در واقع پرداخت آثار سینمایی به مسائل استراتژیک، در بزنگاههای تاریخی امروز، از هر نوع آشفتگی و التهاب در جامعه جلوگیری خواهد کرد و با ایجاد آگاهی جمعی، موجب بلوغ رفتاری مردم در مواجهه با حوادث جدید میشود. از این منظر، در ۹ خردادماه مصادف با سالروز ناآرامیهای اوایل انقلاب در خوزستان که ناشی از فعالیت برخی گروهکهای تجزیهطلب بود، به تصویر کشیدن این حادثه در سینمای استراتژیک، ضرورتی فرهنگی محسوب میشود و موجب خواهد شد تا جوان ایرانی در برابر آشوبهای سال ۱۴۰۱ بیمه و آگاه شود.
اولین برخورد ایران اسلامی با موضوع تجزیهطلبی
۹ خرداد ۵۸ را باید اولین تجربه ایران اسلامی با جریانهای تجزیهطلب در کشور دانست که با عنوان «چهارشنبه سیاه» خود را نشان داد و با درایت مردم این آشوب و خرابکاری گروهکها خنثی شد. هرچند شکستخوردگان در این آشوبطلبی بعدها بهعنوان ستون پنجم دشمن در جنگ تحمیلی به ایفای نقش پرداختند و باز هم از ملت سرافراز ایران متحمل شکست شدند، اما چرا به واقع چنین روایتهایی هیچگاه خود را در عالم هنر سینما نشان ندادند تا بتوانیم از این آثار برای بصیرتافزایی در جوانان امروزی اندوختهای داشته باشیم؟ این واقعه فقط در چند سکانس فیلم «روز سوم» محمدحسین لطیفی در سینمای ایران ترسیم شد و در مجموعه تلویزیونی «در میان خاکستر» به کارگردانی سجاد امیریزدانی نیز کمی به آن پرداخته شد و هیچگاه سینمای کشور به اهمیت این موضوع نپرداخت؛ چراکه اگر پرداخته میشد شاید جوان ایرانی میدانست در پس آشوبها و ناآرامیها موسوم به «زن، زندگی، آزادی» چه چیزهایی نهفته است.
ستون پنجم شدن
اهمیت بررسی این اتفاقات از دریچه فرهنگ و هنر از اینروست که اصولا به تصویر کشیدن وقایع تاریخی و حوادث سرنوشتساز در یک اثر هنری از جمله فیلم سینمایی، برای هر بینندهای جذابیت و تاثیرگذاری خاصی دارد؛ از آنجایی که سینما همیشه با به تصویر کشیدن وقایع و اتفاقات دراماتیک مخاطبان زیادی را جذب کرده و میکند، در سینمای ایران نیز فیلمهای مرتبط با جنگ تحمیلی و حوادثی که دولت و ملت در آن برهه زمانی تجربه کردهاند، بهعنوان قصههایی بهشدت دراماتیک، مورد اقبال مخاطبان قرار گرفته است. ولی به نظر میرسد هنوز بخشهایی از این تاریخ پرحادثه از نظر سینماگران مغفول مانده است؛ تاریخی که سرمنشاء به وقوع پیوستن جنگ تحمیلی و اندیشه تجزیهطلبانه برخی گروهکها از آغاز انقلاب تاکنون است. در حوادثی که خوزستان در نخستین هفتهها و ماهها پس از پیروزی انقلاب اسلامی تجربه کرد، بهراحتی میتوان ردپای اندیشه جداییطلبی و تلاش برای تجزیه ایران از سوی برخی جریانها را مشاهده کرد و آشوبهای ۹ خرداد ۵۸ و سلسله ناآرامیهای قبل و پس از آن، زمینهسازی و بهانه خوبی بود تا دیکتاتوری به نام صدام حسین به کمک قدرتهای غربی، جرات حمله به خاک ایران را پیدا کند.
رویکرد جهادی سینما در تبیین تاریخ
با وجود اهمیت تبیین چنین وقایعی بهواسطه تولیدات فرهنگی از جمله فیلم و سریال در مرور فیلمهای سینمایی کشور، شاید تنها بتوان از فیلم سینمایی «روز سوم» ساخته محمدحسین لطیفی یاد کرد که در بخشهایی از این اثر، اشاراتی به التهابات خرمشهر و دخالت عناصر تجزیهطلب در نخستین ماههای پیروزی انقلاب اسلامی و حوادث چهارشنبه سیاه کرده است. در حالی که امروز شرق و غرب دنیا در تقابل و تعارض فرهنگها و تمدنها، رسانهها و روایتها قرار دارد، این میزان تولید فرهنگی بصیرتافزا برای مخاطبان ایرانی، آن هم در شرایطی که رسانهها و جریانهای غربی از هر بهانهای برای ایجاد حس تبعیض قومی در کشور با هدف تجزیهطلبی استفاده میکنند، واقعا ناچیز است. به تصویر کشیدن اقداماتی که دشمنان از ابتدای پیروزی انقلاب در راستای تقویت روحیه جداییخواهی اقوام ترک، کرد، عرب و... در ایران داشتهاند، نوعی جهاد تبیین است که سفارش رهبر معظم انقلاب نیز هست و سینما بهعنوان یک رسانه فراگیر و مهیج، میتواند به بهترین شکل ممکن در راستای این هدف گامهای جهادی بردارد.
خیال خام تجزیهطلبی
گرچه ناآرامیهایی که دشمنان در سالهای اخیر ایجاد کردهاند باعث شد جوانان ایرانی تا حدی با رویکرد خصمانه غرب با ایران اسلامی و اهداف شوم برخی گروهها و جریانات باطل آشنا شوند، اما این احتمال وجود دارد که هنوز برای جمع کثیری از مردم، واقعیت وجودی جریانهای تجزیهطلب در داخل و خارج کشور محرز نباشد. از اینرو لازم است هم به شرح دقیق و صادقانه این رویدادها در تولیدات فرهنگی و فیلمهای سینمایی پرداخت هم از تاثیرگذاری فیلم و سریال برای شرح عمیقتر این حقایق بهره برد؛ همان کاری که غرب با کمک ابزار فرهنگی هالیوود میکند و میبینیم که فرهنگ ساختگی برآمده از سینمای هالیوود، بر شکلدهی به هویت ملی مردمان کشورهای مختلف چیره شده است.
اما در چهارشنبه سیاه چه اتفاقی افتاد؟ ۹ خرداد ۱۳۵۸ در خرمشهر چه آشوبی برپا شد و زمینهساز این حوادث چه عواملی یا چه کسانی بودند؟ واقعیت این است که سلسله حوادث مذکور که بهواسطه مروجان و مبلغان اندیشههای مبتنی بر تبعیض اتنیکی در ایران به وقوع پیوست، همچنان ادامه دارد؛ مروجان این جریان فاسد تا همین امروز نیز دست از تلاش برنداشتهاند و نشانه آن را در ناآرامیهای سالهای اخیر از جمله التهابات سال ۱۴۰۱ در کشور میتوان مشاهده کرد. ناآرامیهایی که دشمنان تلاش کردند با القای حس تبعیض قومی بین اقوام مختلف ایرانی، از آن به نفع خود بهره ببرند.
چهارشنبه سیاه یکشبه رخ نداد
آنچه مسلم است اینکه درگیریهای ۹ خرداد ۱۳۵۸ در خرمشهر یکشبه اتفاق نیفتاد؛ در واقع از نخستین هفتهها پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خوزستان شاهد درگیری و فعالیتهای برخی جریانهای مخفی و آشکار با هدف جداییطلبی و قومیتگرایی بود که زمینهساز چهارشنبه سیاه خرمشهر شد. در این بازه زمانی، درگیریهایی بین نیروهای سازمان سیاسی خلق عرب مسلمان ایران، جبههالتحریر (جبهه آزادیبخش اهواز) و گروه مجاهدین عرب مسلمان و نیروهای سپاه پاسداران، کماندوهای نیروی دریایی، کانون فرهنگی نظامی خرمشهر به فرماندهی محمد جهانآرا به وجود آمد.
بر اساس آمار رسانهها، مجموع تلفات انسانی درگیریهای آن روز خوزستان تا عصر روز جمعه ۴۹ کشته و ۱۶۹ مجروح بود و در برخی آمارها از ۷۰ کشته و ۴۰۰ زخمی در این روز خبر دادهاند.
رد پای تهییج احساسات ناسیونالیستی در آشوبها
التهابات در خرمشهر از جایی قوت گرفت که محمدطاهر آلشبیر خاقانی به عنوان یکی از روحانیون و مراجع تقلید خرمشهر، رهبری گروههایی را برعهده گرفت که دیدگاهی قومگرایانه و ناسیونالیستی داشتند. وی در آن روزهای پرالتهاب آغاز انقلاب، با نظارت بر کمیته ستاد انقلاب اسلامی مرکب از عربها و غیر عربهای منطقه به امورات منطقه توانسته بود مسلط شود، ولی چند روز پس از تشکیل کمیته، عدهای از شیوخ منطقه با اشغال ساختمان کنسولگری آمریکا در خرمشهر، کمیته مستقلی به نام کمیته عربها یا ستاد رزمندگان خلق عرب تشکیل دادند که پس از مدتی به سازمان سیاسی خلق عرب خوزستان تغییر نام داد.
در کنار سازمان خلق عرب گروهی با عنوان روشنفکران انقلابی عرب نیز با در دست گرفتن ساختمان سازمان زنان در خرمشهر، کانون فرهنگی خلق عرب مسلمان ایران را تشکیل دادند. این کانون در اعلامیههایی مبارزه علیه ارتجاع عرب و فارس، احیای فرهنگ عرب، رشد سیاسی مردم و ایجاد محل تجمع برای اقوام عرب جهت طرح گرفتاریها را جزو اهداف خود بیان کردند.
حامیان شیخِ جداییطلب گروگانگیر میشوند
در ادامه، برخی اختلافهای درونی موجب از بین رفتن کمیته اول ستاد انقلاب اسلامی شد. در کمیته اول تمام سران عشایر در شورای مرکزی کمیته عضو بودند و کمیته دوم هم به دلیل این که فقط دو نفر از سران عشایر در آن عضو بودند مورد مخالفت خاقانی قرار گرفت، زیرا با نگاه قومیتی به ترکیب اعضای کمیته معتقد بود باید نیمی از اعضای کمیته، عرب و نیم دیگر عجم باشند که این امر محقق نشد و در نهایت به انحلال کمیته اول انجامید. چهارم فروردین ۵۸ کمیته دوم نیز اعلام انحلال کرد. در کنار این تحولات، نیروهای انقلابی همراه با محمد جهانآرا کانون فرهنگی نظامی جوانان مسلمان خرمشهر را تشکیل دادند و سعی کردند در اموری، چون انتظامات شهری و مرزی و دستگیری عوامل باقی مانده رژیم طاغوت و دیگر مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی استان به فعالیت بپردازند. همچنین کانون با انتشار اعلامیهای با امضای گروهی از کسبه شهر، حمایت شیخخاقانی از جریان قومی را نقد کرد. در واکنش به این انتقادات، طرفداران شیخ خاقانی در فرمانداری خرمشهر تحصن کردند. به آتش کشیدن کانون فرهنگی – نظامی جوانان مسلمان خرمشهر به دست تحصنکنندگان جداییطلب و قبیلهگرا، جرقه خشونتهای بیشتر را رقم زد. این جریان قومی تعدادی از اعضای کانون فرهنگی – نظامی جوانان مسلمان مثل شهید محمد جهانآرا را به گروگان گرفت. در این شرایط که طبیعتا فضای خرمشهر ملتهب شده بود، دریادار احمد مدنی، استاندار خوزستان، تلاش کرد با طرفداران این شیخِ جداییطلب، مذاکره کند. تحصنکنندگان شرط کردند در صورتی به تحصن و خشونت پایان میدهند که تمام اماکن سازمان سیاسی خلق عرب و کانون فرهنگی خلق عرب تخلیه و سلاحهای همه سازمانهای سیاسی – نظامی خرمشهر به فرمانداری این شهر تحویل گردد، اما این کار را نکردند.
در نهایت ۱۰۰ نفر از تکاوران نیروی دریایی از بوشهر به خرمشهر فراخوانده شدند تا در کنترل شهر به استاندار کمک کنند. اوایل خرداد گروهی از مهاجمان وابسته به سازمان سیاسی و کانون فرهنگی خلق عرب، با حمله به گمرک خرمشهر، یک پاسدار و یک مامور گارد ساحلی را به شهادت رساندند. در نهایت، سحرگاه ۹ خرداد ۵۸، یک اتومبیل سواری با شلیکهای پیاپی، آرامش خرمشهر را برهم زد. به دنبال این اقدام، عناصر خلق وارد شهر شده، شروع به سنگربندی و اقدامات خرابکارانه کردند. کمی بعد فرمانداری شهر مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و عناصر تجزیهطلب با پاسداران درگیر شدند.
از تاکید امام تا مذاکرات آیتا... خامنهای
پیش از این حوادث، کارشکنی و افکار جداییخواهانه برخی گروهکها در مناطق مختلف کشور برای سران نظام جمهوری اسلامی روشن شده بود و به دلیل تلاطم جوی، مناطقی از خوزستان از همان نخستین هفتهها پس از پیروزی انقلاب، در ۱۸ اسفند ۱۳۵۷ سیدعلی خامنهای به همراه فرمانده لشکر خوزستان به منظور رسیدگی به مسأله تشکیل خلق عرب ایران در خرمشهر با شیخ شبیر خاقانی ملاقات کرد. از همه مهمتر اینکه امام خمینی (ره) با هوشمندی و پیشبینی احتمال آشوب ناشی از نگاهی قومی و قبیلهای، در تاریخ دوم فروردین سال ۵۸ در نامهای خطاب به محمدطاهر آلشبیر خاقانی بر نفی گرایشهای قومی میان مسلمین تاکید کرد.
از دفاعمقدس تا جهاد فرهنگی
خوشبختانه امروز تماشاگران سینمای ایران، از شهدای شاخص هشت سال دفاع مقدس، عملیاتهای اصلی این جنگ تحمیلی و ... شناخت نسبتا خوبی به دست آوردهاند، ولی جنگ ایران و عراق پیشزمینههایی داشت و کارشکنی جریانها و افراد متعددی، جرأت تعرض به خاک ایران را به دولت وقت عراق داده بود؛ چهارشنبه سیاه یکی از آن زمینهسازیهاست که خودش هم بسترسازیهای قبلی داشت. اصولا یکی از مسیرهایی که معاندان و دشمنان نظام برای تحقق اهداف خود دنبال میکنند، کار فرهنگی و ایجاد زمینههای فکری ازپیش طراحیشده است تا در زمان مناسب از آنچه در اذهان کاشتهاند، به نفع خود برداشت کنند. در مقابل چنین رویکردی، افرادی که در زمینه تولیدات فرهنگی فعالیت دارند از جمله سینماگران، میتوانند با ساخت فیلمهای سینمایی که موجب آگاهی و روشنگری میشود و حاوی اطلاعاتی تاریخی و تحلیلی برای مخاطبان است، از هجمه فرهنگی و حمله دشمنان نظام و مردم ایران، به افکار عمومی و تنشافزایی بین اقوام گوناگون کشور، جلوگیری کنند. حتی در مواقعی چند گام جلوتر از دشمنان بایستند و پیش از آنکه آنها بازی با افکار مردم را آغاز کنند، با فراهم کردن خوراک فرهنگی و هنری، جایی برای تردیدآفرینی و تفرقهافکنی بین اقوام ایرانی، از طریق تولیدات فرهنگی جهتدار خارجی، باقی نگذارند.
«اتحاد»؛ اسم رمز مقابله با تجزیهطلبان
جای خوشبختی است که دشمنان تجزیهطلب بهواسطه اتحاد ملی حاکم بر دولت و ملت ایران، نتوانسته چنین زخمی بر پیکره میهن ما بهجا بگذارد. از آنجایی که تنشهای قومی و نژادی در کشورها یکی از ابزارهای اصلی کشورهای استعمارگر برای حفظ نفوذ خود بر مناطق مورد نظر است، در وقایعی مانند ۹ خرداد ۵۸ در خرمشهر و پس از آن نیز شاهد بهکارگیری همین شیوه از سوی جرایانات منتسب به تجزیهطلبان بودیم؛ بنابراین هشیاری مردم و مدیریت کلان کشور در این شرایط بسیار حیاتی خواهد بود چراکه طبیعتا این جریانات باطل زمانی میتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند که جامعه بهعنوان بستر کار، آماده پذیرش انحرافات فکری باشد و اذهان زمانی منحرف میشوند که داخل کشور خوراک خوبی برای تغذیه و بصیرتافزایی مردم نسبت به حقایق وجود نداشته باشد. پس اگر آثار سینمایی را بهعنوان رسانهای آمیخته با هنر و صنعت، یکی از تولیدات فرهنگی استراتژیک برای سیاستگذاری در تمام دولتها بدانیم، شکی در میزان در اثرگذاری و لزوم تولید آثار سینمایی برای مقابله با ترویج افکار تجزیهطلبانه و در نتیجه شکستن وفاق ملی باقی نمیماند. بهخصوص در این دوران که نمیتوان با دست خالی در آشفته بازار فرهنگی ناشی از خواست قدرتها حضور یافت.
صهیونیست و سنت تجزیهطلبی
احتمالا برای مردمان هشیار امروزی، وجود خط فکری که از گذشته تاکنون دنبال تجزیه ایران بوده امری حتمی است؛ بر این اساس انجام هر نوع کار فرهنگی بیش از هر اقدامی برای مقابله با این وضعیت باید در اولویت دولتها بهخصوص مدیران فرهنگی و سینمایی قرار بگیرند چرا که امروز یکی از مجاری اصلی نفوذ اندیشههای مخرب به افکار ملتها، از طریق فیلمها و سریالهاست. تقویت حس مورد تبعیض واقع شدن اقوام در کشورهایی که دارای قومیتهای مختلفی هستند، موضوعی است که آثار سینمایی غربی همیشه بهنحوی آن را دنبال کردهاند. درخصوص خطر تجزیه کشورها نیز اصولا تجزیهطلبان دلایل خودشان را دارند که بهواسطه نفوذ فرهنگی تلاش میکنند این هدف را محقق کنند. درخصوص ایران شاید یکی از انگیزههای اصلی برای تجزیه، وسعت ایران باشد چرا که در این حالت غرب، بهسختی میتواند جولان سیاسی و فرهنگی بدهد یا اینکه از نظر آنها ایران فقط یک دولت – ملت نیست، بلکه یک گستره وسیع فرهنگی و جغرافیایی است که از گروههای نژادی مختلفی تشکیل شده است پس بهتر آنکه برای تجزیه این کشور تلاش شود. با همین هدف طرحهایی مانند طرح صهیونیستی «یینون» در راستای نظم نوین جهانی و تجزیه کشورهای خاورمیانه، از سالهای قبل مطرح شده است یا حمله آمریکا به عراق و تلاش برای چندپاره کردن این کشور بهواسطه تفرقهافکنی بین شیعیان و سنیهای این کشور، اعراب و کردهای عراقی پی گرفته شد یا سوریه، سودان و لیبی هرکدام به نوعی از این خواست غرب زخم خوردند.
محمد جهانآرایی که درست ترسیم نشد
محمد جهان آرا یکی از شهدایی است که هیچگاه بهدرستی تصویری از او بر پرده سینما نقش نبسته است، گرچه در فیلمهای زیادی، با موضوع خرمشهر از «بلمی به سوی ساحل» رسول ملاقلیپور تا «سرزمین خورشید» و «دوئل» احمدرضا درویش از رشادتهای او نام برده میشود، اما بهدرستی به نقش این شهید در حفظ تمامیتارضی کشور پرداخته نشده. شاید یکی از بزنگاههای زندگی این شهید همین موضوع چهارشنبه سیاه خرمشهر باشد که در آن با هوشمندی و تحت امر ولایتفقیه به جهاد فرهنگی پرداخت و حتی برای آن به گروگان گرفته شد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد