یکی از آخرین نمونههای آن مربوط به زلزله خسارتبار اخیر هرات است؛ زلزلههای پی در پی که در روزهای ۱۵ و۱۹مهرماه ۱۴۰۲ خساراتی زیاد برجای گذاشت. پس از وقوع این رخداد غمانگیز، کمپین «سرزمین من» با محوریت خانه کابل در تهران، برای کمک به زلزلهزدگان هرات و توابع آن ازجمله زنده جان که مرکز رخداد زلزله بود، شکل گرفت و در پی آن موسی اکبری، مدیر خانه کابل به همراه دو هموطن افغانستانی(یکی ساکن تهران و دیگری ساکن آلمان) باجمعآوری کمکهای مردم ایران وخیرین افغانستانی درایران وبخشهایی دیگر از جهان، شخصا به یاری زلزلهزدگان شتافتند. آنچه میخوانید گزارش گفت و گوی اختصاصی جامجم در خصوص این اقدام ارزنده است.
آقای اکبری! شما زاده کابل هستید والبته بیش از۴۰سال است که درایران زندگی میکنید. خبر زلزله هرات چه واکنشی را در شما برانگیخت؟
ما اینجا ساکنیم، اما هرلحظه و دقیقه هوش و حواسمان به افغانستان زیباست که روزگار چه بازی و برنامهای برای آن دارد. زمانه بازیهای زیاد دارد، اما بعد از شش دهه زندگی میتوانم بگویم انسان از هرموجود دیگری قدرتمندتر است. حدیث افغانستان و مردم مظلوم آن، روایتی تکراری است که شاید همه آن را نشنیده باشند. اما لرزی که خبر زلزله ۱۵ مهر در هرات در جان ما انداخت، از قدرت آن زلزله بیشتر بود. گرفتاریهای فراوان مردم افغانستان، تجاوز بیامان کشورهایی مثل شوروی و آمریکا که خودشان را ابرقدرت میدانند، اما نمیدانند ظلم به مردم و کشوری مثل افغانستان، قدرت نمیخواهد، اتفاقا نامردی و بیصفتی میخواهد و بعد هم درگیریهای داخلی، توان مردم شریف این کشور را به تحلیل برده است و بعد از جنگ و تجاوز و ویرانی، سرگردانی و حیرانی را نصیب آنان کرده است. در این میان وجود یک رخداد طبیعی که گریزی هم از آن نیست، میتواند وضعیت را از بد هم بدتر کند. برای مردمی که خانههایشان هم مانند دلهایشان ساده و شکننده است، اتفاقی مانند زلزله و یک تکان کوچک هم میتواند آن خانههای خشت گلی را تبدیل به تلی از خاک کند.
چه زمانی از وقوع زلزله در هرات خبردار شدید؟
همان روز وقوع زلزله مطلع شدیم و وقتی که خبر زلزله هولناک هرات را شنیدیم، دیگر انگار هیچ دلخوشی برای زندگی نداشته باشیم. غمی همراه با شوک که حالمان را خیلی بد کرد. آن روز خانه کابل که هیچ، انگار خود کابل و روستای زادگاهمان چرداول هم چنگی به دل نمیزد. اما واقعا که انسان موجود عجیبی است! برخاستیم؛ از جا برخاستیم، باید برای آن مردم کاری میکردیم. همه جای افغانستان جان ماست؛ مردمش کسان ما هستند و حالا خدا میدانست آنها در محشری از خشت و خاک وحشت ناشی از زلزله چه حالی دارند. هنوز به خودمان نیامده بودیم و برنامهها سر و شکل مشخصی نگرفته بود که به فاصله چهار روز دوباره لرزهها از راه رسیدند و باز هم غم و تلمبار خشت و خاک و مردمی که بدون هیچ وسیله و امکاناتی باید عزیران خود را از زیر خروارها خاک بیرون بکشند و دوباره به همان خاک میسپردند.
انگار برای جلب و دریافت کمکهای مردمی برنامهای داشتید و کمپینی تشکیل دادید؟
بله! البته ما کمیپن «سرزمین من» را بعد از اتفاقات سیاسی دو سال اخیر افغانستان و بیجا شدن عده زیادی از مردم تشکیل داده بودیم تا به آنهایی که آواره میشدند و سرپرست و خانوادهای نداشتند، کمک کنیم. در پی وقوع زلزله هرات شکلگیری مجدد کمپین را اعلام کردیم و خوشبختانه کمکهای دلهای لرزیده، چه از آشنایان و دوستان افغانستانی و چه خیرین ایرانی و چه افغانستانیهای ساکن اروپا، به حساب اعلامی واریز شد. فاجعه خیلی بزرگ بود وگرچه اولش دستمان خالی بود،ولی جای صبر ونشستن و تحمل نبود و باید میرفتیم. پس از آن که مبلغ۳۰۰میلیون تومانی راکه درمرحله اول جمعآوری شده بود، به هرات فرستادیم، خودمان هم راهی شدیم.
در ورود به منطقه زلزلهزده شاهد چه اوضاعی بودید؟
آنجا که رسیدیم با دوستانی از افراد محلی که به راهنمایی آمده بودند به سوی مناطق بلاکشیده و زلزلهزده روان شدیم. حدود روستا و دیوارهایی نسبتا کوتاه و مخروبه از دورنمایان شد.به مقصدکه رسیدیم از ماشین پیاده شدیم. انگار زمان بعد از همان چند ثانیه زلزله در آن دیار ایستاده و متوقف شده بود وهمه چیز بعد ازچند نوبت لرزیدن،سکون وسکوت را اختیار کرده است. اندکی از مردم محلی خاکآلود و غصهدار،باچشمانی که اشک وآبی برای چکیدن ندارد،مات ومبهوت ما را نگاه میکنند. بعدا متوجه میشویم که در این منطقه کمترکسی زنده مانده است وافراد اندکی هم که میبینیم،درصحرا یا باغ و دشت به دنبال رمه و کار کشاورزی بودهاند و گرنه آنها هم نمیتوانستند از زیرخشت وخاک خانههای محقری که در کسری ازثانیه برسرساکنان خود آوار شده بودند، جان سالم بدر ببرند.
زلزلهزدگان چه نیازهایی داشتند و شما از کجا شروع کردید؟
با آنکه توقعات بسیار پایین بود، با فرارسیدن زمستان و سردی هوا نیازمندیها خیلی زیاد بود. یعنی وقتی که هیچ چیزی برای زندگی باقی نمانده باشد، به هرچیزی که فکر کنید میشود نیازانسان.حالا دیگردرعمق صحنه وکنار فاجعه ایستاده بودیم. با موجودی حاصل از ادامه کمکهای افراد خیر ودلسوز درایران واروپا کارمان را شروع کردیم و جالب اینکه در گام اول با بچههایی روبهرو شدیم که یتیم و تنها شده بودند.خوشبختانه از قبل فکرش را کرده بودیم و برخی اقلام خوراکی و مقداری وسایل سرگرمکننده و اسباببازی برای بچهها تهیه شده بود.خوشبختانه این وسایل مورد توجه آنها قرارگرفت وتوانستیم بعد از مدتها لبخند را بر لب و چهره این یتیمان بازمانده از حادثه بیاوریم وشادشان کنیم.انسان موجودعجیبی است.هرکدام ازبچهها ماشین،عروسک، اسباببازی، بادکنک و...را که از دستمان میگرفتند، انگار دوباره متولد شده بودند.
اقدامات اساسی که توانستید انجام دهید چه بود؟
خوشبختانه در آنجا دوستی بهنام آقای یاسینزاده که ازفعالان فرهنگی منطقه هرات هستندوتعدادی مدرسه غیرانتفاعی در آنجا دارند، توانستند علاوه برکمکهای جمعآوریشده ما، کمکهای خوبی هم از کشورهای اروپایی جمعآوری کنند و با برآوردی که انجام شد، چون بیشترین آسیب را زنان وکودکان دیده بودند،متوجه شدیم بهترین کار این است که سرپناهی برای بیجاشدگان، بهخصوص خانوادههای بیسرپرست و دارای فرزندان یتیم فراهم کنیم. همین بود که درمنطقه زندهجان و برخی روستاها مثل روستای نقره وسربرکه کمترموردتوجه قرارگرفته ودرعینحال خسارت دیده بودند،اقدام به ساخت۲۱دستگاه خانه کامل و بازسازی ۲۵دستگاه خانه که آسیب دیده بود کردیم. سفر من که بعد از هرات به کابل هم رفتم تا هماهنگیهایی هم آنجا انجام دهیم، حدود چهار ماه طول کشید. سفر سختی بود ودیدن غم مردمی که حتی در مرحله اول در سرمای زمستان چادری هم برای زندگی نداشتند، ما را خیلی آزار میداد اما وقتی که دیدیم باهمه محدودیتهایی که داشتیم، توانستیم کاری ازپیش ببریم، خوشحالیم.کاری که امیدوارم در جنبههای گوناگون فرصت تکرارش پیش بیاید و بتوانیم به کمک برادران و خواهران ایرانی خود و همه دلسوزانی که در سراسر جهان دستی در کار خیر دارند، روزی انشاءا...افغانستان عزیز را بسازیم. بر خودم لازم میدانم از طرف همه مردمی که برق شادی چشمان آنها زمان تحویلگرفتن خانههای ساختهشده بهترین هدیه برای نیات خیرشان بود، ازهمه عزیزانی که ما را در این راه کمک کردند و درحقیقت آنها بودندکه این خانهها رابرای مردم زلزلهزده ساختند، تشکروسپاسگزاری کنم. همچنین مراتب قدرشناسی خودمان در کمیپن «سرزمین من» را که اینبار به بهانه کمک به زلزلهزدگان شکل گرفت، نسبت به اعتماد و حسن نظری که به خدمتگزاران خودداشتند اعلام میکنم وازدوستان خوبی که درروزنامه جامجم همیشه حامی و کمکحال مردم افغانستان بودهاند کمال امتنان را دارم.البته کارساخت ومرمت خانهها هنوزهم ادامه دارد و امروز درسایه حمایتهای مردمی مفتخریم که بگوییم قدرت ما و شما از زلزله بیشتر است، زیرا زلزله ویران کرد و ما به کمک شما ساختیم.