البته این که هیچگاه در مدرسه در کنار معادلات و معنای واژههای ۵۰۰سال پیش، به ما نیاموختند چگونه پسانداز داشته باشیم هم، مؤثر بوده و هست. هیچوقت کسی به ما یاد نداد چگونه همان اندک پولی که با زحمت از شاباشهای عروسی و عیدیهایمان به دست میآوریم را چه کنیم؟ نهایت استراتژی خانوادههایمان اول این بود که مادرها هنوز پول را لمس نکرده از ما میگرفتند تا مثلا برای آیندهمان کنار بگذارند. القصه که حالا که کمی بزرگتر شدیم، باید بدانیم با این اسکناسهای دوستداشتنی چگونه برخورد کنیم. امروز و اینجا قراراست ترفندهایی یاد بگیریم که آخر ماه هنوز چند هزار تومانی ته کولهمان پیدا بشود.
افراط و تفریط
این که بتوانیم از زندگی لذت ببریم خیلی شیرین است اما بعضیها به امید اینکه دنیا دو روز است، همه پولهایشان را خرج میکنند و حواسشان به روز مبادا نیست. بعد باید در روز دوم زندگی دستشان را خدایناکرده جلوی دیگران دراز کنند. یعنی اصلا پسانداز یا سرمایهگذاری انجام نمیدهند و همان پولی که با هزار زحمت درمیآورند را خرج رفاقت و مرام و لوطیگریهایشان میکنند و بعضی از دوستان هم که مگساند به دور شیرینی! حالا آن سمت این خط، افرادی هستند که زیادی دنیا را جدی گرفتهاند و به قول معروف آب از دستشان نمیچکد. اینها همانهایی هستند که در فلافل سلف سرویس، چند فلافل را در جیبشان هم میگذارند یا همانهایی که هر جا با آنها بروی در نهایت خواهند گفت: «همین رو نصف قیمت فلان جا داره، بریم». خلاصه که لطفا متعادل زندگی کنید؛ نه خرج الکی کنید و وقتی شپش در جیبتان است، برند بخرید. نه پولهایتان را آنقدر سفت بچسبید که انگار قرار است آنها روز قیامت نجاتتان بدهند!
قطره قطره...
از لزوم پسانداز داشتن صحبت کردیم اما صرف پسانداز کافی نیست. باید مبلغی از پولتان را سرمایهگذاری کنید. بحث سرمایهگذاری خیلی مفصل و تخصصی است و من هم تخصصی ندارم که برایتان بالای منبر بروم اما این روزها بازارهای سرمایهگذاری تا دلتان بخواهد، هست. از بازار قدیمی و بورس بگیر تا بازار رمزارزها، فارکس، بیتکوین و... .این که کدام را برای بیشتر شدن پولتان میان اینهمه خوبان برگزینید، به خودتان و شخصیتتان و اینکه چقدر ریسکپذیر هستید، برمیگردد اما پیشنهاد میکنم حتما یک راه را انتخاب کنید. زندگینامه هرکدام از میلیاردرهای جهان را بخوانی؟ میبینی که چقدر بر پول روی پول گذاشتن تاکید دارند. فقط حواستان باشد که همه تخممرغهایتان را در یک سبد نگذارید و پولهایتان را قمار نکنید، درگیر سایتهای لجن شرطبندی و... نشوید که عاقبتش آه است و آه...!
کار یاد بگیر تا کامروا شوی!
این روزها فرای درس، مدرسه و علم آموزی که البته بسیار هم مهم است، نیاز است که مهارتآموزی کنیم و برای خودمان یک منبع درآمدی دیگر هم درست کنیم. مثلا شما عاشقانه زبان فرانسوی را دوست میدارید، پس سعی کنید در کنار مدرسه این زبان را کامل فرا بگیرید تا در آینده اگر روزی دنیا بر وفق مرادتان پیش نرفت و نشد که آن ایدهآل ذهنیتان رخ بدهد، هنوز راههایی برای گذران زندگی داشته باشید یا مثلا شما به بافتن عروسک، برنامهنویسی، آشپزی، خطاطی، نقاشی و... علاقه دارید پس حتما در کلاسهایش شرکت کنید و روشهای کسب درآمد از هنرتان را فرابگیرید که این مهارتها علاوه بر این که به شخصیت و عیار شما میافزاید، همیشه مثل چرخ زاپاس ماشین در صندوق عقب زندگیتان است و هر زمان چرخهایتان خراب شد و کم باد، میتوانید از آن استفاده کنید.
آموزش بخر
اگر در زندگی به اصطلاح خرپولهای دنیا سرک بکشی، یکی ازمهمترین نکتههایی که به چشم میآید و خودشان هم درمصاحبهها و حرفهایشان به آن اشاره میکنند،آموزش دیدن است.به خصوص درزمینههای سرمایهگذاری وسواد مالی! اگر در این زمینهها آموزش ببینید، باعث میشود ماههای بعد پول بیشتری در بیاورید و در واقع همان بودجهای که صرف آموزش دیدن کردهاید، چندبرابر به شما برگردد. پس هیچگاه از پول دادن برای آموزشهای مفید و به درد بخور ابایی نداشته باشید و گمان نکنید که پولهایتان را دود هوا کردهاید. با ذرهبین به دنبال آموزشهای خفن و پولساز بگردید. حالا گاهی ممکن است این آموزش یک کتاب خوب باشد، یکسری ویدئو ارزشمند یا همنشینی با استادی باسواد. هرچه که باشد و به دانش و سواد شما بیفزاید، قطعا مفید و خوب است.
بپا تو مسیر دهن کوسه نیفتی!
همانطور که عرض کردم، اولین پولی که باید هر ماه کنار بگذارید، بدهیهایتان است. حتی اگر شده از پسانداز ماه پیشتان بزنید و بدهی را پرداخت کنید این کار را انجام بدهید و پولی که گرفتید یا قسطهایی که دارید را اصلا پشت گوش نیندازید. در همان ابتدا آن مقدار پول را کسر شده از درآمدتان در نظر بگیرید. چون ممکن است روزی برسد که این بدهیها روی هم جمع بشود و خدای ناکرده با لباسهای راهراه پشت میلهها بروید. ممکن است الان بدهیهایمان در حد همان دنگ کافه باشد ولی اگر این کار را یاد نگیریم، در آینده وقتی خیلی جدی وارد بازار کار شدیم به مشکل خواهیم خورد. اصلا میخواهم بگویم تا حد امکان سعی کنیم دستی نگیریم و خودمان را به قول قدیمیها در قرض و قوله نیندازیم. البته نمیخواهم بگویم حتی اگر برایتان پول گرفتن ضروری بود، این کار را نکنید. بالاخره همه ما ممکن است در شرایطی بیفتیم که نیاز به دست یاری پیدا کنیم و کمک گرفتن اصلا چیز بدی نیست.
آشتی با بودجهبندی
در وهله اول باید یک دفترچه، ترجیحا رویش یک جمله انگیزشی نوشته شده باشد، برای پولهایتان داشته باشید. اول دریافتیهایتان را جمع بزنید. مثلا ۱۰۰هزار تومان پول توجیبی میگیرید، ۵۰ هزار تومان هم قرار است از اینکه به دوستتان ریاضی یاد دادهاید، به زور بگیرید و ۲۰هزار تومان هم از اتو کردن لباسهای خانواده به دست میآورید. حالا شما ۱۰۷ هزار تومان دریافتی دارید. مورد بعدی که باید محاسبه کنید قبل آنکه روزگار شما را محاسبه کند، بدهیهایتان هست. ما باید از همان اول مبلغی که مثلا ماه پیش برای بستنی و پفک نمکی به دوستمان بدهکار هستیم را کنار بگذاریم. بعد بیاییم خرجهایمان را جمع بزنیم. خرجهای ثابت و متغیرمان. مثلا پولی که هرماه به تاکسی میدهیم، ثابت است و پولی که این ماه برای تولد غلام، دوستتان میخواهید، متغیر است. حالا هرچه ماند، باید پسانداز بشود.