به گزارش خبرنگار جامجم، آذر سال ۱۳۹۸ مردی با ماموران پلیس تهران تماس گرفت و از زخمی شدن یکی از همسایههایش خبر داد. بلافاصله ماموران به محل حادثه رسیدند و متوجه شدند مرد مجروح پس از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داده است.
مردی که با ماموران تماس گرفته بود گفت: من مقابل خانهام داشتم سیگار میکشیدم. وقتی به ساختمان برگشتم دیدم اصغر ۸۲ ساله با سر و صورت خونی در راه پله افتاده است. بلافاصله موضوع را به دخترش که خانهاش چند ساختمان آنطرفتر بود خبر دادم و بعد هم به پلیس زنگ زدم.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی فرزندان مقتول از نامادریشان به نام مریم شکایت کردند و مدعی شدند پدرشان به شاهدان گفته این زن و پسرش عامل زخمی شدنش هستند. وقتی مریم احضار شد، قتل را انکار کرد. او گفت: شوهرم خودزنی کرد. او عصبی و خیلی ناراحت بود به همین خاطر هم خودزنی کرد.
این گفتهها در حالی بود که پزشکی قانونی تایید کرد اصغر خودکشی نکرده بلکه مرگ او قتلی است که به دست یک آشنا انجام شده زیرا قاتل توانسته مقتول را غافلگیرکند.این در حالی است که پلیس متوجه شد مقتول از مدتی قبل با زن همسایه نیز اختلافاتی داشته و همین اختلافات باعث چندین درگیری بین آنها شده بود. به این ترتیب مروارید هم دستگیر شد و در تحقیقات گفت: من مستاجر اصغر بودم. او در ابتدا رفتار خوبی با من داشت اما بعد از مدتی رفتارش تغییر کرد و بهانهگیری میکرد. گاهی به سگ پسرم ایراد میگرفت و گاهی میگفت رفت و آمدت زیاد است. این رفتار خستهام کرده بود. یک روز به طلعت، همسر سوم اصغر گفتم شوهرت را میکشم. او هم در جواب مدعی شد الان وقتش نیست. او هم از شوهرش دلخوشی نداشت. روز قتل طلعت سراغم آمد و گفت: الان وقتش است و با چاقویی به خانهشان رفتم. طلعت خواست دستکش دست کنم تا اثر انگشتم باقی نماند. دستکش کاموایی دست کرده و با چاقو ضربهای به گردنش زدم. اصغر از خواب پرید و از خانه بیرون رفت و من هم از ترس به خانه بازگشتم.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. بر اساس کیفرخواست مروارید مباشر در قتل و طلعت معاون قتل بود . در این جلسه دو متهم منکر اتهام خود شدند. مروارید مدعی شد تحت تاثیر قرصهای اعصاب و روانی که میخورده و فشار بازجویی، به قتل اعتراف کرده است.
طلعت هم گفت: برای گذاشتن زباله از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتم، مروارید با لباس خونی از خانهام بیرونآمد.
قضات پس از رسیدگی به پرونده، مروارید را به قصاص و طلعت را به ۱۵سال زندان محکوم کردند. مروارید بعد از صدور حکم قصاص به رای دادگاه اعتراض کرد و با طرح ادعای جدیدی گفت: طلعت شوهرش را کشت و من شاهد این جنایت بودم. وقتی گفتم او را دیدهام، وعده پول داد و خواست قتل را گردن بگیرم که قبول کردم .
پس از طرح این ادعا، حکمقصاص مروارید شکسته شد و پرونده دوباره به دادگاه بازگشت. به این ترتیب پرونده این بار در شعبه دوم دادگاه کیفری رسیدگی شد. قضات دادگاه برای بررسی ادعای متهم به محل جنایت رفته و دریافتند پنجره مورد اشاره مروارید توری دود گرفته و کثیفی داشته و روی آن دو پرده ضخیم نصب شده بود. ارتفاعش هم طوری بود که یک مرد با قد دو متر به زور میتوانست از آن، خانه همسایه را ببیند .
با رد ادعای مروارید، او پای میز محاکمه قرارگرفت.متهم به قتل در این جلسه گفت: طلعت ادعا کرد بعد از مرگ شوهرش ارث خوبی به او میرسد. او وعده پول زیادی را به من داد تا قتل را گردن بگیرم و من هم قبول کردم و قتل را گردن گرفتم.
مروارید در پاسخ به پرسش قاضی درباره تشریح کامل قتل ادعا کرد: من از پنجره شاهد قتل بودم و هر چه دیده بودم را برای پلیس توضیح دادم. طلعت شوهرش را کشت و من قتل راگردن گرفتم.سپس طلعت در جایگاه قرار گرفت و گفت: مروارید دروغ میگوید. او شوهرم را کشت. حالا با دروغگویی میخواهد مرا گرفتار کند.
قضات دادگاه در پایان برای صدور حکم وارد شور شدند.