر جا که همسرش با تردید روبهرو میشود، او وارد عمل میشود.
لاله اسکندری، بازیگر نقش محوری سریال«آتش و باد»، در طول این سالها نقشهای مختلفی را در آثار اجتماعی، ملودرام، دفاع مقدس و... تجربه کرده، اما ایفای نقش برای او در این سریال، تولدی دوباره در دنیای بازیگری بود، چون توانست از بازیهای قبلی و کلیشهای خود فاصله بگیرد.
گلنار، گیلدخت
«گیل دخت» به کارگردانی مجید اسماعیلی، داستان و افسانهای شورانگیز و شیرین از دل تاریخ و یک درام خانوادگی تمامعیار است که سرنوشت انسانها را با عشق و دلدادگی عجین کرده؛ حکایت عشق گلنار و اسماعیل که در گذر ایام و فراز و فرود روزگار با ناملایمات بسیاری روبهرو میشوند. شخصیت اصلی سریال گلنار که با تغییر هویت، به گلی شناخته میشود تلاش میکند با به جان خریدن سختیها خانوادهاش را نجات دهد. زنی که از زمانه خود چند گام جلوتر است و با کنشگری تلاش میکند به خواستههای خود جامه عمل بپوشاند.
تصویری که تا حدی با آنچه از جامعه زنان در دوران قاجار در ذهن داریم متفاوت است. میترا رفیع در قامت بازیگر گلنار، سعی کرد از پس این نقش برآید و دختری را در دل تاریخ روایت کند که شاید روزگاری تصور نمیکرد با چنین سختیهایی روبهرو شود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد