اختلالاتی که بهمنظور از کارافتادگی و خانهنشینی و حس مفید نبودن، جای خود را در روح و روان سالمندان باز میکند. افسردگی در سالمندان؛ تجربهای که شاید بهدلیل عدم رضایت نسبت به گذشته او رخ میدهد، بهگونهای که نسبت به زندگی احساس پوچی پیدا میکند. یعنی اینکه حسرت روزهای گذشته، ترس وهراس ازآینده را دارد.افسردگی و بیمعنا بودن زندگی بیش از سایر اختلالات روانشناختی، سالمندان را تهدید میکند.حالت غمگین و ناراحت کنندهای که طولانی مدت است و باحالت اندوه یکسان نیست و گویی اضطراب به آنان غلبه میکند. البته این موضوع برای سالمندانی که در جوانی نیز درگیر این بیماری بودند، شایعتر است. تنهایی وانزوا،مشکلات جسمی و داروها، کاهش فعالیتهای اجتماعی و در بسیاری از موارد مشکلات مالی و اقتصادی از مهمترین عوامل افسردگی سالمندان درکشور است. اگراین مشکلات واختلالات حل نشود،زندگی برایفرد سالمند سخت و تلخ خواهد شد.
افسردگی در سالمندی با حسرت دیروز
دردوران سالمندی یکی ازسیستمهایی که تحت تأثیر افزایش سن قرار میگیرد،سیستم عصبی و مرکزی مغز است وتغییراتی که بهواسطه سالمندی در این سیستم رخ میدهد، میتواند فرد را مبتلا به اضطراب، افسردگی یا ترس ازپیری کند. دکتر ناصر قاسمزاده، روانشناس و درمانگر نیز ضمن بیان اختلال افسردگی و نشانههای آن درسالمندان به جامجم میگوید: «افسردگی در دوران پیری ناشی از شرایط زیستی و روانشناختیفرد در زندگی گذشته و فعلی اوست.گاهی اوقات این افسردگی بهعنوان شرایط واکنشیفرد نسبت به محیط اطرافش است. فردآن جایگاهی که پیش ازاین داشته را از دست میدهد. احساس آشیانه خالی، رفتن فرزندان، احساس بیهودگی، عدم مفید و مؤثربودن در زندگی فردی و اجتماعی، روی آوردن به یک زندگی یکنواخت بدون داشتن معنا و هدف گرایی، تحلیل قوای جسمی و روانیفرد، همه اینها میتواند علائمی باشد کهفرد را برای افسردگی در دوره سالمندی آماده کند. البته علائم ژنتیکی هم در این موضوع بیتأثیر نیست.» در حقیقت زمانی که فردی دچار افسردگی سالمندی میشود، ممکن است علاقه خود را نسبت به انجام بسیاری از امور از دست بدهد و از تعامل اجتماعی کنارهگیری کند.
سالمندی پایان راه نیست
تشخیص افسردگی درسالمندان شاید کمی سختترازجوانان باشد، چراکه آنان خیلی به صحبت در مورد احساسات خود تمایلی ندارند. در بین این احساسات، مشکلات و چالشهای مالی شاید بیش ازهرمورد دیگری بتواند یکفرد کهنسال را به سمت افسردگی سوق دهد. همانطور که این روانشناس نیز معتقد است و تصریح میکند: «در بسیاری از مواقع، عوامل استرس زای دوره بازنشستگی، کاهش میزان درآمدفرد، نبود ثبات و امنیت اقتصادی و از سوی دیگر عدم پاسخگویی به نیازهایفرد سالمند و اطرافیانش، او را مجبور به انجام کارها و مشاغلی میکند که به مراتب از شغل اصلی او سختتر بوده و در شأن وی نیست.»قاسمزاده بر این باور است که سالمندی یا بازنشستگی مترادف با از کارافتادگی، احساس بیهودگی و پوچی نیست اما متأسفانه در جامعه ما این تعریف قلمداد میشود؛ یعنی افرادی که باید در پارک نشسته و کسی تحمل آنان را ندارد و گویی به پایان خط رسیدهاند. وی همچنین اظهار میکند: «باید حس بودن و همچنین مفید بودن درگذشته را درفرد بیشتر تقویت کنیم. اینکه هنوز هم این افراد میتوانند بهعنوان الگو نزد خانواده خود زندگی کنند.» شاید خیلیها ازسالمندی میترسند وآن رامترادف با پیری و پایان راه میدانند درحالی که اهمیت به سلامت جسم و روان و همچنین تغییر سبک زندگی نیز نقش بسزایی درداشتن زندگیای متفاوت دردوران پیری دارد اما به هر حال پای صحبت پدربزرگها ومادربزرگها نشستن و گوش دادن به حرفهای آنان شاید برای لحظاتی حال آنان رامساعد کند.
دست یاری برای تأمین سلامت روان سالمندان
تأمین سلامت روان سالمندان راهکارهایی دارد و نیازمند یک اقدام جمعی است. هرفردی که برای دوره سالمندی خود برنامهریزی نداشته باشد با ورود به این مقطع احساس وابستگی وناامیدی میکند و درواقع انسجامی دراوشکل نمیگیرد و از این رو دچار یأس و ناامیدی میشود. جامعه، خانواده، دولت وخودسالمند باید برای دوره سالمندی برنامهریزی کنند. طبق گفته این روانشناس هرچه نهادهای اجتماعی و بهداشتی مسئول در جامعه برای دوره سالمندی افراد، برنامهریزی داشته باشند وهرچه آگاهی وشناخت سالمندان نسبت به آموزش و تسلط به رفتارهای خودمراقبتی را افزایش دهیم، شرایط را برای ابتلا به افسردگی در دوره پیری کنترل و میزان آن را کاهش میدهیم. شاید یکی از راههای مؤثربرای افسردگی در این دوره این است که کمک کنیم تا این افراد بتوانند برخی کارهایی را که در گذشته نسبت به آن مهارت داشتند دوباره انجام دهند. البته قاسمزاده نیز دعوت مجدد افراد سالمند به کارهای نیمهوقت را یکی از راهکارهای مؤثرمیداند ومیگوید:«تشویق سالمندان به انجام کارهای نیمهوقت،آن حس مفید بودن رابه سالمندان القا میکند. در بسیاری از کشورهایی که به بهداشت روانی اهمیت میدهند نیز شاهد این موضوع هستیم و بسیاری از سالمندان در آنجا بهعنوان بازوهای اجرایی در برخی مجموعهها و برای حل بسیاری از معضلات، کمک میرسانند.» نگاه به دوران سالمندی نباید نگاه محدود کنندهای باشد بلکه باید ویژگیهای برجسته این دوران را شناسایی و آن را تقویت کنیم.