ازهمین رو سالهاست که وقتی صحبت از برگزاری انتخابات در سطوح مختلف میشود با انواع و اقسام توجیهها و سناریوها قصد دلسردکردن مردم ازحضور درانتخابات را دارند وهربار با تدوین پروژهای، اصل انتخابات را به حاشیه برده و بهصورت مستقیم و غیرمستقیم عامل کاهش شور انتخاباتی و بهتبعآن مشارکت میشوند.
اصلاحطلبان که روزی بر طبل تحریم انتخابات میکوبیدند و حذف خودشان را عاملی برای ابتر ماندن انتخابات عنوان میکردند پس از برگزاری انتخابات متوجه شدند که علاقهمندان واقعی نظام و انقلاب در پای صندوقهای رای حضور یافته و فرصت موجسواری بر این موضوع را از بداندیشان و معاندان گرفتند. آنها که پیش از این به انتقاد از نظارت استصوابی میپرداختند در مقدمات مرتبط با انتخابات اسفندماه سالجاری با ادعای اعمال سیاستهای خالصسازی درصدد بودند تا فرار به جلو کرده و آدرس غلطی برای عدم اقبال مردم به این گفتمان بدهند و نهادهای مرتبط با انتخابات را متهم به این کنند که فضا برای حضور اصلاحطلبان فراهم نیست و با انتخابات میخواهند به یکدستی حاکمیت برسند اما نتایج تایید صلاحیتها و افزایش دوبرابری تاییدصلاحیتها در این مرحله، این سناریو را نیز از دسترس خارج کرد و حالا اعضای جبهه اصلاحات در گفتوگوهای مختلف تلاش میکنند فضای بیاعتمادی و ناامیدی را فراگیر اعلام کرده و اینگونه القا کنند که حال مردم خوب نیست و چون از شرایط ناراضی هستند پس در انتخابات شرکت نمیکنند. برخی از اصلاحطلبان نیز با استناد به تجارب گذشته اینگونه عنوان کردهاند که انتخابات را تحریم نخواهیم کرد اما رد صلاحیتها موجب شده تا نیروهای خود را نداشته باشیم اما وقتی کاندیدای ما را رد صلاحیت کردهاند، نباید انتظار داشته باشید به کاندیدای رقیب رأی بدهیم.به نظر میرسد بخش دیگری از این طیف، استراتژی جدیدی را برای زمانخریدن در اعلام تصمیم نهایی خود در نظر گرفتهاند تا با اتخاذ یک سیاست دوگانه، فرصت پیشرو برای حضور در ارکان قدرت و نهادهای تصمیمساز را از دست ندهند و از سوی دیگر با ارزیابی اوضاع مغضوب همفکرانشان نشوند لذا با حضور در جلسات حتی به تهیه و تدوین لیست انتخاباتی هم پرداختهاند تا در بزنگاه ورود کرده و فرصت دقیقه نودی را غنیمت بشمارند. هرچه به انتخابات نزدیک میشویم دیدگاه و نقطهنظرات جدیدی مطرح میشود و در روزهای اخیر اعتراف به اشتباه در حمایت از دولت روحانی هم شدت گرفته است و روایت اصلاحطلبان شاخص بر تاثیر غیرقابل انکار عملکرد روحانی در کاهش مشارکت مبتنی شده است.بدونتردید مشکلات اقتصادی و معضلات ناشی از بیتدبیریها بر مصائب ناشی از تحریمها افزوده و عرصه را برای مردم تنگ کرده است اما عدم حضور در پای صندوقهای رای نتیجهای جز تشدید مشکلات عایدمان نمیکند. پس مقطع انتخابات بهترین زمان است تا صف تندروها از دلسوزان واقعی مردم و انقلاب مشخص شده و آرا به سمت گفتمانی هدایت شود که بهبود مناسبات سیاسی، اقتصادی و برنامههای کلان کشور را به دموکراسی و آرای مردم پیوند زدهاند.