رهبر انقلاب اسلامی درسخنرانیهای مختلفی علت شکلگیری، خصوصیات، ثمرات و دستاوردهای عملیات طوفانالاقصی را تبیین کرده ودرباره ابعاد گوناگون حادثه عظیم ۱۵مهر۱۴۰۲سخن گفتهاند. ازآغاز جنگ اخیر غزه نزدیک به ۴ماه می گذرد و مقاومت افتخارآمیز ملت فلسطین ادامه دارد. جمعی ازکارشناسان مسأله فلسطین، دلایل شکست رژیم صهیونیستی در این مدت را در گفت و گوهایی تشریح کردهاند.
چرا رژیم صهیونیستی علیرغم برتری تسلیحاتی و مادی و حمایت بیدریغ غرب در این ۱۰۰روز از عملیات طوفانالاقصی ناکام بوده و دلیل اصلی این ناکامی از نظر شما چیست؟
دکتر مسعود اسداللهی: روحیه ایمانی رزمندگان مقاومت و راهبرد اشتباه رژیم صهیونیستی، عامل شکست اسرائیل است
مجموعه دلایلی باعث این شکست شد؛ ولی اصلیترین دلیل، راهبرد اشتباه ارتش رژیم صهیونیستی و راهبرد درست گروههای مقاومت، بهخصوص حماس است.راهبرد غلط نظامی از طرف رژیم صهیونیستی این بود که ورود زمینی به نوار غزه داشت. همه کسانی که حتی آشنایی مختصر هم با مسائل نظامی داشته باشند، میدانند که ورود یک ارتش کلاسیک به مناطق مسکونی درواقع حکم انتحار را دارد. چراکه گروههایی که جنگ چریکی یا شهری میکنند در مناطق مسکونی راحتتر میتوانند با یک ارتش کلاسیک بجنگند تا در فضای باز.در فضای باز به علت اینکه معمولا هیچ نوع مانع طبیعی وجود ندارد، افراد و عناصر چریک بهراحتی شناسایی و دیده میشوند و هدف قرار میگیرند اما وقتی یک ارتش کلاسیک با تانک، نفربر و خودروهای مختلف وارد یک منطقه مسکونی میشود، درواقع خودش را در یک دامی قرار میدهد که از هر گوشه و هرسویی ممکن است مورد حمله قرار بگیرد، چون وجود ساختمانها و کوچههای تنگ و مناطق با تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی، بهترین پوشش را برای عناصر عضو گروههای مقاومت فراهم میکند که بتوانند هم بهراحتی خودشان را پنهان کنند و هم اینکه از هر سمتی بتوانند به این ارتش کلاسیک حمله کنند و تلفات سنگین و خسارتهای بزرگ به این ارتش کلاسیک وارد کنند.این در همه جنگهایی که تحت عنوان جنگ نامتقارن اتفاق افتاده، وجود داشته و ما این را دیدهایم. در جنگ ویتنام، آمریکا که با تعداد بسیار زیادی نیرو به این کشور کوچک آسیایی رفت و ۱۵سال در ویتنام علیه مردم عادی و چریکهای ویتکُنگ میجنگید و اینها را مورد شدیدترین حملهها قرار میداد اما درنهایت شکست خورد.در اوایل دهه ۸۰ میلادی، ۶۰ شمسی یا اواخر دهه ۵۰ بود که ارتش شوروی افغانستان را اشغال کرد؛ ۱۰سال در افغانستان بود و در نهایت شکست بسیار تعیینکنندهای خورد که مجبور شد خاک افغانستان را ترک کند.در ۱۹۸۲، ارتش رژیم صهیونیستی بخشهای عمدهای از لبنان، از جمله پایتخت را اشغال کرد اما مقاومتی شکل گرفت به نام مقاومت اسلامی در لبنان و ۱۸سال با این ارتش متجاوز و اشغالگر در درون خاک لبنان با مشی چریکی جنگید که موفق شد آن را وادار به شکستکرده و ذلیل در سال ۲۰۰۰ لبنان را ذلیلانه ترک کند.همه این پیروزیها به خاطر همان مسأله جنگ نامتقارن و راهبرد گروههای چریکی برای جنگ شهری و چریکی و فرسوده کردن آن ارتش بزرگ است.در غزه هم همین را شاهد بودیم. گروههای مقاومت چون تجربه طولانی در جنگ با رژیم صهیونیستی دارند، از سالها قبل اقدام به کندن تونلهای بسیار طولانی، متعدد، پیچیده و پیشرفته در زیر زمین کردند. برای اینکه بتوانند درواقع هم عناصر خودشان و هم سلاح و مهماتشان را از گزند حملههای ویرانگر اسرائیل حفظ کنند و بتوانند در هر نقطهای، از یک زاویه از زیر زمین خارج شوند و این ارتش را مورد حمله قرار دهند.در واقع علت اصلی - از نظر نظامی - راهبرد اشتباه رژیم صهیونیستی و راهبرد صحیح گروههای مقاومت بود. البته از نظر روحی روانی، علت اصلی ایمان رزمندگان مقاومت و حضور یک دیدگاه دینی اسلامی برای مبارزه است که به اینها روحیه بسیار بالایی را برای تحمل شدیدترین حملههای ویرانگرانه و وحشیانه رژیم صهیونیستی را داده و ما شاهد آن بودیم که در این جنگ دست بالا را بچههای حماس داشتند.ارتش اسرائیل یگانهای خودش را بهتدریج از نوار غزه خارج میکند و به قول خودش وارد مرحله سوم میشود که اسمش را گذاشتهاند عملیات ویژه هدفمند؛ یعنی در واقع ترور. یعنی از آن حمله گسترده زمینی، هوایی، پهپادی و اینها به اینجا رسیدند که حالا باید دوباره برگردند به آن راهبردی که سالها پیش اتخاذ کرده بودند و آن هم ترور است. این نشاندهنده شکست مفتضحانه نظامی برای ارتشی است که ادعا میکند یک ارتش مدرن و آموزشدیده و مسلح است.بنابراین دو عامل، بحث روحیه ایمانی و جهادی گروههای مقاومت و بحث اشتباه بزرگ رژیم صهیونیستی در راهبرد ورود زمینی به غزه باعث این شد که این رژیم شکست بخورد.
سیدهادی سیدافقهی: آنهایی که میگفتند حماس باید به کلی نابود شود، امروز میگویند از بینبردن حماس امکانپذیر نیست
ناکامی ۱۰۰روزه رژیم صهیونیستی به یک دلیل نیست و مجموعه ادلهای این ناکامی را در بیش از سه ماه اخیر رقم زدهاست.
۱ــ اولین دلیلش مقاومت مردم شریف غزه روی زمین است. امروز در عرف ادبیات رسانهای از غزه روی زمین و غزه مقاوم زیرزمین یاد میکنند. رهبر انقلاب بارها از مقاومت ستودنی و افسانهای مردم غزه یاد کرده و تأکید کردند این مسأله حتما باید برجسته شود.این مقاومت، دشمن و جهان را حیران و شگفتزده کرده و بیش از ۷۰ هزار تانک که برابر سه بمب اتم که در ناکازاکی و هیروشیما استفاده شد را در غزه به کار بردند؛ مردمی که همه چیز برای آنها قدغن و قطع شده و آب، برق، سوخت و دارو ندارند باز هم حاضر نیستند سرزمین خود را ترک کنند.یکی از شگردهای دشمن این بود که مردم را تحت این بمباران وادار به مهاجرت و خروج از غزه کند و وقتی شمال را بمباران میکند به سمت میانه و جنوب میروند و وقتی جنوب را بمباران میکند به شمال برمیگردند. مقاومت مردم غزه بر اساس آیهها و نشانههای قرآن و مدد الهی است که میبینیم خداوند متعال آنها را کمک و یاری میکند.
۲ــ مسأله دوم مسأله مقاومت اسلامی زیرزمین غزه است که ۵۰۰ کیلومتر در لایههای مختلف همچنان مردم در زیرزمین و در گردانها و گروههای گوناگون در حال نبردند. مسأله مقاومت یک امر طولانی است و ۷۵سال است که با هم درگیرند. آخرین بار که امیرعبداللهیان و اسماعیل هنیه با هم دیدار کردند، امیرعبداللهیان از هنیه میپرسد: تاکنون چند درصد از امکانات شما برای مقابله با دشمن خرج شده؟ با شگفتی و رقم عجیبی گفت: ما تاکنون بعد از گذشت سه ماه از جنگ و حدود دو ماه از جنگ زمینی فقط ۱۴درصد از امکانات خودمان را خرج کردیم. امیرعبداللهیان تعجب کرد و هنیه گفت: وقتی چنین عملیات تاریخی و غرورآفرینی را انجام دادیم پیشبینی میکردیم رژیم، عکسالعمل تندی نشان دهد و ممکن است این جنگ طولانی شود.
۳ــ دلیل سوم عدم انسجام و چندگانگی درون هیات حاکمه رژیم صهیونیستی است که عدهای معتقدند دیگر جنگ باید متوقف شود و به سمت روز بعد از جنگ بروند که تکلیف غزه چه میشود و چه کسی میخواهد غزه را مدیریت کند؟ بین کابینه سیاسی و کابینه امنیتی و بین فرماندهان نظامی اختلافات تندی هست و گانتز مهمان ناخوانده است و جزو کابینه نبود، ولی او را دعوت کردند برای ائتلاف بین معارضان و اپوزیسیون و بین هیات حاکمه رژیم. هرتزی هالوی، رئیس ستاد و گالانت وزیر دفاع است و هرکدام از اینها برای خودشان یک استراتژی نظامی پیشبینی کردند.
۴ــ مسأله دیگر مسأله بین آمریکا و رژیم است که آمریکاییها معتقدند کمکم رژیم باید خود را برای مرحله مابعد از غزه و مذاکرات سیاسی آماده کند و به سمت صحبتهای سیاسی بهمنظور آزاد کردن اسرایش برود. نتانیاهو میگوید اول آزاد کردن اسرا و بعد مذاکرات و حماس و جهاد اسلامی میگویند اول آتشبس و بعد مذاکره برای آزادسازی اسرا و در این گیرودار و کشمکش فشارهای مختلفی بر گرده رژیم است؛ هم از بیرون که اجماع جهانی و افکار عمومی جهانی علیه رژیم به خودآگاهی رسیدند و مرتب تبلیغات علیه رژیم و به نفع مردم فلسطین وجود دارد.
۵ــ مسأله دیگر در داخل رژیم، خانوادههایی است که هنوز اسرایشان در اختیار حماس هستند و هر تلاشی که رژیم میکند ولو یک اسیر را آزاد کند، به کشتن وی منجر میشود و نمیتوانند یک اسیر را آزاد کنند. تصور نمیکردند که جنگ اینقدر به پیچیدگی و بنبست بخورد و به هیچکدام از اهدافشان نرسند و نه خلعسلاح مقاومت، نه کوچ دادن مردم و نه آزاد کردن اسرا امکانپذیر است و لذا الان زمزمه این است که حماس بهعنوان یک تشکل سیاسی بماند، ولیکن خلعسلاح شود. اینهایی که میگفتند حماس باید بهکل نابود و ریشهکن شود، امروز میگویند به این نتیجه و جمعبندی رسیدیم که ازبینبردن حماس امکانپذیر نیست؛ چون حماس یک فکر و اندیشه است و گاهی یک بازی نظامی هم دارد و لذا باید بهعنوان یک واقعیت حماس را بپذیریم. این فداکاریها، مقاومت و بهگلنشستن ماشین نظامی دشمن درجنگ غزه رویهمرفته سبب ناکامی رژیم صهیونیستی علیرغم تسلیحات و کمکها شده است. همان ۴۰روز اول انبارهای تسلیحاتی رژیم خالی شد و امروز پلهای هوایی از کشورهای اروپا و آمریکا مدام مخازن و انبارهایشان را شارژ میکنند و تسلیحات منتقل میشود.
۶ــ افزون بر این، دراتاق عملیات جنگ در کابینه امنیتی مستشاران آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و کانادایی هستند و لذا چیزی شبیه معجزه است که اینهمه ناو هواپیمابر، پلهای هوایی برای کمکرسانی و تبلیغات بازهم نتوانستند از عهده دو گروهی که از سال ۲۰۰۵ تا کنون در محاصرهاند و زیر زمین زندگی میکنند بربیایند. این همه لشکر در غزه ریختند و روزبهروز بیشتر کشته میشوند. آمار تلفات قطعا روزی مشتشان را باز میکند و الان آن را پنهان میکنند.
۷ــ در کنار مسأله غزه، محور مقاومت هم بسیار بهموقع وارد شد و فشارهای مدیریتشده و درگیریهای کاملا مهندسیشده را آغاز کرد و روزبهروز دامنه درگیریها در شمال فلسطین اشغالی با حزبا... لبنان افزایش یافت، انصارا... که دنیا را شگفتزده کرده با ورود مستقیم خود در جنگ دریایی اقتصاد دریایی رژیم و بندر امالرشراش یا ایلات را بههمریخت، قوس آتش از ارتفاعات جولان سوریه به داخل فلسطین اشغالی سرازیر شد و حمله به چاههای گاز از سوی عراقیها و حزبا... نیز از این جمله است. بندر امالرشراش یا ایلات تقریبا فلج است و امیدشان به فعالسازی اقتصاد دریایی از طریق بندر حیفا بود که آن هم مورد حملات مقاومت اسلامی عراق قرار گرفت. با این اتحاد و یگانگی میادین نبرد که مرکزیت و نقطه گرانیگاهش غزه است تاکنون نتوانستند از عهده این گروههای مقاومت و مجاهد بربیایند.
مجتبی فردوسیپور: افول آمریکا دلیل متقنی برضعف استراتژیک رژیمصهیونیستی دربقا و تحکیم مبانی ثبات وامنیت آن است
دلیل اول ناکامی صدروزه صهیونیستها در ساحت سیاسی این رژیم است. الگوی تکوینی این ساحت، ایالات متحده آمریکاست اما با این تفاوت که در رژیم اسرائیل اصل بر نظامیگری و ساحت امنیتی است؛ به عبارت دیگر، ساحت رژیم در قالب کانون نظامی، قابلیت تعریف یا مفهوم پیدا میکند. حال تغییر و تداوم در چنین ساختاری در گذر زمان اگر منحنی عمودی پیدا کند، سرآغازی بر افول و اضمحلال آن خواهد بود.این وضعیت برای رژیم صهیونیستی با سردمداری یهودیان شرقی و به تعبیر دقیقتر، راستگرایان افراطی از ۱۹۹۷م رقم خورده است و بروز این وضعیت در گام نخست اختلاف میان رژیم و غرب را بر سر عدم تداوم شهرکسازیها از یکسو و اعطای حق تعیین سرنوشت حداقلی به فلسطینیان، از سوی دیگر پدیدار ساخت.
در همین حال، شکلگیری دولت اولترای یهود عمق شکافهای ساخت سیاسی این رژیم را در مقولههای افراطگرایی آیینی، امنیتی، اقتصادی و از همه مهمتر در حیطه استقلال قوه قضاییه بروز داد.این کلانضعفها، نقطهتحول مقاومت در عرصه منازعه با رژیم صهیونیستی را پدیدار ساخت و مقاومت را از لاک تدافعی به حوزه جنگ پیشدستانه و غافلگیرانه در عمق فلسطین اشغالی ارتقا داد؛ از این رو ابتکار عمل از ید اختیار رژیم خارج شد وپس ازگذشت یک هفته از عملیات طوفانالاقصی ورود تمامقد آمریکا و به دستگرفتن فرماندهی و اتاق فکر رژیم و به دنبال آن ورود سنتکام، ناتو و سایر کشورهای غربی دلیل متقنی بر شکست رژیم بود.
دلیل دوم تأسی از ایالات متحده آمریکا بهعنوان تنها شریک استراتژیک رژیم در عرصه بینالمللی است. حال آنکه اساسا آمریکا فرآیند تغییر و تداوم ساختاری را بر معیار تعقل برآمده از نظام آنگلوساکسونی بریتانیایی تبیین و تحکیم میبخشد؛ از این رو افول هژمونی ایالات متحده خود دلیل متقنی بر ضعف استراتژیک رژیم در بقا و تحکیم مبانی ثبات و امنیت آن است. عطف توجه افول ایالات متحده در عملیات طوفانالاقصی، همانا در ضعف مفرط این کشور در اداره همزمان بحرانهای دریای چین جنوبی و منازعه اوکراین، افغانستان و عراق است که عملا از پروندههای گفته شده به دلیل نجات رژیم صهیونیستی از ورشکستگی صرفنظر میکند.
دلیل سوم، فهم دقیق حقیقت و مجاز درجنگ غزه است. حقیقت جنگ در جبهه جنوب لبنان و حزبا... از یکسو و جبهه یمن از سوی دیگر است. آنچه در غزه در پسا عملیات طوفانالاقصی از سوی محور آمریکایی - صهیونیستی صورت میگیرد، اساسا مفهوم جنگ را برنمیتابد. بروز این رفتارها جنایت علیه بشریت و انسانیت است که امروزه باب رسیدگی بینالمللی آن بر پایه فرآیند ICG با پیشقراولی آفریقای جنوبی شکل گرفته است.
عباس خامهیار: طوفانالاقصی رنسانسی درافکارعمومی غربی ایجاد کرده است
شکست رژیمصهیونیستی عوامل متعددی میتواند داشته باشد؛ ولی عامل اصلیاش ارادهای است که مردم و مبارزان فلسطین دارند که صاحب حق، سرزمین و موضوع فلسطین هستند و مقاومتشان موضوعیت دارد و برای احقاق حقوق ازدسترفتهشان است که این حق بهنوعی ایجاد تقویت اراده است؛ اراده پولادینی که نسبت به دشمن دارند قابل مقایسه نیست. دشمنان چپاولگرانی هستند که از جاهای مختلف دنیا آمدند و سرزمینی را غاصبانه تصرف و برای زندگی بهتر آن را ناجوانمردانه اشغال کردهاند.طبعا دزدان همیشه در مقابل صاحبان حق کم میآورند و فرار را بر قرار ترجیح میدهند. امروز این صحنهها را کاملا در میدان میبینیم. اینها مؤمنانی هستند که خدا را در نظر میگیرند و معتقدند، باور دارند و سرتاپا ایمانند و براساس این ایمان اینگونه استقامت میکنند و این استقامت مثالزدنی بوده و باعث شکست دشمن در میدان شده است. این اراده پولادین و ایمان بزرگ به خداوند و مجموعه این عوامل به گونهای است که این پیروزیها را در این سطح رقم زده و دشمن را برای اولین بار در تاریخ مبارزاتی فلسطینیها اینطور زمینگیر کردهاند.اگر فلسطینیها و حماس میدانستند که دستاورد ۷ اکتبرشان در این سطح است و این تأثیرگذاری در سطح جهان و در افکارعمومی نسل امروز غرب اینگونه تحول ایجاد کرده، مفاهیم فلسفه سیاسی غرب را اینگونه به چالش کشانده و سرآغاز یک نوع رنسانس در افکارعمومی غرب ایجاد کرده، قطعا بهدنبال واژه دیگری میگشتند و بهجای طوفان شاید نام عملیاتشان راسونامی الاقصی میگذاشتند. ازاین رو این شکست نتیجه نامشروعیت، چپاولگری و بیمنطقی دشمن صهیونیستی است و موجب نوعی فروپاشی روحی آنان تلقی میشود. این فروپاشی روحی طبعا شکست را بهدنبال داشته است.یکی از نکات بسیار مهمی که در بررسی عوامل مادی این شکست دشمن و پیروزی حماس و دیگر جریانهای اسلامی جهادی فلسطینی قابل اشاره است برنامهریزی دقیق و ورود همهجانبه به تمامی عرصههای میدانی جهاد است؛ یعنی در رابطه با جنگ روانی و جنگ رسانهای آمادگی کاملی داشتند ودراین جنگ رسانهای برای اولین بار با همراهی دوربین درکنار تفنگ توانستند دشمن را زمینگیر کنند و او را ازنظرروانی درتنگنا قراردهند. استفاده ازقدرت نرم در رسانه و فضای مجازی و شبکههای تلویزیونی همسو باهمه امکانات محدود و مهمتر ازهمه همراهی دوربین با تفنگ یک نکته مهم پیروزی فلسطینیان و عامل شکست بزرگ صهیونیستها،هم به لحاظ روحی و مادی وهم تأثیرگذاری روی افکار عمومی در سرزمینهای اشغالی در میان شهروندان غاصب و هیات حاکمه و در میان امپراتوریهای رسانهای غرب است.